معضل همپیوندی در نخستین فیلم سینمایی آلمان درباره پناهجویان
۱۳۹۵ آبان ۱۳, پنجشنبهدر فیلم "به خانواده هارتمان خوش آمدید" با دو دنیای ناهمساز روبرو میشویم: یک طرف مردمی که در زبالهدانی زندگی میکنند، طرف دیگر ویلاهای شیک و مدرن؛ یک طرف دنیای پرزرق و برق پولدارهاست و طرف دیگر جلادان مسلح "بوکو حرام" که انسانها را گروگان میگیرند و مدارس را بیرحمانه به آتش میکشد.
اولین فیلم سینمایی آلمان درباره بحران پناهجویی داستانی ساده دارد: خانواده هارتمان از رفاه و سعادتی ظاهری برخوردار است: مادر به نام آنگلیکا (با نقشآفرینی سنتا برگر)، آموزگاری بازنشسته است که حالا از تنهایی و افسردگی به الکل پناه برده است؛ پدر به نام ریشارد به هر دری میزند تا از بلای پیری فرار کند؛ دختر آنها به نام سوفی نه در تحصیل موفق است و نه در یافتن زوج؛ در کنار برادر ناکام و پسر دانشآموزش به اسم باستی.
اعضای خانواده هر یک به نحوی در دردسری فرو رفتهاند و تنها وقتی به بدبختی خود پی میبرند که مادر تصمیم میگیرد پناهجویی از نیجریه را به خانواده بیاورد: دیالو.
دیالو، که خانوادهاش را طی یکی از ایلغارهای بوکوحرام از دست داده، به زودی به مقام روانشناس خانواده ارتقا پیدا میکند و برای مشکل هر یک از آنها راه حلی ارائه میدهد: آنگلیکا را از الکل دور میکند، سوفی را با رفیق خودش به اسم مبارک آشنا میکند، و به ریشارد واقعیت را میگوید: تو یک مرد پیر هستی.
فیلم به موضوعی حساس و در اصل اندوهبار با نگاهی طنزآمیز مینگرد و برای روایت داستان خود از تمام کلیشههایی که درباره آلمانیها و پناهجویان وجود دارد بهره میگیرد.
دشواری ادغام در جامعه میزبان
شهروندان آلمان از سویی با ترس و نگرانی و از سوی دیگر با امید و مهربانی با پناهجویان روبرو میشوند، و فیلم هر دو دیدگاه را در میان اعضای خانواده بازتاب داده است.
بیجهت نیست که داستان فیلم در مونیخ، مرکز بایرن، میگذرد. در ایالت بایرن آلمان بود که در سپتامبر ۲۰۱۵ هزاران نفر از اهالی در ایستگاه راهآهن به استقبال پناهجویان رفتند، و باز در همین ایالت بود که یک جوان افغان ۱۷ ساله در قطاری با تبر به مسافران حمله کرد و بعد معلوم شد هوادار "دولت اسلامی" (داعش) بوده است. جوان مزبور تنها دو هفته پیش از این ماجرا در خانوادهای آلمانی سرپناه یافته بود.
برای بسیاری از آلمانیها روشن است که ورود صدها هزار پناهنده آنها را با چالشهایی جدی روبرو میکند. برخی از تفاوتهای شدید و ارزشهای فرهنگی ناهمساز شکوه میکنند.
در این فیلم جوان نیجریهای، دیالو، نقشی مثبت در خانواده هارتمان ایفا میکند و ورود او نعمتی برای این خانواده است. کم نیستند کسانی که در آمدن پناهجویان فرصتی برای تأمل و بازنگری در زندگی خود میبینند تا شاید کمبودها و نارساییهای روحی خود را بهتر ببیند.
کمتر کسی این واقعیت را انکار میکند که همگرایی (انتگراسیون) وظیفهای دشوار است که راه حلی ساده و فوری ندارد. هم دولت و هم شهروندان باید در این جهت تلاش کنند و هنرمندان متعهد میتوانند تنها نقشی کمکی داشته باشند.