پیروزی نامنتظره حسن روحانی؛ "اصولگرایان در اغما"
۱۳۹۲ خرداد ۲۶, یکشنبهاصولگرایان انتخابات سال ۹۲ را به کسی باختند که یکی از اصلیترین حامیانش، محمد خاتمی را "مفسد فیالارض"، از "سران فتنه" و "وطنفروش" میخواندند.
"فتنه" عنوانی است که حامیان حکومت برای جنبش اعتراضی به نتایج اعلام شده انتخابات سال ۸۸ به کار میبرند. حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در موسسه کیهان اردیبهشت امسال با نسبت دادن این اتهامها به خاتمی خواستار محاکمه او شد.
پیروزی نامزد مورد حمایت "سران فتنه"
افزایش فشار و حمله به خاتمی با زمزمهی نامزدی احتمالی او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ آغاز شد. حیدر مصلحی، که محمود احمدینژاد بر سر ابقای او توسط رهبر جمهوری اسلامی ۱۱ روز خانه نشین شد، ۱۷ اسفند ۹۱ طرح نامزدی خاتمی را به سازمانهای جاسوسی خارجی نسبت داد.
وزیر اطلاعات گفت: «در انتخابات ۹۲ جریان فتنه در داخل، ضدانقلاب خارج نشین و غربیها برنامهریزیهای سنگینی را انجام دادهاند و چشم بسیاری به انتخابات است.»
نمایندهی خامنهای در کیهان پا را از این فراتر گذاشت و با متهم کردن خاتمی به "ستون پنجم" دشمن بودن، نهم اردیبهشت نوشت: «عوامل و سران فتنه نه فقط کمترین صلاحیتی برای حضور در کم اهمیتترین پستهای کلیدی نیز ندارند، بلکه بایستی در انتظار محاکمه و مجازات هم باشند.»
اصولگرایان حامی خامنهای آن زمان که از هر توهین و زدن هر اتهامی به خاتمی ابایی نداشتتند، شاید تصور هم نمیکردند ۲۴ خرداد نامزد مورد حمایت او پیروز انتخابات ریاست جمهوری شود.
روحانی در نخستین بیانیهی خود پس از انتخابات که در تلویزیون نیز منتشر شد گفت: «بی شک نقش امیدآفرین آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی و دیگر چهرههای درخشان نظام در این خیزش و خروش شایسته قدرشناسی است.»
"ولایتمداری و انتقاد از دولت مورد حمایت ولی"
شکست اصولگرایان در انتخابات، که با چهار کاندیدای مختلف در آن حضور داشتند، دستکم نشان داد که این طیف به عنوان یک جریان سیاسی قوی و منسجم اگر زمانی هم وجود داشت، اکنون در حال احتضار است.
اغلب نامزدانی که خود را "ولایتمدار" معرفی میکنند بیشتر تلاش خود را برای رای جمع کردن از مسیر انتقادهای شدید به عملکرد دولتی به کار بستند که بیش از هر دولت دیگری از حمایت رهبر جمهوری اسلامی برخوردار بوده است.
گروههای مختلف اصولگرا که سالها به تبعیت از "ولی فقیه" حامی دولت محمود احمدینژاد بودند اکنون به مخالفان سرسخت او تبدیل شدهاند.
سایت الف که به احمد توکلی، رئیس پیشین مرکز پژوهشهای مجلس تعلق دارد در یادداشتی که ۲۶ خرداد منتشر شد "تفرقه اصولگرایان و فهم ناردست از وحدت" را یکی از دلایل شکست در انتخابات عنوان میکند.
به نوشتهی سایت الف "جریان اصولگرایی، هم باید به وحدت فكر كند و هم به مرزبندی روشن با جریانهای ظاهری اصولگرا." به عبارت دیگر اصولگرایی مفهومی است مبهم که مدعیان فراوانی دارد.
مهر تایید احتضار اصولگرایی
استدلال دیگر سایت الف که بر احتضار اصولگرایان مهر تایید میزند این ادعاست که: «اصولگرا هیچ نسبتی با جریان احمدینژاد نداشته و ندارد. اما چون اصولگرایان از ابتدا موضع خود را نسبت به این گروه روشن نكردند امروز احمدینژاد هم پای این جریان نوشته میشود.»
اگر یکی از معیارهای اصولگرایی تبعیت بیچون و چرا از نظر "ولی فقیه" باشد این جناح چگونه میتوانست موضعی علیه احمدینژاد بگیرد که پس از افشای برخی اختلافهایش با خامنهای در اردیبهشت ۹۰ نیز همچنان مورد حمایت او بود؟
به باور نویسندهی سایت الف: «اصولگراها چوب مماشات با احمدینژاد را خوردند. كسانی در این دوره از انتخابات حضور داشتند كه طی ۸ سال حکومت این دولت کمترین انتقادی نداشتند. به دهها مصلحت خود ساخته سكوت كردند و طبیعی است كه مردم باور نكنند كه نقدهای شب انتخابات از روی صداقت باشد.»
در مطلب یاد شده با اشاره به این که یکی دیگر از علتهای شکست اصولگرایان بدرفتاری با اصلاحطلبان بوده تاکید میشود که "غرض از جریان اصلاحات فقط اصلاح طلبان نیست؛ منظور جریان اعتراض است."
سکوت در مورد نقش خامنهای
در یکی دیگر از بخشهای این مطلب تصریح شده: «بد سلیقگی در برخورد با جریان معترض و امنیتی كردن فضای رسانهای و محدود كردن تشكلهای دانشجویی و اساتید دانشگاهها و بستن رسانههای مخالف و شرط گذاشتن برای توبه كنندگان فتنه و غیره و غیره و سكوت قاطبه اصولگرایی باعث شد مردم به گزینه دیگری فكر كنند.»
بسیاری از اشارههای این مطلب با واقعیتهای موجود کمابیش همخوانی دارد؛ حلقهی مفقود نوشته، عدم اشاره به نقش رهبر جمهوری اسلامی در تحولات سالهای اخیر است. آن بدرفتاریهایی که به آن اشاره میشود با سردمداری نزدیکان و معتمدان رهبر جمهوری اسلامی انجام شده و بدون اراده و اجازهی او امکانپذیر نمیبود.
خبرگزاری ایسنا در تفسیری نوشت آنچه جریان اصولگرایی را به اغما برد "منم منمهای" افرادی بود که با رد صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی، نامزد مورد نظر احمدینژاد و رفسنجانی پیروزی یکی از اصولگرایان را قطعی میدیدند.
«شکست اصولگرایان حتمی و واجب بود»
خبرگزاری ایسنا شکست اصولگرایان را قابل فهم ارزیابی میکند و میافزاید که اگر این جناح بر سر یک فرد به توافق میرسیدند "فاصله آرایشان با کاندیدای پیروز انتخابات از جریان اصلاحطلب به این میزان نبود و در واقع با فاصله کمتری شکست میخوردند."
مطابق این گزارش: «این شکست بیانگر این است که عقلای قوم در جریان اصولگرا در بین بدنه اصولگرا از کاریزمای سابق برخوردار نیستند این در حالی است که در جریان اصلاحطلب خلاف این مشاهده شده و به نظر میرسد کاریزمای افرادی چون خاتمی و هاشمی در بدنه جریان اصلاحات رو به افزایش است.»
سایت خبری تابناک که به محسن رضایی، از نامزدان اصولگرا که به عنوان مستقل در انتخابات شرکت کرده بود، تعلق دارد در مطلبی نوشت: «شکست اصولگرایی واجب بود؛ واجبتر از نان شب!»
تابناک مینویسد: «جریان اصولگرایی باید شکست میخورد تا نسیم تغییر در این کشور وزیدن بگیرد که تداوم اصولگرایی و آن همه ناکامی و مسئولیت ناپذیری روح و روان مردم را آزرده کرده بود؛ مردمی که بخشی از آنان کاملا از جریان اداره کشور خارج شده بودند!»
حمایت مجلس اصولگرایان از شکست خوردگان
وبسایت محسن رضایی در این مطلب، انتخابات ۲۴ خرداد را "نه گفتن مردم ایران به جریان اصولگرایی" خوانده "چرا که از روند اداره کشور ناراحت بوده و از آن نحوه اداره کشور آسیبها دیده بودند."
در ادامهی این یادداشت آمده است: «جریان اصولگرایی باید درک کند که فقط در مونولوگ است که میتواند فرمایشهای خود را برای مردم بخواند و دیکته کند و در یک دیالوگ و گفتوگوی دو نفره همیشه کم میآورد و قافیه بازی را میبازد و مردم هم خوب میبینند که عیار هر کس به چه میزان است!»
سایت تابناک برای نشان دادن بیاعتباری تصمیمهای جمعی آنچه جریان اصولگرایی خوانده میشود به رفتار انتخاباتی مجلسیان نیز پرداخته است: «۱۴۰ نفر از نمایندگان مجلس اصولگرایی در انتخابات اخیر، از قالیباف حمایت کرده بود و۱۶۰ تن از آنان از ولایتی و نزدیک همین تعداد هم از جلیلی. در حالی که تعداد نمایندگان مجلس فعلی کمتر از ۲۹۰ نفر است، اما حدود پانصد امضا از این مجلس برای حمایت از کاندیداهای ریاست جمهوری جمع میشود!»
این مجلس برای یکدست شدن حاکمیت با رد صلاحیت گستردهی اصلاحطلبان شکل گرفت. در انتقاد سایت تابناک هم حلقهی مفقود همان است که در مطلب سایت الف بود؛ نقش علی خامنهای در تصمیمگیریهای اصولگرایان.
خامنهای ده روز پیش از انتخابات همچنان به دفاع از دولت احمدینژاد پرداخت و به همهی کاندیداها توصیه کرد "در بیان طرحهای خود برای حل مشکلات اقتصادی، کارهای انجام شده را نفی نکنند."
"نه" به اصولگرایان تابع خامنهای
علی مطهری، که خود از نمایندگان اصولگرای مجلس است زمانی مجلس شورای اسلامی را به "شعبهای از دفتر رهبری" تشبیه کرده و نمایندگان را فاقد استقلال رای خوانده بود.
یکی از آخرین نمونههای این وضعیت فرمان خامنهای برای جلوگیری از طرح سوال از محمود احمدینژاد در مجلس در آذرماه سال گذشته بود.
رهبر جمهوری اسلامی و به تبعیت از او بسیاری از رهبران اصولگرایان بارها ادعا کردهاند که هر رای که به صندوقها ریخته میشود به معنای تایید حکومت است.
آنگونه که اصولگرایان خود اعتراف میکنند هر رای به حسن روحانی یک "نه" به سوءمدیریت و مسئولیتناپذیری دولتی بوده که خامنهای آن را نزدیکترین دولت به خود خوانده است.
خامنهای همچنین ابراز امیدواری کرده بود که رئیس جمهور با آرای هرچه بیشتری انتخاب شود تا پشتوانهای برای رویارویی مقتدرانه با غرب داشته باشد: «باید در مقابل خواستههای نامشروع بیگانگان با قدرت ایستاد.»
اکنون کسی به ریاست جمهوری ایران انتخاب شده که معتقد است تیم مذاکرهکننده هستهای مورد حمایت خامنهای "با اتخاذ سیاستهای به اصطلاح تهاجمی و با رویکردهای غیرمتعارف و نابخردانه در صحنه بینالمللی" مسبب اعمال شدیدترین تحریمها علیه کشور شدهاند.