چهره سرشناس مبارزان لیبی اتحاد با القاعده را رد میکند
۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبهیکی از سرشناسترین چهرههای مخالفان لیبی در گفتوگو با لوموند به شرح پیشینه خود و همچنین نسبت مخالفان لیبی با گروهافراطگرای اسلامی القاعده و چشمانداز لیبی پرداخت. عبدالحکیم بلحاجی٬ ۴۵ ساله٬ یکی از قدرتمندترین مردان لیبی پس از قذافی محسوب میشود. او فرمانده نیروهای مخالفان در طرابلس است و هماکنون مسئولیت امنیت پایتخت را بر عهده دارد. در کنار همه اینها بلحاجی عضو سابق گروه جهادگرای اسلامی است و بازداشتی سابق سازمان امنیتی آمریکا که در سال ۲۰۰۴ مخفیانه به رژیم قذافی تحویل داده شد.
کریستف ایاد٬ خبرنگاری که مصاحبهاش با بلحاجی در لوموند منتشر و در تایم نیز بازنشر یافت٬ بلحاجی را اینگونه توصیف میکند: «این مرد که با صدای آرام و بم صحبت میکند٬ کاریزمای غیرقابل انکاری دارد. پیشانی کوتاهاش پر از چروک است٬ صورتش ریش مرتب شدهی سیاه دارد. او لباس نظامی بر تن دارد.»
اولین سوال خبرنگار شاید مستقیمترین و شفافترین سوال اوست٬ سوالی که نسبت فتح پایتخت لیبی توسط مخالفان را با آیندهی این کشور مشخص میکند وقتی که او از یکی از سرشناسترین چهرههای مخالفان میپرسد: «آیا عضو القاعده هستی؟»
بلحاجی پاسخ میدهد: «اطلاعات غلط زیادی در باره این موضوع پخش شده است. بله٬ من عضو گروه جهادگرای اسلامی که محدوده عملیاتاش در لیبیست بودم. هدف این گروه آزادی مردم لیبی از دیکتاتوری معمر قذافی بود. ما هرگز هیچ منفعتی خارج از کشور نداشتیم. گروه مبارزه اسلامی هرگز بخشی از القاعده نبود٬ نه از لحاظ اعتقادات ایدئولوژیک و نه از لحاظ سطح عملیات و نه از لحاظ اهداف خود.»
او البته توضیح میدهد که «پیش میآمد که خود را همزمان با القاعده در یک مکان مشابه ببینیم: در افغانستان٬ جایی که ما گاهی در کنار آنها بر سر آزادی کشور جنگیدیم٬ اما هیچ وقت در گروه آنها نبودیم.»
او تاکید میکند که «در مقابل زمانی که اسامه بن لادن در پاییز ۱۹۹۸ جبهه اسلامی جهانی را برای مبارزه با یهودیها و صلیبیون پایهریزی کرد٬ ما از عضویت در آن سر باز زدیم. چگونه میشد که بخواهیم همه مسیحیها را بکشیم؟ یا یهودیها را؟ حرف احمقانهای بود. و چرا نه چینیها و ژاپنیها را؟ مسیحیها و یهودیها اهل کتاب هستند٬ ما موظف به حمایت از آنها هستیم.»
عبدالحکیم بلحاجی در حالی به بسط عقاید و پیشینیه خود و انتظارش از اتفاقات آتی لیبی میپردازد٬ که مساله لیبی پس از تظام قذافی موضوع بحث بسیاری از محافل است.
بیشتر بخوانید: گذار دشوار لیبی به دوران پس از قذافی
تبعید انتخاب نبود
«سکونت شما در افغانستان نگرانیهایی به وجود آورده است...» این چیزیست که خبرنگار به بلحاجی میگوید. بلحاجی جواب میدهد: «من مجبور بودم در تبعید باشم. من گزینهدیگری نداشتم. در لیبی٬ ما تحت سیطره یک رژیم دیکتاتوری زندگی میکردیم که اجازه هیچ نوعی از آزادی اندیشه و بیان را نمیداد. به همین علت در دهه ۱۹۸۰ با گروهی از جوانان گروه مبارزه اسلامی لیبی را پایهریزی کردیم. ما هیچ گزینه دیگری جز مبارزه مسلحانه نداشتیم.»
چهره سرشناس مبارزان لیبی٬ بازداشتی سابق رژیم قذافی٬ اینطور ادامه میدهد: «رژیم قذافی میخواست ما را نابود کند. بنابراین من کشورم را در ۱۹۸۸ به مقصد عربستان سعودی ترک کردم و از آنجا به افغانستان رفتم. زمانی بود که مجاهدان افغان کابل را در ۱۹۹۲ گرفته بودند.» او البته در کشورهای دیگر نظیر ترکیه٬ سودان و ... نیز بوده است.
در بازداشت و تحت شکنجه
اکنون امنیت پایتخت لیبی در دست مردیست که پس از سفرهای خود، که از آنها به عنوان تبعید یاد میکند٬ تجربه بازداشت توسط سیستم امنیتی آمریکا را داشته است. او میگوید: «در مارچ ۲۰۰۴ در فرودگاه کوآلالامپور در مالزی به درخواست آژانس امنیتی لیبی بازداشت شدم. از آنجا به بانکوک فرستاده شدم٬ جایی که در بازداشت آژانس امنیتی آمریکا در زندانی مخفی در فرودگاه بودم. در آنجا روزها بازجویی شدم. نمیتوانم به یاد بیاورم چه مدت زمانی بازجویی شدم٬ چون خیلی وقتها هوشیاریام را از دست میدادم. همسرم که شش ماهه حامله بود نیز بازداشت شده بود.»
بلحاجی در پاسخ به این سوال که آیا شکنجه شد٬ میگوید: «بله٬ از سقف آویزان شدم و به درون آب یخ انداخته شدم.» و اینطور باقی ماجرا را شرح میدهد: «بعد از چندین روز من را در هواپیما به مقصد لیبی گذاشتند. جایی که به مرگ محکوم شدم و به زندان افکنده شدم.»
او چهار سال و نیم در یک زندان و پس از آن نیز مدتی را در زندانی دیگر بوده است تا نهایتاً آزاد میشود: «در زندان میتوانستیم بحث کنیم. ما به فکر کنارکشیدن از مبارزه مسلحانه بودیم. این احساس را داشتیم که باید تلاشهای اصلاحطلبانه سیفالاسلام (پسر و جانشین قذافی) را پشتیبانی کنیم. در ۱۹۹۶ ٬ ۱۲۰۰ زندانی در زندان ابوسلیم قتل عام شده بودند. ما میخواستیم اما نمونهای از دایلوگ مثبت شویم. به همین علت تعدادی از اسلامگراها آزاد شدند. من٬ در مارچ ۲۰۱۰ آزاد شدم. به هر حال ایدهآلهایم را کنار نگذاشته بودم: یک کشور متمدن با آزادی واقعی٬ با احترام به قانون و عدالت. ما خواستار تغییر و اصلاحات بودیم. ما هیچ وقت برای مبارزه، مبارزه نکرده بودیم.»
انتخاب شکل دولت با مردم است
اما چهره سرشناس و اینک در قدرت مبارزان لیبیایی آینده کشور و موقعیت خود در آن را چگونه میبیند؟ عبدالحکیم بلحاجی میگوید: «انقلاب ۱۷ فوریه محصول کار هیچ گروه سیاسی خاصی با ایدئولوژی خاصی نیست. این یک انقلاب لیبیایی است.»
بلحاجی نقش جوانان در انقلاب را مهم میداند: «آنها بودند که گلولههای رژیم را دریافت کردند٬ چیزی که به ارتشی شدن انقلاب انجامید.» او کشتار جوانان را همچنین موجب برانگیخته شدن واکنش جهانی میداند: « و من باید از همه کسانی که بنغاذی را از تانک و تفنگ معمر قذافی نجات دادند تشکر کنم.»
او خود را مسئول وزارت دفاع شورای ملی انتقالی میداند. او میگوید که ضمانت میکند که مبارزان لیبیایی هیچ دستور کار مشخصی ندارند: «شک نداشته باشید که چیزی برای ترس وجود ندارد. ما القاعده نیستیم. من هیچ وقت نبودم. من این را در آزادی کامل و آرامش میگویم نه از داخل زندان.»
او در نهایت به این سوال پاسخ میگوید که آیا در پی پایهریزی یک دولت اسلامی در لیبی است: «ما اعضای جامعه لیبی هستیم و فقط مسلمان. ما در اجرای عدالت تبعیض قائل نمیشویم. تنها چیزی که میخواهیم امنیت کشورمان٬ همسایههایمان و همه کشورهاییست که با آنها در رابطه هستیم.»
«چهل و دو سال بدون قانون اساسی٬ بدون قانون٬ بدون عدالت زندگی کردهایم. چیزی که به نظام دیکتاتوری منجر شد. ما به دنبال یک کشور متمدن هستیم که به قانون در آن احترام گذاشته شود. دولتی که عدالت را اجرا کند. شکل رژیم و دولت به مردم مربوط است و ما اسلحههایمان را زمین میگذاریم. ما برای پایهریزی طالبان اینجا نیستیم.»
MR/AJ