پرسپولیس، ژانر جدیدی در عرصهی سینما ست
۱۳۸۶ آبان ۳۰, چهارشنبه"پرو کینو" که یکی از معتبرترین و پرسابقهترین مرکز پخش فیلم آلمان است، مسئولیت توزیع فیلم "پرسپولیس" را در آلمان به عهده دارد. مسئول ارشد این مرکز، اشتفان هوتر، (Stephan Hutter) است که سیاست هنری و پخش فیلم این مرکز را نیز تعیین میکند. او در گفتوگویی با دویچه وله، دربارهی چند و چون توزیع فیلم "پرسپولیس" و انگیزهی انتخاب آن سخن میگوید:
مصاحبه با اشتفان هوتر
دویچه وله: رژیم جمهوری اسلامی به خاطر شرکت دادن فیلم "پرسپولیس" در جشنوارهی بینالمللی فیلم کن در فرانسه، دست به اعتراض و تهدید زد. با این وجود، این فیلم در کن به نمایش در آمد. اعتراضات شدید جمهوری اسلامی ولی سبب شد که پس از آن، جشنوارهی فیلم تایلند در بانکوک، نمایش "پرسپولیس" را از برنامهی خود کنار بگذارد. به عنوان توزیعکنندهی این فیلم در آلمان، از به اصطلاح "حملات انتقامی" جمهوری اسلامی نمیترسید؟
اشتفان هوتر: نه، من فکر میکنم که ایران در این رابطه واکنش سیاسیای از خود نشان ندهد. حادثهای که شما به آن اشاره کردید، را من یک "اتفاق نامناسب" میخوانم که مسببش بعضی از دایههایی هستند که میخواهند خود را دلسوزتر از مادر نشان بدهند و در ردههای پائینی کار میکنند. چون، همانطور که مرجانه ساتراپی گفته است، پرسپولیس، فیلمی علیه ایران نیست. (در این فیلم، از کمبودهای جامعهی غرب هم انتقاد میشود)، بلکه اثری است دربارهی انسانهایی که در ایران زندگی میکنند. مشکلات این انسانها، زندگی روزمرهی آنها و مانورهای ماهرانهای که برای حل مشکلاتشان انجام میدهند، از جمله موضوعاتی است که در این فیلم مطرح شدهاست. بیش از هر چیز، پرسپولیس فیلمی است که روابط تنگاتنگ خانوادگی و همبستگی بین آنها را نشان میدهد که مرزی نمیشناسد. این فیلم روشن میکند که ایران از نظر فرهنگی، کشور مستقلی است و مایل نیست در فرهنگ غربی ادغام شود. به این ترتیب، ایران باید مواظب باشد که اگر علیه این فیلم به کاری دست بزند، به ضدیت با بخشی از خود پرداخته است.
"پرسپولیس" برای شما یک فیلم ایرانی است یا فرانسوی؟ درتعیین سیاست بازاریابی برای این فیلم، آیا نظر مرجانه ساتراپی هم رعایت میشود؟
پرسپولیس در فرانسه تهیه شده و علاوه بر کارتونهای ساتراپی، یک وجه کاملاً ایرانی دارد. کار بزرگ ساتراپی در این است که تماشاگر را با داستان قهرمانش که سرگذشت خود او هم بوده، تحت تأثیر قرار میدهد. بیننده، همراه با مرجانهی فیلم میخندد، امیدوار و نگران میشود. یعنی به طور غریزی، به دایرهی فرهنگی دیگری پا میگذارد. سیاست بازاریابی ما برای فیلم، معلوم است که وابستهی خط هنریای است که ساتراپی مشخص کرده. این فیلم به عنوان یک فیلم صد در صد فرانسوی، اصلاً نمیتوانست شانسی داشته باشد. ایران و فرهنگ آن، نمک این فیلم است.
.
چه انگیزهای باعث شده که شما به عنوان "پخش کنندهی آلمانی" این فیلم را در بازار جهانی پخش میکنید؛ موضوع یا پرداخت گرافیکی آن؟ موفقیت کتابهای ساتراپی هم در این میان نقشی بازی میکند؟
"پروکینو"، شمار زیادی از فیلمهای بسیار مهم و موفق اروپایی مثل "آملی"، "چون آسمان"، "ترین سپوتینگ"، (Trainsspotting) یا "با هم، کمتر تنها هستیم" را به بازار عرضه کرده است. یعنی فیلمهایی که سبک و روال خاص و شخصیای دارند، برای ما از جاذبیت ویژهای برخوردارند. ما به خوبی آگاهیم که شرکتمان با فیلم "پرسپولیس" در این ژانر سینمایی، راهگشایی کرده: انیمیشن ساختن از یک سرگذشت شخصی، به سبک مینیمالیستی بسیار موثر که از مانگاهای (کمیک)های ژاپنی الهام گرفته؛ چنین چیزی تا بهحال اتفاق نیفتاده است. به ویژه که این فیلم، در مقابل فیلمهای انیمیشنی کمپانیهای بزرگ هولیوودی که با کامپیوترهای مخصوص تهیه میشوند، قد علم میکند. در فیلم ما پس از ده دقیقه، تماشاگر فراموش میکند که دارد یک فیلم کارتونی میبیند. احساسات، همهی مرزها را در هم مینوردد و هر کسی میتواند خود را با قهرمان فیلم، اینهمانی کند.
چگونه توانستید، یاسمین طباطبایی را برای دوبلهی این فیلم راضی کنید: فکر میکنید که ایرانی بودن این هنرپیشه در انتقال مضمون فیلم، نقشی بازی میکند؟
این که دوبلهی یک فیلم با صدای چه کسی صورت بگیرد، جای بسیار مهمی در سیاست بازاریابی ما دارد. یکی از خواستهای بزرگ ما این بود که در دوبلهی این فیلم، صدای ستارههای آلمانی را به قهرمانان نقشهای مهم بدهیم. یاسمین طباطبایی مثل مرجانه ساتراپی ایرانی است، و تقریباً هر دو، سرنوشت مشابهی داشتهاند. علاوه بر این، هر دو هم، هم سن هستند. این عوامل در کنار توانایی هنری فوقالعادهی یاسمین طباطبایی، نشان میدهند که انتخاب او به عنوان دوبلور مرجانه، بهترین گزینش بوده است.
به نظر میرسد که پانلهای کارتونی فیلم، بیشتر در چارچوب کمیکهای چاپی تنظیم شدهاند تا صحنهسازیهای فیلمی. پرسپولیس را از نظر هنری چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این نوع جدیدی از فیلمهای کارتونی است؟
اینطور که میگوئید، نیست. مسلم است که در فیلم پرسپولیس، رمان تصویری ساتراپی، پانل به پانل به صورت فیلم در نیامده است. ولی تأثیر فیلمی این کمیک، از صحنهسازیهای دقیقی که در کتاب انجام شده، شروع میشود. با این حال میبایست به موضوع رمان، یک ساختار روایتی خاص فیلم داده میشد. همچنین کمیکهای دو بعدی رمان، میبایست به صورت صحنههای سهبعدی فیلمی در میآمد. همانطور که گفتم، پرسپولیس، ژانر جدیدی را در عرصهی سینما عرضه میکند که به „Autofiction“ معروف است. پرسپولیس به عنوان یک فیلم واقعی، هرگز نمیتوانست ساخته شود، حتی اگر بودجهی بیشتری هم برای تهیهی آن در نظر گرفته میشد. من فکر میکنم که مرجانه ساتراپی، با نمایش زندگیای تجربه شده با تصاوبر کارتونی، سبک جدیدی را ارائه داده است. قطعاً خیلیها، دست به ساختن فیلمهایی شبیه "پرسپولیس" خواهند زد و این برای اروپا خیلی خوب است. چون میتواند با استفاده از این تجربهها، از شیوهی یکسانسازی آمریکایی که در انیمیشنهای هالیوودی دیده میشود، فاصله بگیرد.
اشتفان هوتر علاوه بر عهدهدار بودن مدیریت ارشد مرکز پخش فیلم "پروکینو"، عضو هیئت اجرایی "آکادمی فیلم اروپا" و "اتحادیهی مراکز توزیع فیلم آلمان" و معاون رئیس "شبکهی سراسری مراکز توزیع فیلم اروپا" است و به خاطر خدماتش در زمینهی همکاریهای سینمایی بین فرانسه و آلمان به دریافت مدال "شوالیهی هنر و ادب"، (Chevalier des arts et des lettres) نائل آمده است.