پایان مرحله گروهی جام جهانی فوتبال و ترازنامه آن
۱۳۹۳ تیر ۶, جمعهشامگاه پنجشنبه (۲۶ ژوئن/۵ تیر) با برگزاری دو دیدار همزمان میان الجزایر و روسیه از یکسو و کره جنوبی و بلژیک از دیگرسو، پرونده مرحله رقابتهای گروهی جام جهانی فوتبال در برزیل بسته شد و چهره شانزده تیمی که به مرحله یک هشتم نهایی صعود کردند بطور کامل مشخص گردید.
این شانزده تیم عبارتاند از: برزیل، مکزیک، هلند، شیلی، کلمبیا، یونان، کاستاریکا، اوروگوئه، فرانسه، سوئیس، آرژانتین، نیجریه، آلمان، ایالات متحده آمریکا، بلژیک و الجزایر. این ترکیب نشان میدهد که روی هم ۸ تیم از آمریکای شمالی و مرکزی و جنوبی، ۶ تیم از اروپا و ۲ تیم از آفریقا موفق شدهاند از گروه خود صعود کنند و قاره پهناور آسیا در مرحله بعدی نمایندهای نخواهد داشت.
از روز شنبه (۲۸ ژوئن) دیدارهای یک هشتم نهایی با رویارویی میان تیمهای ملی فوتبال برزیل و شیلی به گونه حذفی آغاز میشود. تیمهای برگزیده در این مرحله ناچارند محاسبات تاکتیکی و امید بستن به بازی دیگر تیمها را کنار بگذارند و با اتکا به نیروی خود و برای پیروزی وارد میان شوند. به همین دلیل منطقا باید انتظار داشت که از این پس شاهد دیدارهای هیجانانگیزتری در این مسابقات باشیم.
شگفتیهای مرحله گروهی
بیتردید بزرگترین شگفتی مرحله گروهی این مسابقات حذف زودهنگام تیمهای مقتدر اروپایی مانند اسپانیا، ایتالیا، انگلستان و پرتغال از دور مسابقات است. بهویژه عدم صعود تیم ملی فوتبال اسپانیا، قهرمان جهان و قهرمان دو دوره گذشته جام ملتهای اروپا از گروه خود، همه فوتبالدوستان و حتی کارشناسان را غافلگیر کرد.
هیچکس تصور نمیکرد تیمی که در ۶ سال گذشته حرف اول را در فوتبال جهان میزد و با بازیهای زیبا در میدان همواره اراده خود را به دیگر تیمها دیکته میکرد، در جام جهانی برزیل اینچنین کمرمق و بیانگیزه ظاهر شود. اسپانیا بهویژه در بازی دوم در برابر شیلی تیمی کاملا دست و پا بسته و تنها سایهای از گذشته خود بود.
بسیاری از مفسران فوتبال معتقدند که نسل طلایی فوتبال اسپانیا حول محور "کاسیاس، راموس، ژاوی" پا به سن گذاشته و به دلیل کسب افتخارات سالهای گذشته انگیزه چندانی ندارد و با ناکامی تیم ملی اسپانیا در این دوره از مسابقات، عملا دوره افول این نسل طلایی آغاز شده و اسپانیا باید در پی بازیکنانی تازه و با انگیزه برای ساختن نسلهای بعدی باشد.
البته دلبوسکه مربی تیم ملی اسپانیا صریحا اعلام کرده است که فوتبال اسپانیا نباید به دلیل این ناکامی هویت خود را زیر سؤال ببرد. بهرغم حذف اسپانیا از دور مسابقات جام جهانی، فدراسیون فوتبال اسپانیا اعلام کرده که دلبوسکه تا سال ۲۰۱۶ یعنی برگزاری مسابقات جام ملتهای اروپا به کار خود به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال این کشور ادامه خواهد داد و دگرگونیهای لازم برای جوانگرایی و تغییر نسل در تیم ملی اسپانیا به دست او آغاز خواهد شد.
بد نیست در اینجا سخنان "ممت شول" یکی از ستارههای پیشین فوتبال آلمان و از کارشناسان برجسته فوتبال در این کشور را در مورد تیم اسپانیا بیان کنیم. وی پس از حذف تیم ملی اسپانیا از مسابقات جام جهانی گفت، تیم ملی فوتبال اسپانیا در هشت سال گذشته معیار همه چیز در میدانهای فوتبال بود. این تیم در این مدت ضمن اینکه روزهای دردآوری را برای حریفان خود و از جمله تیم ملی آلمان در زمین بازی رقم زد، ولی با بازیهای زیبای خود ساعات لذتبخش و هیجانانگیزی را نیز به فوتبالدوستان سراسر جهان هدیه کرد. باید همه ما از این بابت از تیم ملی اسپانیا سپاسگزار باشیم. تیم ملی اسپانیا بهزودی بازخواهد گشت و باز هم اوقات شاد و لذتبخشی برای فوتبالدوستان جهان به ارمغان خواهد آورد.
حذف زودهنگام ایتالیا قهرمان چهارباره جهان و نیز ناکامی انگلستان و پرتغال را نیز میتوان جزو شگفتیهای این دوره از مسابقات جام جهانی تلقی کرد. کارشناسان فوتبال درباره علل ناکامی این تیمها عوامل گوناگونی را مطرح میکنند، از عدم آمادگی لازم و غافلگیری در برابر برخی تیمهای شگفتیآفرین گرفته تا هوای گرم و مرطوب برزیل.
ولی در این میان شاید دیدگاه "جووانی تراپاتونی" مربی نامدار سابق تیمهای میلان، یوونتوس، بایرن مونیخ و نیز تیمهای ملی فوتبال ایتالیا و ایرلند از همه جالبتر باشد. وی معتقد است که یکی از بزرگترین علل ناکامی تیمهای اسپانیا، ایتالیا و انگلستان، شمار زیاد بازیهای باشگاهی در این کشورها و خستگی مفرط بازیکنان به هنگام ورود به رقابتهای جام جهانی است. باید توجه داشت که سه کشور یادشده تنها کشورهای اروپایی هستند که در لیگ برتر آنها بیست تیم با هم رقابت میکنند و همین امر باعث میشود که تعداد بازیهای این تیمها حتی به نسبت دیگر لیگهای قدرتمند اروپا مانند بوندسلیگای آلمان که در آن تنها ۱۸ تیم رقابت میکنند، بیشتر باشد. بازیکنان تیمهای باشگاهی کشورهای یادشده از زمان پایان یافتن بازیهای لیگ برتر خود تا پیوستن به کاروان جام جهانی، تنها چند هفته فرصت دارند که آن هم بیشتر صرف اردوهای آمادگی تیم ملی میشود و فرصتی برای استراحت نیست.
کاستاریکا را بیتردید میتوان تیمشگفتیآفرین این دوره از مسابقات جام جهانی دانست. این تیم که در گروه موسوم به "گروه مرگ" با قدرتمندان فوتبال جهان یعنی ایتالیا، انگلستان و اوروگوئه همگروه شده بود و پیش از آغاز مسابقات لقمه آسانی برای آنها محسوب میشد، در گلوی هر سه تیم گیر کرد. کاستاریکا با شکست اوروگوئه و ایتالیا و گرفتن یک مساوی از انگلستان، با اقتدار سرگروه شد و به مرحله یک هشتم صعود کرد. این تیم با فوتبالی زیبا نشان داد که کشورهای کوچک و فاقد سنن درخشان فوتبال، با برنامهریزی دقیق و آمادهسازی خوب میتوانند حتی در مسابقات جام جهانی از پس تیمهای پرقدرت و پرآوازه برآیند.
در کنار کاستاریکا میتوان از الجزایر نیز به عنوان دیگر تیم شگفتیآفرین این دوره از مسابقات نام برد که توانست به دور بعدی راه یابد و به آرزویی دیرین جامه تحقق پوشاند. البته بیشتر بازیکنان الجزایر در تیمهای صاحبنام اروپایی و بهویژه فرانسوی توپ میزنند. با این همه آنان موفق شدند در بازیهای گروهی به عنوان تیمی یکپارچه و پرتلاش ظاهر شوند و سرانجام نیز مزد تلاشهای خود را گرفتند و در کنار بلژیک از گروه خود صعود کردند. البته کار این تیم در مرحله یک هشتم در برابر تیم پرقدرت و هماهنگ آلمان بسیار دشوار خواهد بود.
تاکتیکهای تازه، کابوسی برای مدافعان
این دوره از جام جهانی را تا کنون میتوان از نظر شمار گلهای به ثمر رسیده در بازیها یکی از هجومیترین دورهها دانست. در مرحله گروهی به طور متوسط در هر بازی نزدیک به سه گل به ثمر رسیده است و این جام جهانی را میتوان از این نظر بطور نسبی فقط با جام جهانی ۱۹۷۰ در مکزیک مقایسه کرد. البته رکورد میانگین گلهای ردوبدل شده هنوز متعلق به جام جهانی ۱۹۵۴ در سوئیس است که در آن بطور متوسط در هر بازی بیش از ۵ گل به ثمر رسید.
بیشترین گلهای این دوره در گروه B متشکل از تیمهای هلند، شیلی، اسپانیا و استرالیا به ثمر رسید که تعداد آن ۲۲ بود و ضعیفترین گروه از نظر تعداد گلهای به ثمر رسیده گروه D متشکل از تیمهای کاستاریکا، اوروگوئه، ایتالیا و انگلستان تنها با ۱۲ گل ردوبدل شده بود.
این در حالی است که بیشتر تیمهای شرکتکننده در این رقابتها، عملا از سیستم رایج و محبوب ۲ـ۴ـ۴ فاصله گرفتهاند و بسیاری از این تیمها تنها با یک مهاجم و گاهی حتی بدون مهاجم بازی میکنند. در عوض رویآوردن به سیستمهای تاکتیکی مدرن باعث شده که بهویژه تیمهای موفق بطور دستهجمعی دفاع و بطور دستهجمعی در حملات برقآسا و کوبنده شرکت میکنند. بازی اسپانیا و هلند در این دوره از مسابقات را میتوان نمونه برجسته چنین روشی دانست. اسپانیا در مقابل هلند در نیمه نخست مانند گذشته توپ و زمین را در اختیار داشت، ولی هلند در نیمه دوم توانست با تغییر سیستم بازی خود و با روی آوردن به پاسهای ناگهانی بلند و تکضرب از خط دفاعی به خط میانی و حمله، با چند حمله برقآسا شیرازه تیم اسپانیا را درهم ریزد و نتیجهای غیرقابل تصور را به سود خود رقم زند.
در واقع میتوان گفت که این روش تاکتیکی جدید که نخستین بار توسط تیم ملی آلمان به کار گرفته شد ولی در مسابقات جام جهانی آفریقای جنوبی و مسابقات جام ملتهای اروپا در مقابل تاکتیک مبتنی بر مالکیت و گردش توپ تیمهای اسپانیا و ایتالیا پاسخ نداده بود، اکنون با کارایی بیشتر به ثمر نشسته است و علاوه بر آلمان توسط تیمهای دیگری مانند هلند، فرانسه، مکزیک، شیلی و حتی تا حدود زیادی ایالات متحده آمریکا با موفقیت در زمین پیاده میشود. این روش تاکتیکی را میبایست در وهله نخست پاسخی به تسلط درازمدت فوتبال اسپانیا در جهان ارزیابی کرد که بر تاکتیک حفظ و مالکیت و گردش توپ در زمین مبتنی بود.
نگاهی به تیمهای مرحله یکهشتم
از میان تیمهایی که به عنوان سرگروه به مرحله یکهشتم صعود کردهاند، تنها چهار تیم ۹ امتیازی وجود دارد که در دیدارهای گروهی موفق شدند همه حریفان خود را شکست دهند. این تیمها عبارتاند از: هلند، کلمبیا، آرژانتین و بلژیک. البته این به خودی خود به معنای آن نیست که دیگر تیمهای سرگروه یا تیمهایی که در گروه خود به مقام دوم رسیدند، از شانس کمتری در مراحل بعدی برخوردارند.
باید توجه داشت که گروههای مختلف از نظر ترکیب و کیفیت تیمها یکسان نبودند. افزون بر آن ردهبندی نهایی فیفا پیش از آغاز جام جهانی که بسیار مناقشهبرانگیز و مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان است، در کنار قرعه شانس یا بدشانسی، باعث شده بود که توازن و تعادل لازم میان گروهها برقرار نباشد.
برای نمونه در حالی که تیمهای نیرومندی چون هلند و شیلی و اسپانیا در گروه B یا اوروگوئه و ایتالیا و انگلستان در گروه D ناچار به رقابت با یکدیگر بودند ـ رقابتی که لزوما به حذف یک یا حتی دو تیم از میان آنها میانجامید ـ تیمهایی مانند سوئیس و بلژیک و کلمبیا که تقریبا دارای هیچگونه موفقیت جهانی یا قارهای نیستند، صرفا به دلیل آخرین ردهبندی فیفا به عنوان سرگروه خود تعیین شده بودند و از این موقعیت و شانس برخوردار بودند که در گروههای خود با تیمهای نسبتا ضعیفتر و کمآوازهتری رقابت کنند.
ولی اگر از این عامل چشم بپوشیم، میتوان تیمهای صعودکننده به مرحله یکهشتم نهایی را کلا به سه سنخ تقسیم کرد: نخست، تیمهایی که ستارهمحور هستند و به دیگر سخن، یک ستاره در آن تیمها حرف اول را میزند و موفقیت این تیمها تا حدودی زیادی به درخشش آن ستاره بستگی دارد. تیمهایی مانند برزیل و آرژانتین و اوروگوئه با ابرستارگانی چون نیمار و لیونل مسی و لوئیس سوارز (که به دلیل محرومیت در خدمت اوروگوئه نخواهد بود) جزو این تیمها هستند. دوم، تیمهایی که ستاره آنها خود تیم است و به دیگر سخن، تیمی یکپارچه در میدان ظاهر میشود که در پرتو آن تک تک ستارگان رنگ میبازند و اگر چه هر یک از ستارگان این تیمها میتوانند روزی درخشان یا کمدرخشش را از سربگذرانند، ولی موفقیت یا ناکامی تیم لزوما در گرو این درخشش یا عدمدرخشش نیست. تیمهای ملی فوتبال آلمان، فرانسه، مکزیک، شیلی، کلمبیا و تا حدودی هلند و آمریکا جزو این دسته هستند. دیگر تیمها مانند بلژیک، سوئیس، کاستاریکا، نیجریه، یونان و الجزایر ترکیبی از هر دو سنخ بالا هستند که البته بهویژه برای سه تیم آخر از طرف کارشناسان شانس زیادی برای صعود به مراحل بالاتر از یکهشتم نهایی در نظر گرفته نمیشود.
رویاروییهای مرحله یک هشتم نهایی به قرار زیر است:
برزیل ـ شیلی
کلمبیا ـ اوروگوئه
هلند ـ مکزیک
کاستاریکا ـ یونان
فرانسه ـ نیجریه
آلمان ـ الجزایر
آرژانتین ـ سوئیس
بلژیک ـ ایالات متحده آمریکا
در نگاهی کلی به ۱۶ تیم صعودکننده به مرحله یک هشتم نهایی میتوان دید که حضور تیمهای آمریکای مرکزی و جنوبی در این مرحله پررنگ است که این تا حدود زیادی میتواند به آمادگی این تیمها برای مسابقات و سازگاری آب وهوای کشور میزبان با طبیعت آنان بازگردد. باید در نظر داشت که تاکنون هیچ تیم اروپایی موفق نشده در قاره آمریکا جام جهانی را تصاحب کند، ولی برزیل یک بار در مسابقات جام جهانی سال ۱۹۵۸ در سوئد موفق شده قهرمان جهان شود.
ولی گذشته از آن، در این دوره از مسابقات برخی تیمهای آمریکای مرکزی و جنوبی مانند مکزیک و شیلی تاکنون موفق شدهاند زیباترین و پرتحرکترین فوتبال را به نمایش بگذارند و از شانسهای مسلم برای صعود به مراحل بالاترند. بر عکس این دو تیم، برزیل تا کنون ـ و بویژه در برابر مکزیک ـ نشان داده است که حتی میتواند در خانه خود آسیبپذیر باشد و اگر تیمی موفق شود نیمار این ابرستاره برزیلی را مهار کند، عرصه را بر تیم ملی برزیل تنگ کرده است. البته برزیل تیمی است که میتواند در مراحل بعدی خود را ارتقا بخشد. آرژانتین بر خلاف گمانهزنیهای اولیه تا کنون چهره کمرمقی داشته است و بهرغم سه پیروزی در گروه خود، تا حدود زیادی در ابرستاره خود لیونل مسی خلاصه میشود.
تیمهای اروپایی در این مسابقات دوگانه ظاهر شدند، برخی ناکام بودند و برخی بیش از حد انتظار موفق عمل کردند که از آن جمله میتوان فرانسه و هلند را نام برد. آلمان نیز بجز بازی در برابر غنا، مانند همیشه با صلابت ظاهر شده و از شانسهای مسلم برای کسب عنوان قهرمانی است. این سه تیم شایستهترین نمایندگان اروپا در این دوره از مسابقات هستند و تا کنون فوتبال خوبی نمایش دادهاند.
آفریقا بهرغم ناکامی سرانجام توانست دو تیم نیجریه و الجزایر را راهی مرحله بعد کند. غنا ناکام بزرگ قاره سیاه بود که بهرغم یک تساوی با ارزش در برابر آلمان، نهایتا نتوانست از گروه خود صعود کند. در این میان قاره پهناور آسیا و نیز اقیانوسیه ناکامترین بودند و همه تیمهای آن از دور مسابقات حذف شدند. ناکام بزرگ در این جمع تیم ملی ژاپن بود که نتوانست در اندازههای واقعی خود ظاهر شود ولی استرالیا تا حدودی توانست بازیهای قابلقبولی نمایش دهد.
تکنیک جدید و ضعف داوری
دو پدیدهای که در بررسی مرحله گروهی جام جهانی برزیل چشمگیر است، از یکسو تکنیک جدیدی است که از طرف فیفا برای تشخیص گل به خدمت گرفته شده و میتواند به یاری داوران بیاید. این تکنیک تا کنون در یکی دو مورد که درباره عبور یا عدم عبور توپ از خط دروازه تردید وجود داشت، به کار گرفته شد و شبههها را از بین برد.
ولی سوی دیگر ماجرا ضعف داوری در بسیاری از مسابقات مرحله گروهی بود که باعث بیعدالتیدر حق برخی تیمها شد. البته داوران انسان هستند و از آنجا که انسان جایزالخطاست، خطای داوران نیز همواره به عنوان پدیدهای همراه ورزش فوتبال خواهد بود. ولی نکتهای که در این دوره از مسابقات چشمگیر و تعجبآور بود و گاهی با اعتراضاتی هم همراه شد، استفاده از داورانی برای مسابقات مهم بود که از سنت و تجربه لازم در میدانهای بزرگ و فوتبال مدرن امروزی برخوردار نبودند. و این اشتباهی است که مسئولیت آن در وهله نخست متوجه فیفاست.
به گفته یکی از کارشناسان داوری، چگونه میتوان از داوری که در کشور خود صرفا لیگهای آماتوری یا نیمهآماتوری را سوت میزند انتظار داشت که فرضا در مسابقه جام جهانی بازی دو تیم هلند و اسپانیا یا مکزیک و برزیل را سوت بزند که یک بازی سریع و پرتحرک و پرکشمکش و سرشار از ریزهکاریهای تکنیکی و تاکتیکی است. چنین داوری حتی از نظر آمادگی بدنی قادر نخواهد شد پا به پای بازیکنان دو تیم بدود و هر لحظه در نزدیکی محل اصلی مبارزه و ناظر صحنههای آن باشد.