کارزار انتخابات ریاست جمهوری ایران
۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبهدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری در ایران، روز ۲۲ خرداد (۱۰ ژوئن) برگزار خواهد شد. در این انتخابات، دو جریان اصلی موسوم به اصولگرا و اصلاحطلب در رقابت با یکدیگر صفآرایی کردهاند: طیف اول را کسانی تشکیل میدهند که حداقل تا یک سال پیش به حامیان محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت، معروف بودند. از حدود یک سال گذشته، اختلافات میان این طیف ژرفتر شده و فراکسیونهای متعددی موسوم به فراکسیونهای "پیشرفت و عدالت"، "حزبالله" و "چشمانداز" بهوجود آوردهاند.
با وجود این، تاکنون مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور و محمد جهرمی، وزیر کار، از طیف اصولگرایان نامزدی خود را برای تصدی مقام ریاستجمهوری اعلام کردهاند. از کاندیداتوری محمود احمدینژاد که از نمایندگان برجستهی این طیف است، هنوز بحثی به میان نیامده است. از جناح اصلاحطلبان، محمد خاتمی و مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی و رئیس مجلس ششم، برای احراز مقام ریاست جمهوری ابراز تمایل کردهاند.
کارزار انتخاباتی دو جریان اصلی
این که کدام یک از این نامزدها گوی سبقت را از دیگران برباید، مسئلهای است که تاکنون با حدس و گمانه و شایعه همراه بوده است. منتقدان اصلاحطلبان معتقدند که نامزدهای این جناح قادر به رقابت با کاندیداهای اصولگرایان نیستند و «مردم علاقهای به رایدادن به آنها ندارند.» برعکس اصلاحطلبان ادعا میکنند که تنها سیاستهای این جناح، ایران را از «بحرانهای کنونی» خواهد رهانید. محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر محمد خاتمی در دولت اصلاحات، در گفتوگو با بخش فارسی دویچه وله گفته است که نیازها و توقعات مردم با دورهی قبلی تفاوت کرده و مردم فهمیدهاند که بسیاری از این توقعات عملی نیست. به گفتهی ابطحی، اصل اولیه برای خاتمی مانند گذشته، توسعه سیاسی و احترام به آزادیهای فردی است. او همچنین به مشکلات فراوان اقتصادی و بینالمللی اشاره میکند و محور فعالیتهای دولت اصلاحات را درحل این مشکلات میداند.
این طیف امکان انتخاب نمایندگان اصولگرا را به دلایل زیر منتفی ارزیابی میکند: نقض آزادیهای مدنی و سیاسی، چگونگی هدایت پروندهی هستهای و بحرانآفرینی در رابطه با آن، ایجاد تشنج در مناسبات خارجی ایران، بهویژه تیره شدن روابط آن با اتحادیهی اروپا، دخالت دولت در عرصههای اقتصادی ...
با این حال برخی از کارشناسان معتقدند که طیف اصولگرا، به ویژه نمایندهی احتمالی آن، محمود احمدینژاد، از مواضع نیرومندی برخوردار است. اینان معتقدند، علاوه بر بازار، اغلب بوروکراتها در استانهای کشور از او حمایت میکنند.
دنیای مجازی اینترنت، صحنهی مبارزهی انتخاباتی
در کارزار انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری در ایران، استفاده از اینترنت به عنوان یک وسیلهی ارتباطی روز به روز اهمیت بیشتری مییابد. از اینرو بخشى از بودجهی میلیونى ستادهای انتخاباتى این نامزدها به این موضوع اختصاص داده شده است: راه اندازى وب سایت شخصی، ایجاد سایت خبرى هوادار، تبلیغات در وبلاگ و راه اندازی وبلاگ شخصى به یکی از ترفندهای جدید جذب آرای مردم تبدیل شده است. تعطیل دهها روزنامه و مجلهی مستقل و غیرمستقل که اغلب به طیف اصلاحطلبان تعلق داشتند، بر اهمیت این وسیله افزوده است.
چهرههای سیاسی در "اورکات"
بههمین دلیل این روزها سایت همگانی "اورکات" که چندی است در میان کاربران اینترنتی طرفداران بسیاری یافته، به صحنهی حضور چهرههای سیاسی و برخی از نامزدهای دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری تبدیل شده است. از جمله مهدی کروبی، نامزد مجمع روحانیون مبارز، اخیراً در سایت "اورکات" به نام خود صفحهای گشوده و از کاربران این سایت خواسته است، نظرات خودرا دربارهی برنامههای اصلاحی او ارائه دهند.
دیدگاههای مستقل
در این میان سایتهای شخصی و غیروابسته نیز از زوایای مختلف به مسئلهی انتخابات ریاست جمهوری در ایران پرداختهاند. اغلب هواداران طیف اصولگرا با توسل و استناد به آیات و روایات، درصدد جلب رای کاربران وبلاگ خود برآمدهاند و گاهی نیز با تأکید بر نقش دولت نهم در "کسب غرور ملی ایرانیان در جهان" نه تنها امت، بلکه ملت را هم مخاطب قرار دادهاند. در بیشتر وبلاگهای طرفداران طیف اصلاحطلب، بررسی گذشته و هشدار برای آینده، از جمله موضوعهای محوری هستند. با هم بخشی از این نظرات را بخوانیم:
«قشر نیازمند را فراموش نکنیم»
نویسندهی وبلاگ "فرزاد پورمرادی" که خود را طرفدار منشور " اعلامیه جهانی حقوق بشر" معرفی میکند، در رابطه با انتخابات دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری به "رأیدهندگان و نقش آنان" اشاره میکند و مینویسد:
«لایهها و دهکهای پائین جامعه، نقش تعیین کنندهای در پیروزی انتخاباتی هر دو جناح دارند و دولت نهم سخت در تلاش است با تزریق نقدینگی از طریق افزایش پلکانی حقوق و دستمزد، تسهیلات بانکی، سود سهام عدالت و ... این طبقه نیازمند اقتصادی را بههمراه خود داشته باشد. اما این تودههای نیازمند در سالیان گذشته نشان دادهاند که همیشه سربازان پیاده نظام یک جناح نیستند و تورم لجام گسیخته و کمبود سوخت میتواند بهراحتی مسیر رفتن آرایشان را در سبد جناح دیگر که همان اصلاح طلبان باشد، فراهم کند. اگر چه هنوز نگاه انتخاباتی این بخش از جامعه بهدرستی معلوم نیست.»
«به اولویتها بپردازیم»
سعید جعفری، در وبلاگ خود با نام "تاملی بر سیاست معاصر داخلی و بینالمللی" بیشتر به موضوع پیآمدهای اعلام نامزدی خاتمی و واکنش احتمالی طیف اصولگرایان پرداخته است. او در نوشتهای با عنوان "اعلام کاندیداتوری خاتمی" مینویسد:
«اگرچه معتقدم اعلام رسمی خاتمی برای ورود به انتخابات یک موج جدیدی در کشور ایجاد میکند و به پشتوانهی کاریزمای وی، جناح راست با سرگرم کردن مردم مبنی بر تایید یا عدم تایید صلاحیت وی باعث میشود، درخواستهای مهمی همچون اصلاح قانون اساسی از اولویتها کنار گذاشته شود، و اصلاحطلبان را با این پرسش که آیا شرکت کنیم یا نکنیم مشغول میکند، اما این بشر آنقدر دوستداشتنیست که احتمال اینکه این موج، کسانی همچون من که به این نتیجه رسیدهاند که رای دادن بیفایده است، را هم با خود ببرد و تضمین کنندهی پیروزی او در انتخابات شود، وجود دارد.
حتی اگر به این نتیجه برسم که باز هم شرکت نکنم، از صمیم قلب آرزو دارم، رئیس جمهور شود.»
«دموکراسی را قربانی نکنیم»
نویسندهی وبلاگ "عبدالقادر بلوچ"، نه به مسائل اقتصادی، بلکه به امر آزادی و دموکراسی پرداخته است. او با گذاشتن ویدئوی سخنرانی محمد خاتمی دربارهی دموکراسی و اصول آن در صفحهی خود، با طنزی گزنده مینویسد:
«دموکراسی در ایران با کدام پشتوانه؟ بیست میلیون رأی نا قابل، سه قوهی کشور، اکثریت مجلس و تمام روزنامهها و خبرنگاران و دانشجویان را شما میگویید پشتوانه؟ آقا جان، خانم جان، آمریکا میآید شما را میخورد. خودش گفته میخورد.
این فیلم را ببینید. آقای خاتمی مثل مخالفان نظام ولایت نیست که حرف بزند و راهکار نشان ندهد. استدلال میکند. ثابت میکند که اگر جمهوری اسلامی از بین رفت، حکومت دموکراتیک در این مملکت برقرار نخواهد شد. البته خودسانسوری کرده. در ایران که آزادی بیان نیست و الا میفرمود: جمهوری اسلامی که از بین رفت، تنها حکومت دموکراتیک دنیا از بین رفته....»
«بر طبل خروج نکوبیم»
سمیه توحیدلو، در وبلاگ خود به نام "بر ساحل سلامت" در روزنوشتهای نه تنها برخورد طیف اصلاحطلب را در انتخابات دورهی نهم ریاستجمهوری به نقد میکشد، بلکه با موضع برخی از آنان در این دوره از انتخابات نیز از در مخالفت برمیآید:
«دوستانی که دیروز بر طبل تحریم میکوفتند تا ساختار جامعه ایران یکپارچه شود، تا به قول خودشان تکلیف نظام یکسره گردد، تا دیگر این شکافهای سیاسی عامل ماندگاری نباشد، امروز هنوز بر همان یکپارچه شدن تاکید دارند. هنوز وقتی حرف میزنی، ته دلشان آمدن احمدی نژاد را برای این هدف مهم میدانند، اما این بار روش دیگری برگزیدهاند. این روزها اصلاح طلبان بسیاری پنهان نمیکنند که بهتر است که ساختار قدرت یکدست شود و تکلیف مشخص. بسیارند کسانی که بر طبل خروج از ساختار میزنند و بهانه این انتخابشان را فعلا کاری ندارم.
این روزها زیاد میشنویم کسانی که میگویند اگر قرار بود خاتمی بیاید همان بهتر که چهارسال دیگر باشد تا تکلیف این گروه یکسره شده باشد. انتظار دارند خاتمی ِ ۷۰ ساله بیاید و معجزه کند؟ فراموش کردهاند که فرایند توسعه به محض انقطاع دچار عقبگرد خواهد شد؟»
«مجسمه نسازیم.»
وبلاگنویس "ساز مخالف" در این رابطه در روزنوشتی با عنوان "اغراق نکنیم" به تفاوتهای بین نامزدهای طیف اصلاحطلب میپردازد و توصیه میکند که از غلو کردن پرهیز شود!:
«این روزها مد شده همه خاتمی را به چشم فرشته نگاه کنند و در مقابل کروبی را تحقیر کنند. ترجیح من بین این دو، خاتمی است اما نباید در اختلاف بین این دو اغراق کنیم. ذهن تنبل میل به اغراق دارد. اغراق در تفاوتها، انتخاب و قضاوت را ساده میکند. اما پیچیدگیهای دنیای واقعی را هم قربانی سادهسازی میکند. مثلا اگر کروبی رئیسجمهور شود آیا وزرائی متقاوت با خاتمی انتخاب خواهد کرد. آیا وزیر شدن امثال موسویلاری، حاجی، صوفی، مسجدجامعی، خرازی، شوشتری، یونسی و یا حتی زنگنه و جهانگیری و خرم در دولت کروبی متصور نیست؟ کدام ذهنیت یا اقدام عملی مثبت را سراغ داریم که از خاتمی سر زده اما بعید است از کروبی سر بزند؟... افرادی نظیر خاتمی و کروبی هر دو در قد و قواره همین حکومت و همین نظام هستند. حالا یکی شاید اندکی قابل تحملتر، اما تنها اندکی نه بیشتر. اغراق نکنیم و سریع مجسمه نسازیم.»
«گول نخوریم»
امید حسینی، نویسندهی وبلاگ "آهستان" در روزنوشتی با عنوان "آقای خاتمی، شما در کدام جبهه تیر و ترکش خوردید؟" به شیوهی تبلیغاتی او در مبارزه با نمایندگان طیف اصولگرا میپردازد و ضمن اشاره به سخنرانی رئیسجمهور پیشین در نشستی در اردبیل، آن را "مثل همیشه مملو از عبارات و جملات تکراری و بدیهی که چند سالی هست عادت کردهایم آنها را بشنویم" ارزیابی میکند و توجه خواننده را به این بخش از سخنرانی او سوق میدهد:
«امروز خیلی از کسانی که دم از اسلام میزنند، رنگ جبهه را ندیدهاند و حتی یک سیلی برای انقلاب نخوردهاند و کسانی را متهم میکنند که نسبت به ارزشهای دینی کم توجه هستند که عشق خود را به اسلام و امام نشان دادهاند و در انقلاب و دفاع مقدس فداکاری کردهاند»
امید حسینی سپس به شگرد جدید خاتمی در مبارزات انتخاباتی میپردازد و مینویسد:
«تا قبل از این آقای خاتمی و دوستان و اطرافیان ایشان هر جا میخواستند طرف مقابلشان را به بهانهای از میان بردارند، فورا به سراغ سوابق و افتخارات انقلابی خودشان میرفتند و به دیگران ایراد میگرفتند که شما مثل ما در انقلاب نقشی نداشتید و مثل ما خط امامی نبودید (که البته همین ادعا هم در جای خودش قابل بحث و بررسی است). اما گویا این دفعه آقای خاتمی دایره افتخارات و مبارزات خود را باز هم گستردهتر کرده و افتخاری تازه برای خودش پیدا کرده است. نکته جالب و عجیب این اظهارات اینجاست که خاتمی برای اولین بار مخالفان خود را متهم کرده است که «رنگ جبهه را هم ندیدهاند!» خودمان را گول نزنیم، ما که در تشخیص مصادیق مورد نظر خاتمی مشکلی نداریم، داریم؟ مثل روز روشن است که منظور خاتمی از آنهایی که رنگ جبهه را ندیدهاند، احمدینژاد است و اطرافیان و حامیانش.»