«نه تنها ایران که غرب هم به دنبال وقتکشی است»
۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبهمحمود رضا سجادی سفیر ایران در روسیه از احتمال پذیرش پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای خبر داده است. این همان قراردادی است که دولت خاتمی به طور داوطلبانه آن را پذیرفت و عملا بدان پایبند بود اما مجلس هفتم، دولت را موظف كرد اجرای پروتكل الحاقی را متوقف كند.
سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه نیز از استقبال دوجانبه ایران و غرب از طرح گام به گام روسیه خبر داده است. در فاز اول این طرح، ایران تولید سانتریفوژ و تجهیزات دیگر غنی سازی اورانیوم را متوقف خواهد کرد و دستگاههایی را انبار خواهد کرد که تولید شده اما هنوز در تاسیسات غنی سازی نصب نشدهاند.
در این مرحله و در یک رویکرد گام به گام، غرب نیز اعلام میکند که از اعمال هر نوع تحریم جدید علیه ایران خوداری خواهد کرد.
رضا تقیزاده کارشناس انرژی در گلاسکو میگوید قبول پروتکل الحاقی میتواند آخرین مرحله از مذاکرات ایران با غرب باشد. به گفتهی او اگر بنا باشد ایران پروتکل الحاقی را بپذیرد، این اتفاق پس از گرفتن امتیازات بسیار از سوی ایران روی خواهد داد و نه در مرحله کنونی.
این کارشناس، طرح گام به گام روسیه را هم تنها در حد یک پیشنهاد میداند. به نظر وی هنوز جزئیات این طرح معلوم نیست و همچنین مشخص نیست دو طرف قرار است چه امتیازاتی را بدهند و در مقابل چه امتیازاتی بگیرند.
وی معتقد است روسیه با طرح این گونه حرفها و پیشنهادات تنها میخواهد نقش خود در مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ را پررنگ کند در حالی که « روسیه در این میان تنها یک نقش مشورتی دارد و سکان اصلی مذاکرات در دستان اروپاست.»
تقیزاده درباره اتهام وقتکشی به ایران میگوید نه تنها ایران بلکه آمریکا به دلیل انتخابات ریاست جمهوری و اروپا به دلیل بحرانهای مالی، به نفعشان است که مذاکرات به درازا بکشد و بدین ترتیب حداقل تا پایان سال جاری میلادی صحبتی از گزینه نظامی نشود.
بشنوید: گفت و گو با رضا تقیزاده
دویچهوله: آقای تقیزاده! سفیر ایران در مسکو گفته احتمال دارد ایران پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بپذیرد. چه قدر این احتمال را قوی میدانید؟
رضا تقیزاده: این احتمال حتی اگر وجود داشته باشد، احتمال نزدیکی از نظر زمانی نیست. به دلیل اهمیت پیوستن ایران به پروتکل الحاقی، این موضوعیست که میتواند در خاتمهی توافق کلی احتمالی ایران با جامعه جهانی صورت گیرد. بنابراین در مراحل فعلی و مراحل مقدماتی این مذاکرات، ما باید انتظار توافقهای کم اهمیتتری را داشته باشیم. به نظر من روسیه با طرح این مسائل سعی میکند جای پایی در مذاکرات اتمی پیدا کند و به همین دلیل هم سفیر ایران در روسیه این حرفها را زده و به نظر من اظهارات او را در این مرحله نباید خیلی جدی گرفت.
پرسش من همین است که چرا سفیر ایران در روسیه این سخن را گفته است؟ اگر قرار باشد چنین اتفاق مهمی بیافتد، چرا این از طرف سفیر ایران در مسکو اعلام شده و نه از طرف یک مقام بالاتر و یک مقام اجراییتر در این زمینه؟ آیا به نظر شما ایران میخواهد شرایط را بسنجد و بعد تصمیم نهایی را در این زمینه بگیرد؟
اولاً مسیر مذاکرات اتمی ایران از طریق وزارت خارجه نیست. بنابراین تأثیرگذاری سفیر ایران در مسکو در این مذاکرات بسیار بسیار محدود است. این مذاکرات را شورای عالی امنیت ملی ایران انجام میدهد و طبیعتاً باید از مسیر آقای جلیلی و معاون او آقای باقری مسیر آن را دنبال کرد. حال چرا سفیر ایران این موضوع را اعلام میکند، به نظر من متأثر از تلاش روسیه است برای پیدا کردن جای پایی در روند مذاکرات اتمی با ایران.
روسیه در مذاکراتی که شورای امنیت در مورد برنامهی اتمی ایران دارد، به دلیل داشتن حق وتو تأثیر گذار است البته همراه با چین. ولی در مذاکرات گروه ۵+۱ نقش روسیه نقشی حاشیهایاست. برای این که تصمیمگیری با گروه ۵+۱ جنبهی اجرایی ندارد و صرفاً شکل مشورتی پیدا میکند و هدایت این مذاکرات را جامعه اروپا به نمایندگی از این گروه بهعهده دارد.
حال روسیه سعی میکند در این مذاکرات تأثیرگذار باشد و در حد ممکن از حاشیه به متن برگردد. آنچه روسها بهعنوان طرح گام به گام عنوان میکنند، به نظر من یک فرمول مشخص نیست که روی آن مطالعه کرده باشند و پیشنهادهای خاصی را ارائه کنند. آنها تنها یک چارچوب را تعریف میکنند که در درون این چارچوب باید با بهدست آوردن اعتماد متقابل به صورت گام به گام جلو رفت. این گام به گام از کجا شروع میشود و به کجا ختم میشود، در حقیقت نقشهی راهیست که در طول مذاکرات آقای باقری با خانم اشمید پیدا خواهد شد، نه توصیههای آقای ریابکوف و یا اظهارنظر آقای سجادی در این زمینه. به نظر من خیلی نباید به این اظهارات بهای سنگینی داد.
اما معاون وزیر امور خارجه روسیه کسی بوده که در مذاکرات استانبول نمایندهی روسیه بوده است. بنابراین وقتی این شخص میآید از طرح گام به گام صحبت میکند و میگوید که هم ایران و هم غرب تمایل دارند که این طرح را اجرا کنند و از این طرح استقبال کردهاند، فکر نمیکنید برعکس آنچه شما به آن اشاره کردید میشود روی آن قدری تأمل کرد؟
حق با شماست. آقای ریابکوف نمایندهی روسیه در مذاکرات بوده ولی همان طور که گفتم نقش روسیه در مذاکرات گروه ۵+۱ نقش حاشیهایست و آنها تنها توصیه و یا پیشنهادات خودشان را مطرح میکنند. هدایت این مذاکرات به جامعه اروپا و خانم اشتون دیپلمات ارشد جامعه اروپا واگذار شده و او به کمک معاونش در ارتباط با شورای عالی امنیت ملی ایران به دنبال پیدا کردن نقشهی راه هستند. آنچه در وضعیت فعلی قبل از مذاکرات بغداد صورت میگیرد، پیدا کردن نقاط مشترک احتمالی و نقشهی راه است. الان صحبت از این است که ایران در مرحلهی اول ابهامهایی را که آژانس در مورد فعالیتهای اتمی ایران دارد زائل کند و از بین ببرد. برای این کار باید حتماً آن چیزی را که از آن بهعنوان مدالیته یا چارچوب یاد میشود، تدوین کنند و به صورت تدریجی به این سئوالات پاسخ دهند و این ابهامات را بردارند.
نکتهی دیگری که در کنار این موضوع میتوان به آن پرداخت، مسئلهی خارج کردن اورانیوم غنیسازی شدهی ایران با غلظت ۲۰درصد است. این مسئله به خودی خود اهمیت زیادی ندارد ولی بهعنوان یک پل میتواند زمینه را برای رسیدن به مراحل بعدی نزدیک کند. در انتهای این توافقها در صورت ادامه و تسلسل مذاکرات، موضوع غنیسازی اورانیوم در ایران و مسئلهی تحریمها مطرح خواهد شد و در کنار آنها مسئلهی پروتکل الحاقی. هر سه از یک درجه اهمیت برخوردار هستند.
بنابراین در مراحل ابتدایی مذاکرات و در شرایطی که حتی مذاکرات استانبول را نمیشود به صورت مطلق یک پیشرفت قاطع تلقی کرد و در حالی که هنوز مذاکرات بغداد شروع هم نشده، خیلی زود است به این نتیجه برسیم و بگوییم که موضوع پیوستن ایران به پروتکل الحاقی میتواند مورد توجه قرار گیرد و این تصور را ایجاد کنیم که شاید این اتفاق مثلاً در بغداد به صورت یک موافقت بین طرفین اعلام شود. نه، به نظر من این مرحله، مرحلهی نهایی مذاکرات است و حالا خیلی زود است در مورد احتمال قبول پروتکل الحاقی و یا تصویب آن در مجلس شورای اسلامی بحث شود.
ولی در مورد طرح روسیه به نظر چنین نیست. طرح روسیه آن طور که تا کنون اعلام شده، چیزیست که هر دو طرف را راضی میکند. یعنی ایران میتواند به غنیسازی سه و نیم درصدی ادامه دهد و آن مقداری هم که بیش از این میزان غنی شده، میرود بیرون از ایران. این دقیقا آن چیزی است که غرب میخواهد. از آن سو تحریمها هم متوقف میشوند که این هم چیزیست که ایران میخواهد. یعنی هر دو طرف راضیاند. به نظر میرسد که این پیشنهاد خیلی دستیافتنی و دم دست است. نظر شما در این مورد چیست؟
برخلاف آنچه شما عنوان میکنید، این خیلی هم نزدیک و دم دست نیست، بلکه هدفی بسیار دور است. آنچه روسها پیشنهاد میکنند یک طرح نیست، در حقیقت یک پیشنهاد خلاصه است که ما امتیازی بدهیم و امتیازی بگیریم. ولی مشخص نیست که این امتیازات عملاً چه امتیازاتی خواهد بود که طرفین میتوانند به همدیگر بدهند و یا بگیرند. اینها روشن نیست. ایران به سادگی قبول نمیکند غنیسازی اورانیوم را در داخل تعطیل کند. ولی به بهانهی فروش اورانیوم غنیسازی شده به غلظت ۲۰ درصد میتواند مسئلهی خروج این صد کیلوگرم اورانیوم را مورد بررسی قرار دهد. البته بایستی بده بستانی در میز مذاکره صورت گیرد. ولی قطع غنیسازی اورانیوم با غلظت سه و نیم درصد مراحل پایانی توافق احتمالیبین طرفین است.
در مورد مذاکرات آتی در بغداد نظرات متفاوتی وجود دارد. بعضی مثل اسراییل معتقدند که ایران دارد فقط وقتکشی میکند و میخواهد همچنان به غنیسازی ادامه دهد. خیلیها هم به مذاکرات بغداد امیدوار هستند و فکر میکنند بسیاری از نکات را روشن میکند و حتی ممکن است خیلی از مسائل را حل کند. شما چقدر به مذاکرات بغداد امیدوارید؟
این تنها ایران نیست که وقتکشی میکند، طرفهای مقابل ایران هم به این وقتکشی علاقمندند و به این وقت نیازمندند. آمریکا در سال برگزاری انتخابات و در شرایطی که بههرحال نمیخواهد به یک جنگ ناخواسته کشیده شود، مایل است زمان بیشتری برای نزدیک شدن به لحظهی پایانی ماه نوامبر داشته باشد، بدون داشتن خطر روبهروشدن با یک برخورد نظامی. جامعه اروپا نیز در وضعیت اقتصادی بسیار دشواری قرار دارد و نمیخواهد با ایجاد بحرانی تازه، وضعیت نفت در شرایط دشوارتری قرار گیرد و بازارهای صادراتی آنها و تجارت با منطقه دچار بحران تازهای شود.
ایران هم بههرحال به دلیل فشارهایی که در زمینههای اقتصادی، مالی و حتی سیاسی علیه او اعمال شده، میخواهد فرصتی برای نفس کشیدن داشته باشد. بنابراین تمام طرفین این را میخواهند، این فرصتی است که مذاکرات استانبول ایجاد کرده و امیدوار هستند در بغداد بازهم ادامه پیدا کند. بنابراین حرف اسراییلیها بهنوعی درست است. ولی به نظر نمیرسد که حتی اسرائیلیها هم در شرایط فعلی وضعیت مناسبی برای عملی کردن تهدیدهایی را داشته باشند که از چندماه پیش شروع کردهاند.
خود مذاکرات بغداد را چه قدر تعیینکننده میدانید؟ آیا ممکن است در آنجا یکسری نکات روشن و یکسری مسائل حل شود، یا این که همچنان باید منتظر ماند و بعد از مذاکره را دید؟
در این مذاکرات دو نفر تأثیر بیشتری از چهرههای اصلی دارند؛ آقای جلیلی معاونی دارد به اسم آقای باقری که معاون بینالملل شورایعالی امنیت ملی ایران است و خانم اشتون یک دیپلمات ۵۱ سالهی آلمانی را بهعنوان معاون خود دارد که او هدایت این مذاکرات را مستقیماً در ارتباط با آقای باقری بهعهده گرفته است. در حقیقت فقط امضای این توافقها با خانم اشتون و آقای جلیلی دبیر شورای امنیت ملی ایران خواهد بود و آقای باقری و خانم اشمید هستند که مذاکرات را پیش میبرند و این روزها در تماس روزانهی تلفنی و یا دیداری هستند. آنها هستند که بایستی نقاط و فصل مشترکهای مذاکرات را پیدا کنند.
به نظر من این دو نفر بدون تبلیغ مشغول کار جدی خودشان هستند و آنچه در حاشیه صورت میگیرد، انتظارات تبلیغاتی و رسانهای است و بخش روانی آن چیزیست که در گذشته بهعنوان جنگ از آن یاد میشد و حال بهعنوان یک توافق احتمالی از آن یاد میشود. نباید انتظار داشته باشیم که فشارهای جامعه جهانی علیه ایران کاهش پیدا کند.
آمریکاییها همان طور که میخواهند زمینه موفق شدن این مذاکرات فراهم شود، نمیتوانند در مقابل اسرائیلیها هم ساکت بمانند. دولت فعلی آمریکا که این مذاکرات را مورد حمایت قرار داده، نمیتواند در صحنهیداخلی آمریکا مقابل جمهوریخواهان و در صحنهی خارجی مقابل ایران کوتاه بیآید. ایران هم وضعیت یکدست و یکسانی در مقابل این مذاکرات ندارد. عوامل مذاکرهکننده با فشارهایی از داخل روبهرو هستند. بنابراین آنها هم باید به شعارهای خودشان تکیه کنند. بنابراین بخش تبلیغاتی مذاکرات خارج از ارتباط دوگانهی معاونانی صورت میگیرد که این مذاکرات را بدون تاثیرگذاری در متن آنها انجام میدهند.
نتیجه آنچه را در متن صورت میگیرد، ما باید در بغداد شاهد باشیم و به نظر من هنوز اتفاق مهمی نیفتاده است که این مذاکرات از مسیر اصلیاش خارج شود. باید به صورت محتاطانه امیدوار بود که مذاکرات بغداد به نتایج نسبی ولی محدودی دست پیدا کند.