میراث بوش و حد میراثداری اوباما
۱۳۸۷ دی ۳۰, دوشنبهآمریکا بدون نمایشهایش آمریکا نیست. نمایش بزرگ این روزها، ورود باراک اوباما به کاخ سفید است. رسانهها نمایش بزرگ را بازتاب میدهند، بزرگش میکنند و از یک روز "تاریخی" نام میبرند. صفت "تاریخی"، صفت پرمصرف این روزهاست. "فرانکفورتر روندشاو" تیتر زده است: «چقدر تاریخی است!» روزنامهی آلمانی، این جمله را از قول یک زن معمولی آمریکایی نوشته است که سخت به رئیس جمهور تازه امید بسته و از نمایش جلوس به کاخ سفید هیجانزده شده است. سینتیا دورسی، منشی سیاهپوست، میخواهد شاهد صحنههای "تاریخی" باشد، از تاریخ لذت ببرد و این امید را در دل بپروراند که «اوضاع بهتر خواهد شد.»
امید و انتظار
در هیجان و امیدواری سینتیا دورسی، بسیاری از شهروندان آمریکایی شریکاند. "واشنگتنپست" دست به یک نظرخواهی زده و به ارقامی اینچنین رسیده است: ۵۲ درصد کسانی که نظرشان پرسیدهشده، امید بسیاری به اوباما بستهاند. در این جامعهی آماری، ۷۹ درصد اوبامایی هستند و از این نظر میتوان گفت که اوباما از جیمی کارتر در آغاز دورهی ریاست جمهوریاش، محبوبیت بیشتری دارد. ۶۱ در صد معتقدند که اوباما این قابلیت را دارد که کشور را به آیندهی بهتری رهنمون شود. و سرانجام ۷۱ درصد معتقدند که وظیفهی اصلی او، انجام دگرگونیهای بنیادین است.
مردهریگ بوش
اوباما کوشیده است نمایش ورود او به کاخ سفید متناسب با امید و انتظاری باشد که مردم به او بستهاند. او میخواهد "تاریخی" باشد، و از این رو سخت میکوشد خود را با آبراهام لینکلن تداعی کند. اوباما، این رئیس جمهور نامی تاریخ آمریکا را، که بهخاطر مخالفت تاریخیاش با بردهداری سخت محبوب سیاهان نیز هست، قطب و منبع الهام خود قرار داده است. او در مسیر "تاریخی" لینکن، با قطار به سمت واشنگتن رفته و در مراسم باشکوهی کنار تندیس او سخنرانی کرده است.
اما تاریخ، لینکلن را سرراسته به اوباما پیوند نمیزند. "تاریخ"، اوباما را در ادامه جورج دبلیو بوش قرار داده، و او اینک خواهناخواه میراثدار کسی شده است که "بدترین رئیس جمهور کل تاریخ آمریکا" میخوانندش.
"اشپیگل آنلاین" گزارش میدهد که بوش در این روزهای اخیر ماترک خود را سخت حجیم ساخته است: پشت سر هم دستور صادر کرده و آییننامهی اجرایی امضا کرده است؛ از کل اختیارات رئیس جمهور − که میگویند در آمریکا به اندازهی یک سلطان است، البته با سلطنتی چهارساله − استفاده برده و در هر زمینهای که میتوانسته و اطرافیانش میخواستهاند، دخالت کرده است.
رئیسان جمهور دیگر نیز در روزهای آخر ریاستشان ماشین امضا بودهاند. "نیویورکتایمز" این موضوع را ذکر میکند و بدان میافزاید که در مورد بوش قضیه فرق میکند، او به پتکی میماند که به دیوارش میکوبند، تا آن را فرو ریزند. یک خرابکاری جبرانناپذیر، حکم جورج بوش در مورد مواد مضری است که ریختن آنها در کورههای زبالهسوزی مجاز است. تا کنون قلمهای محدودی از فهرست مواد زیانبار را میشد در کورهریخت. وزن کل مواد مضر مجاز برای سوزاندن در هر سال ۱۳ هزار تُن میشده است. اما بوش با دستور ویژهای بر اقلام مجاز برای سوزاندن افزوده، بهطوری که کل وزن آنها در سال ده برابر مقدار معمول میشود. پیآمد این دستور، ضربهای جبرانناپذیر به محیط زیست است. هر ساله از دودکشهای کورههای زبالهسوزی، حجم عظیمی سم به جو تزریق خواهد شد.
ادامهی راه یا مسیری تازه
به نوشتهی "اشپیگل آنلاین"، اوباما تشکیلاتی ایجاد کرده که کار آن پرداختن به اینگونه دستورهای رئیس جمهور جورج دبلیو بوش است. نانسی پلوسی، سخنگوی مجلس نمایندگان، نیز اعلام کرده که مجلس کوشش میکند از تمام امکانهای قانونی بهره گیرد، تا مانع از آن شود که اوامر بوش به اجرا درآیند.
به نظر میرسد که اوباما میخواهد راه تازهای پیش گیرد. رسانهها وعدهها را در این مورد بازتاب داده و چه بسا به آنها آبوتاب میدهند. برخی رسانهها توجهشان را نه معطوف به راههای تازه، بلکه پیشروی در مسیرهای کهنه کردهاند. "لوموند دیپلماتیک"، به عنوان نمونه، گزارشی منتشر کرده در مورد اوباما و پنتاگون. این گزارش نشان میدهد که وعده، یک چیز است، واقعیت و اجرا چیز دیگر. اوباما از نظر لوموند دیپلماتیک برخی وعدههایش را در مورد امور نظامی پس گرفته است. رابرت گیتس، وزیر دفاع بوش، وزیر دفاع اوباما هم خواهد بود. لوموند دیپلماتیک ما را در برابر این پرسش قرار میدهد که آیا این به معنای ادامهدادن به پیشروی در مسیر کهنه نیست؟