همجنسی کهریزک و قتلهای زنجیرهای
۱۳۸۸ آبان ۲۶, سهشنبهپرستو فروهر، فرزند فروهرها که مقیم آلمان است، برای برگزاری مراسم بزرگداشت پدر و مادرش به تهران سفر کرده است.
دویچه وله: خانم فروهر، به یازدهمین سالروز قتل مادر و پدرتان، پروانه اسکندری و داریوش فروهر، که اول آذر است، نزدیک میشویم. شما از زمان آن واقعه هر سال تلاش کردهاید مراسمی را در حسینیه ارشاد، یا مسجد یا در خانهتان برگزار کنید. امسال چه تصمیمی در این مورد دارید؟
پرستو فروهر: امسال هم ما تصمیم داریم مراسمی را در خانهی آن دو عزیز در خیابان هدایت، کوچهی شهید مرادزاده، پلاک ۱۸ برگزار کنیم. برای برگزاری این مراسم و گردهمایی در مکانهای سربستهی شخصی هیچ احتیاجی به مجوز به لحاظ قانونی وجود ندارد و منعی هم که در طی سالهای گذشته از سوی دستگاههای انتظامی ـ اطلاعاتی وجود داشته، غیرقانونی بوده است. بدین ترتیب، ما روی حق خود برای برگزاری بزرگداشت آن دو عزیز در خانهی خودشان پافشاری میکنیم و این مراسم را قصد داریم در خانه برگزار کنیم.
شما هر سال برای گرفتن مجوز به مقامات رسمی مراجعه کردهاید؟
من در آن سالهایی که فکر میکردم ما میتوانیم از یک مکان عمومی برای برگزاری این مراسم استفاده کنیم، به قصد گرفتن مجوز مراجعه کردم. بعد از گذشتن پنج سال، دیگر به ما هیچ جا مجوزی ندادند. من گفتم، برای مکان شخصی نیازی به داشتن مجوز به لحاظ قانونی وجود ندارد. منتهی مسئلهی تأمین امنیت شرکتکنندگان وجود دارد که آن، وظیفهی نیروی انتظامی است که از حملهی گروههای فشار جلوگیری کند. این مسئله را آنها هر سال بهانه میکردند. ما تقاضای مجوز نکردیم، و آنها گفتند که اجازهی برگزاری این مراسم را نمیدهند. خب روال سالهای گذشته این بوده که از صبح زود روز اول آذرماه که سالروز قتل آن دو عزیز است، دو طرف کوچهی ما را میبستند؛ اصطلاحی که خودشان به کار بردند "قرنطینه" است. به کسی، حتی به نزدیکترین کسان ما، به اقواممان، اجازه ندادند داخل خانه شوند؛ به برادرم، من، خالههایم، داییام که شب در این خانه مانده بودیم، اجازه نمیدادند که از خانه بیرون برویم. این روال پنج سال گذشته بوده است. منتهی من به هر صورت امسال امید دارم که این روال را نداشته باشیم. امید دارم که اجازه بدهند کسانی که میخواهند برای بزرگداشت آن دو عزیز بیایند، بتوانند به درون این خانه بیایند.
خانم فروهر، اگر شما در پرتوی حوادث اخیر به فاجعهی ۱۱ سال قبل فکر کنید، الان چه برداشت تازهای از این ماجرا میکنید؟ چه گوشههایی از آن برایتان روشنتر شده است؟
فاجعهی قتلهای سیاسی که از سالها قبل از قتل پدر و مادر من، از سوی دستگاه اطلاعاتی − امنیتی ایران برضد دگراندیشان در درون و بیرون مرزهای ایران اجرا شده، با قتلهای سیاسی آذر ۷۷، نقطهی عطفی پیدا کرد و جامعه نسبت به این جنایتها یک واکنش حسی همراه با انتقاد و اعتراض نشان داد. ما یادمان نمیرود که در تشییع جنازهی پدر و مادر من، در تشییع جنازهی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، هزاران هزار شهروند تهرانی، علیرغم جو ترس شرکت کردند و اعتراض در درون و بیرون ایران ابعادی گسترده پیدا کرد و ادامه یافت با کاری که مطبوعاتی که آزادیهای نسبی پیدا کرده بودند، روی این پیگیریها انجام دادند. به هر صورت دریچهای برای اعتراض نسبت به خشونت سیاسی علیه دگراندیشان باز شد. امروز با توجه به جنبشی که در ایران در جریان است، ما میبینیم که چه لطمههای سنگینی این دید انحصارطلب نسبت به حضور دگراندیشان میتواند داشته باشد. حق مردم برای تعیین سرنوشت زیر پا گذاشته شده و اعتراضات آنها با خشونت روبهرو میشود. آنچه به عنوان یک خواست اساسی، امروز در جامعهی ما مطرح است، حق بیان اندیشهای غیر از اندیشهی حاکم است، بدون اینکه فرد قربانی خشونت سیاسی شود. و من فکر میکنم این دنبالهی همان جریان اعتراض نسبت به قتل دگراندیشان است و در اعتراض نسبت به انواع فشارها و کشتارهایی است که علیه دگراندیشان طی سالهای گذشته انجام شده است.
هماکنون مجموعهای از پروندهها با سرنوشت مبهم در ایران وجود دارد. شما چه ارتباطی بین این پروندهها میبینید، مثلاً بین کهریزک و قتلهای زنجیرهای؟
اینها همه سرچشمهاش در مشروعیت دادن به خشونت برای سرکوب اعتراضات سیاسی است. آنچه پدر و مادر من میگفتند، صرفاً بیان اعتراضات سیاسیای بود که در جامعه وجود داشت. آنچه قربانیان این زندانهای مخوف میگفتند، صرفاً بیان اعتراض نسبت به شرایط سیاسی حاکم بود. اما حربهای که در مقابله با این مسئله بهکار برده شد، خشونت عریان و فوقالعاده سنگین بود که جامعه امروز در مقابلش واکنش نشان میدهد. به نظر من میآید که مسئلهی اساسی در جامعهی ما مهار خشونتی است که به صورت سازمانیافته برضد اندیشههای دگراندیشان در این جامعه اعمال میشود. من امیدوارم که این موج اعتراض، آنچنان گسترده شود که دیگر در سرزمین ما کسی به جرم داشتن عقیدهای غیر از حکومت کشته نشود، به زندان نیفتد، به او تجاوز نشود و دچار چنین سرنوشتهایی نشود.
میتوانیم این حرف شما را با عنوان پیام ویژهی بزرگداشت خاطرهی پدر و مادرتان امسال برداشت کنیم؟
از شما ممنونم. بله.
خانم فروهر، با وقوع حوادث اخیر، نسل جدید شروع به سؤال کردن از نسل قدیم کرد. آیا نسل جوان با شما هم سؤالهایی را دربارهی قتلهای زنجیرهای مطرح کرده است؟
بله. در تمام مدت، حال چون من ساکن خارج از کشور هستم، نسل جوانی که در خارج از ایران میداندار اعتراضات است و شاید از آگاهیهای کافی در مورد آنچه در این سرزمین در طی ۳۰ سال گذشته اتفاق افتاده، برخوردار نیست، پر از سؤال است و پر از کنجکاوی برای دانستن آن چیزی که حکومت سعی کرده از حافظهی تاریخی این ملت حذف کند. در این چند روزی هم که در تهران هستم، برخوردها و تماسها با جوانان همواره همراه با همین سؤالها بوده است؛ سؤالهایی که امروز به حق در ذهن این جوانان است که میخواهند بدانند چطور شد که این روند به اینجا رسید که ما در تلهی خشونت گرفتار شدیم و هرچه تلاش میکنیم این دور بسته را بشکنیم، الان نسلهاست که در این دور بسته گرفتار آمدهایم. بچههایی که در زندان آنطور آسیب دیدند یا کسانی که در خیابانها کشته شدند، اینها همسن فرزندان من هستند و برای من از دست دادن پدر و مادرم و بسیاری از همنسلان خودم که قربانی اعدامها شدند و بعد هم حالا نسلی که نسل فرزندان من است و قربانی خشونت میشود، این واقعاً تلخ است و ما باید روزی بایستیم و ایستادگی کنیم، همچنان که امروز در این جامعه این ایستادگی برای حذف خشونت از روابط سیاسی انجام میگیرد.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: بابک بهمنش