پشتیبانی آیتالله خامنهای از محمود احمدینژاد در برابر مجلس
۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سهشنبهآيتالله خامنهای در دیدار با رئيس، هیأت رئيسه و نمايندگان مجلس از آنان خواست قوانینی را تصویب کند که دولت بتواند آنها را اجرا کند.
او در سخنان روز سهشنبهی خود گفت: «مصوبه مجلس اصلاح و تکميل لايحهی دولت باشد نه تبديل آن به يک چيز ديگر» آقای خامنهای گفت: «این سخن که دولت باید به قانون عمل کند، سخن درستی است اما از آن طرف هم قانونگذار باید نقش و شرایط مدیران اجرایی را نیز در نظر بگیرد، زیرا دولت، عنصر وسط میدان است و کار او باید تسهیل شود.»
آیا با حمایت صریح آیتالله خامنهای از احمدینژاد، بخشی از جناح اصولگرا که مخالف سیاستهای دولت اوست، شانسی برای پیشبرد نظراتش در این دعوا دارد؟
عبدالرضا تاجیک، روزنامهنگار در تهران علت صراحت بیسابقه لحن مشاجرات را «ترس» میداند: « جمعی از نمایندگان مجلس که منتقد دولت هستند و از همهی برنامههای دولت حمایت نمیکنند، از این ترسیدند که حذف شوند. ترس از حذف است که منجر شده به این که موضعگیریها صریح و شفاف شود. در درون محافظهکاران آن جریانی که حامی شخص آقای احمدینژاد است و بخش دیگر از محافظهکاران در برخی از موارد و مسائل با هم اختلاف نظر داشتند و دارند. منتهی رقیب قدرتمند آنها یعنی جنبش مدنی ایران و جریان اصلاحات در گذشته باعث شده بود که این دو بخش در کنار همدیگر قرار گیرند.»
علی شیرازی، روزنامه نگار در برلین نحوه برخورد دولت محمود احمدینژاد با مجلس را بیسابقه میداند، بخصوص که او از مجلس به شورای نگهبان شکایت برده است:
«رسیدگی به مصوبات مجلس از نقطه نظر مغایرت با قانون اساسی قطعاً کار شورای نگهبان است و وقتی یک مصوبه از شورای نگهبان گذشت، یعنی شورای نگهبان آن را تصویب کرد، یعنی با قانون اساسی توافق دارد، همین طور با شرع. این در حوزهی اختیارات دولت نیست که ایراداتی از این نوع، که اخیراً آقای احمدینژاد گرفته است، به مجلس بگیرد. دولتهای قبلی هم همیشه از این ایرادات به مصوبات مجلس داشتند، اما اجراء نمیکردند یا آییننامههایش را طوری مینوشتند که با قانون توافق نداشته باشد. ولی تا به حال پیش نیامده بود که دولت به خود شورای نگهبان انتقاد کند.»
عبدالرضا تاجیک دولت و حامیانش را یک جریان سیاسی در ایران میداند که در طول سی سال گذشته در حاشیهی نظام سیاسی این کشور بوده است. این «حاشیه» امروز میخواهد تمام قدرت را در دست گیرد و به نظر او شبیه یک فرقه عمل میکند که شاید سعی میکند در عمل و با گذشت زمان تبدیل به یک طبقه شود.
جریانی که سعی کرده است با در دست گرفتن عمده منابع نظامی و امنیتی برای یکه تازی در قدرت استفاده کند. نقطه قوت مخالفان اصولگرای دولت به عقیده عبدالرضا تاجیک پایگاه اجتماعی این نیرو است که از بدو انقلاب تاکنون داشته است.
علی شیرازی نیز همین نظر را دارد و معقتد است که محمود احمدینژاد دارد جمیع قوای حکومتی را زیر اختیار خود درمیآورد و برای این کار پشتیبانی رهبر را هم دارد.
او معتقد است که « با در نظر گرفتن این پشتیبانی چارهای نمیماند جز این که به این صورت مخالفت خودش را ابراز کند، مستقیماً به عنوان مخالفت با دولت. من فکر میکنم که مجلس زیاد موفق نخواهد بود در مقابل احمدینژاد. با در نظر گرفتن این حمایتی که از جانب رهبر دارد و از جانب دیگر نیروهایی که مجموعهی حاکمیت امروز را تشکیل میدهند، در واقع قدرت حاکمتر حاکمیت امروز را، و همین طور سپاه پاسدران.»
ولی عبدالرضا تاجیک این نزاع را سخت میداند و میگوید برای دولت یکسره کردن کار مخالفان درون قدرت آنقدرها هم ساده نیست: « صراحتی که در مخالفت با برنامههای دولت در مجلس و برخی از حامیان محافظهکاران در بیرون از مجلس رخ داده است، نشان میدهد که این کار کمی سخت خواهد بود.»
به نظر علی شیرازی کوششهای محمود احمدینژاد برای توسعهی اختیارتاش و کسانی که پشت او ایستادهاند ادامه پیدا خواهد کرد، تا زمانی که: « اولاً اصولگرایان به مقدار بیش از آنچه تا به حال اتفاق افتاده است از آقای احمدینژاد جدا شوند، یا به اصطلاح از او عبور کنند و به نحوی به بخشی از اصلاحطلبان نزدیک شوند و بخشی از جنبش چپ، تا زمانی که نیروی مؤثری تشکیل دهند در مقابل آن قدرتی که در اختیار احمدینژاد و حامیانش است.»
او در پاسخ به کسانی که معتقدند آیتالله خامنهای با حمایت بی کم وکثر از دولت، خود بیشترین زیان را میبیند میگوید: « آیتالله خامنهای از همان ابتدا هم راه دیگری را انتخاب نکردهاند. امروز این راه را خیلی سریعتر میروند و به یک معنا دارند به انتهای این راه نزدیک میشوند.»
به نظر عبدالرضا تاجیک در مقابل جناح «معتدل» اصولگر نیز راه زیاد باز و بدون دستانداز نیست: «به نظر من این جناح سعی میکند در آینده حداقل بخشی از بدنهی اجتماعی منتقد را و معترض را به سمت خودش جذب کند و در عین حال سعی میکند که نظرات و توجه مرکز قدرت سیاسی در ایران را هم به سوی خودش جذب کند و اعتماد آن مرکز قدرت سیاسی را هم در کنار خودش داشته باشد و از این رهگذر بتواند قدرت آن را در اختیار خودش قرار دهد.»
از سوی دیگر جلب اعتماد بدنه اجتماعی مخالف دولت هم برای این جناح ساده نیست: «بدنهی اجتماعی جنبش مدنی ایران مردمی هستند که به خیابانها آمدند که اگر بتوانند نظرشان را ابراز و بیان کنند، طبیعتاً خواستار تغییرات بسیار گسترده در نظام سیاسی ایران هستند. یعنی خواستهی آنها به نظر من فراتر از توان تغییراتی است که این گروه بخواهد انجام دهد.»
او میگوید که طرفداران دولت در جناح اصولگرا توان مقابله با جریان اجتماعی موجود را با توجه به هم سطح کیفی و هم سطح کمی که دارد، نخواهد داشت «و همین جاست که من فکر میکنم آن جریان رقیب محافظهکار به این مسأله توجه دارد و فکر میکند که اگر همه چیزش را به جریان حامی آقای احمدینژاد گره بزند، در آینده حذف خواهد شد.»
نیلوفر خسروی