پاکستان در انتظار تحول
۱۳۸۶ دی ۱۸, سهشنبهدر اصل قرار بود انتخابات مجلس پاکستان در روز ۸ ژانویه برگزار شود. ولی از آنجا که پس از سوءقصد به رهبر اپوزیسیون، بینظیر بوتو، بخشی از اسناد و مدارک انتخابات تدارک دیدهشده از بین رفت، دولت برگزاری آن را به روز ۱۸ فوریه موکول کرد. گزارشی از مایکه شولتز، خبرنگار دویچه وله از پاکستان:
شهر میلیونی لاهور، شهر ناآرامی است. به ویژه هنگام ظهر. صدای بوق خودروها و موتورهایی که پشتسرهم، سپر به سپر صف کشیدهاند، کرکننده است. گاهی، در میان این بلوای ماشین و آدم، موتورسوارها به فاصلهی یک مو از کنار اتومبیلها ویراژ میدهند و بهزور راه خود را به جلو باز میکنند. همه عجله دارند، همه میخواهند هر چه زودتر به مقصد برسند. افراد پلیس در این شهر، وظیفهی سنگینی برای سر و سامان دادن به رفت و آمد آدمها و خودروها دارند.
نه چندان دور از این معرکهی پر سر و صدا، پر استرس و واقعاً اعصاب خردکن، مردی به نام شکیل در کنار کارگاهش ایستاده است؛ درست بر خیابان، وسط دود گازوئیل و خاک و خل. او هر روز در این محل ۱۲ساعت، تخت آهنی میسازد؛ حرفهای سخت که به زحمت خرج زندگیاش را تأمین میکند.
بیشتر امید به خدا تا به مشرف
شکیل یک زن و چهار بچه دارد. وقتی این را میگوید، آه میکشد. نان، روغن، شکر ـ همه چیز گرانتر شده است. شکیل شکایت میکند که تنها تلفن دستی ارزان است، "ولی با تلفن دستی که کسی سیر نمیشود." این کارگر سختکوش به زبان اردو که زبان رسمی این کشور آسیای جنوبی است، با حرارت میگوید: «مشرف، یک رئیس جمهور بیرحم است. واضح است که باید برود. ولی اینجا کسی وجود ندارد که بتواند تغییری در وضعیت بدهد. من خودم هیچ امیدی ندارم؛ هر چه خدا بخواهد.»
کسانی مثل شکیل که خود را ناامیدانه به دست سرنوشت یا خدا میسپارند، در پاکستان که ۱۶۵ میلیون جمعیت دارد و مساحتش دوبرابر آلمان فدرال است، کم نیستند. تقریباً یک سوم مردم زیر خط فقر زندگی میکنند. انیس جیلانی که وکیل و فعال حقوق بشر است، میگوید: مردم تا این حد فقیرند، «آنهم با وجودی که دولت پاکستان پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و با شروع جنگهای ضد تروریستی، میلیاردها دلار کمک دریافت کرده است.» تنها بانکهای جهانی به این کشور، که ۶۶ درصد جمعیت آن بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از راه کشاورزی امرار معاش میکند، ۴ میلیارد دلار پرداخته اند.
شرکت در انتخابات از سر ناامیدی یا اعتراض
انیس جیلانی با لحنی شکایت آمیز میگوید: «دولت پاکستان یکی از فاسدترین دولتهای جهان است. این واقعیتی غمانگیز است. ما رهبران شایستهای نداریم. با این حال مردم همراهی میکنند. در انتخابات شرکت میکنند و به کاندیدای خود اعتماد دارند. آنها فکر میکنند که این بار، دیگر همه چیز درست میشود، که ما صاحب دموکراسی میشویم و سرنوشت مملکتمان تغییر خواهد کرد. بهنظر من، مهم نیست که چه کسی به قدرت برسد؛ در وضعیت مردم و کشور چیزی تغییر نمیکند. تنها چند تا ازمابهترانها پولدارتر میشوند.»
نه تنها در شهر، بلکه در خارج از شهر هم دربارهی رئیس جمهور، پرویز مشرف، گروههای اپوزیسیون و انتخابات بحث میشود. این موضوعها در حال حاضر موضوعهای مورد علاقهی مردماند. یکی از آنان رحمود علی است که معتقد است: «مردم اینجا امیدی ندارند. ولی چارهای هم ندارند. چهکار باید بکنند؟ اگر در انتخابات شرکت نکنند، آن وقت دولت هر کاری بخواهد، میکند. به این دلیل، فکر میکنم که خیلیها در انتخابات شرکت میکنند؛ به عنوان اعتراض.»
جیلانی: "مردم خواهان تحولاند، ولی چارهای ندارند"
بین دو مرد دیگر، ذوالافکار علی و آلتاحسن بلوچ، که در مغازهای کنار هم نشستهاند، بحث مجادلهانگیزی در میگیرد. ذوالافکار علی با اصرار روی برکناری مشرف تکیه میکند. او میگوید، در دورهی ژنرالی مشرف همه چیز بدتر شده است: «من ۵ بچه دارم و در حال حاضر درآمدم کمتر شدهاست. نمیتوانم خرج خورد و خوراکم را در بیاورم. به این خاطر میخواهم که وضع تغییر کند. » و از این رو قصد دارد در انتخابات شرکت کند. بلوچ برعکس، در این مدت نظر خاصی نسبت به سیاستمداران محلی پیدا کرده است: «انتخابات فایدهای ندارد. همهی سیاستمداران فاسدند. قول، زیاد میدهند، ولی سر آخر فقط برای خودشان کار میکنند. فقط منافع خودشان را پیش میبرند. در این میان چیزی عاید فقیر فقرا نمیشود.»
کارشناسان در مورد وضعیت پاکستان میگویند که مردم این کشور از سیاست خسته شدهاند. سیاست در حال حاضر تنها برای سیاستمداران جالب است که به آرای مردم نیاز دارند. به ویژه در شرایط پیش از انتخابات مجلس. در پاکستان تنها دیکتاتور مشرف حکومت میکند که هر کاری مایلست میتواند انجام دهد. احزاب اپوزیسیون، اغلب در حال بحث و جدل با یکدیگرند و نمیتوانند جبههی مشترکی علیه مشرف تشکیل دهند. به این دلیل انیس جیلانی هم معتقد است که نتایج انتخابات، در وضعیت دشوار پاکستان تغییری ایجاد نخواهد کرد: « مردم خواهان تحولاند، ولی چارهای ندارند. یعنی میتوان گفت که تودهها برای یک رهبری جدید آمادهاند. آنچه ما در انتظارش هستیم، یک رهبر جدید است.»
مایکه شولتز/ ب. ا.