کارزار یونیسف برای کمک به مادربزرگها، قهرمانان فراموششده در مبارزه با ایدز
۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۶, چهارشنبهایدز و مادربزرگها
بیماری ایدز میلیونها کودک را در سراسر جهان بیسرپرست کرده است. در اغلب موارد تنها امید زندگی پسران و دختران کوچکی که پدر و مادر مبتلا به ایدز خود را از دست دادهاند، مادربزرگهایشان هستند. در برخی مناطق جنوب افریقا بیش از ۶۰ درصد این کودکان بیسرپرست با مادربزرگهایشان زندگی میکنند. مادربزرگها اغلب زنانی هستند که فرزندشان بر اثر بیماری ایدز از بین رفته و اینک آنها هستند که به تنهایی عهدهدار سرپرستی نوههایشان شدهاند. این بدان معناست که آنها هر روز در تلاش جان به در بردن از نبردی مذبوحانهاند. یونیسف، سازمان کمک به کودکان وابسته به سازمان ملل متحد، به قصد کمک به این “قهرمانان فراموششده – مادربزرگانی که با ایدز مبارزه میکنند“ از جمعه گذشته (۱۱ مه) کارزاری را آغاز کرده است.
ابعاد فاجعه ایدز
بیش از ۱۵ میلیون کودک بیسرپرست در جهان وجود دارند که پدر و مادرشان بر اثر ابتلا به بیماری ایدز مردهاند. تعداد این کودکان بیسرپرست بیشتر از تعداد همه کودکانی است که در آلمان زندگی میکنند.
دیتریش گارلیشز، مدیر عامل سازمان یونیسف در آلمان است. گارلیشز میداند که از بين رفتن پدران و مادران این همه کودک و بیسرپرست ماندنشان پیامدهایی عظیم برای جامعههای بشری دارد.
گارلیشز میگوید: “در بسیاری از كشورها نسل میانی نابود شده است و حالا موضوع این است که نسل نوهها چطور تربیت و بزرگ بشود، آن هم در کشورهایی که در بسیاری از آنها شبکه و نظام حمایتی اجتماعی وجود ندارد و نهادها و موسسههایی هم نیستند که به این بچهها رسیدگی کنند. در اصل فقط پدربزرگها و مادربزرگها برای کمک میمانند و در نهایت در اغلب موارد مادربزرگها هستند که باید به این بچهها برسند.“
لزوم پشتیبانی از نسل پدربزرگها و مادربزرگها
تنها هنگامی که از نسل پدربزرگها و مادربزرگها، و بخصوص مادربزرگها، پشتیبانی شود است که میتوان جلوگیری کرد از اینکه نوهها تبدیل به نسلی تنها، مایوس و سردرگم شوند.
استر هاشینتو نمونهای است از مادربزرگانی که در اينجا از آنها سخن مىگوييم. استر هاشینتو در روستایی در کشور افریقایی زامبیا زندگی میکند. شش تن از هشت فرزند او مبتلا به بیماری ایدز بودند و بر اثر این بیماری درگذشتند. از اين شش فرزند ۱۱ بچه بجای ماندهاند. هم اکنون نوههای استر زیر نظر او بزرگ میشوند. چند تن از این نوهها برخوردار از این خوشبختیاند که بتوانند هر روز چند ساعت به مدرسه بروند و درس بخوانند. اما تنها ساعتهای کلاس درس نیست که وقت آنها را پر میکند، بلکه آنها باید هر روز چند ساعت هم در مزرعه کار کنند و به مادربزرگشان در انجام کارهای خانه يارى دهند.
استر هاشینتو میگوید: “شش سال پیش به کمک سازمان یونیسف در ده ما جلساتی تشکیل شد و گروهی که در ده ما فعالیت میکرد با نمایندههای یونیسف فکر و ذکر کردند تا ببینند که چه مشکلهایی وجود دارد و چطور باید از پس این مشکلها برآمد. من به آنها گفتم: اول باید ببینیم که چند بچه یتیم در اینجا وجود دارد و باید راهی پیدا کنيم تا به این بچهها کمک کنیم. این جلسات باعث شدند که حرکتی شروع بشود. بعد حرکتی که از دو تا ده شروع شده بود به ۲۰ تا ده دیگر هم کشیده شد.“
استر میگوید که کودکان بیش از هر چیز به غذا، دارو و سقفی بالای سر و نیز آموزش نیاز دارند. آرزوی استر هاشینتو برای نوههای خودش و کودکان دیگری که در روستایش زندگی میکنند این است که همه آنها بهرهمند از آموزش شوند، به مدرسه بروند، فنی بیاموزند، یاد بگیرند چگونه در مزرعه با روشهای مدرنی کار کنند که باعث افزایش تولید محصول شود. یاد بگیرند که چیزی را تولید کنند كه با آن بتوان چرخ زندگی را چرخاند.“
میلیونها کودک بیسرپرست هستند كه نمیتوانند به مدرسه بروند، چون پول لازم را برای پرداختن شهریه مدرسه، لباس، بلیط اتوبوس، دفترچه، مداد و کتاب ندارند. در بسیاری موارد کودکان و بزرگسالانی که خویشاوندانشان به ایدز مبتلا شده یا بر اثر ایدز مردهاند منزوی و مورد تبعیضاند. مادربزرگهایی که سرپرستی نوههایشان را بر عهده دارند، در برابر مشکلهایی قرار میگیرند که به سختی میتوانند بر آن چیره شوند، براى نمونه اکثر خانوادههایی که سرپرستی آن را مادربزرگها عهدهدار هستند، از فقر و گرسنگی رنج میبرند. در اين خانوادهها کودکان و خود مادربزرگها دچار سوء تغذیه هستند. خانههایشان کلبههایی کوچک و بدون پنجرهاند. اکثر این خانوادهها مدام با خطر بیخانمان شدن روبرو هستند.
تعداد زیاد بچههاى يتيم در هر خانواده بارى است كه بر دوش بسیاری از مادربزرگها سنگينى مىكند. برخى از آنها بايد از بیست کودک مراقبت کنند. در این موارد بخصوص کودکان زیر ۵ سال در معرض خطر مرگاند.
بسیاری از اين كودكان HIV مثبت هستند و در نتیجه از آغاز زندگی خود نیاز به دارو دارند. اما تنها ده درصد کودکان HIV مثبت از داروی لازم استفاده میکنند.
پروژههای یونیسف
رئیس گروه کاری سازمان یونیسف در کلن، هایلکه زاکه، خود مادربزرگ است و با شگفتی و احترام بسیار از کار استر هاشینتو، مادربزرگ زامبیایی، حرف میزند. او بخصوص همه مادربزرگان را فرامیخواند که از مادربزرگانی که سرپرستی نوههای خود را بر عهده دارند، حمایت کنند.
زاکه میگوید: “سازمان یونیسف تا کنون پروژههای زیادی برای کمک به بچههای بیسرپرستی داشته که پدر و مادرشان را بخاطر بیماری ایدز از دست دادهاند. من خودم پنج سال پیش در کشور افریقایی مالاوی بودم و در آنجا از نزدیک با پروژههای یونیسف در این زمینه سر و کار داشتم. به نظر من بهترین کاری که آدم میتواند برای این بچهها بکند این است که مادربزرگهای آنها را تقویت کند. باید تا جایی که ممکن است کمک کرد تا این بچهها در محیط خانواده بزرگ شوند.“
یونیسف آلمان از روز جمعه گذشته کارزاری را آغاز کرد که بخشی از کارزار جهانی یونیسف برای مبارزه با ایدز است. در این کارزار مردم فراخوانده شدهاند تا با کمک مالی خود به امر آموزش کودکان بیسرپرست و خرید لباس و غذا براى آنان کمک کنند.
مادربزرگانی که نوههای یتیم خود را بزرگ میکنند، مرگ فرزندان خود را به چشم دیدهاند. اما برای آنان وقت زیادی برای سوگواری و غصه خوردن نمیماند. رسیدگی به نوهها چنین فرصتی را به آنها نمیدهد.
هایده سیمونیس، مدیر اجرایی سازمان یونیسف در آلمان، بتازگی به کامبوج سفر کرده و در آنجا هم کودکان بیسرپرست بسیار زیادی را دیده است که پدر و مادر خود را بخاطر بیماری ایدز از دست دادهاند و با مادربزرگهایشان زندگی میکنند.
سیمونیس میگوید: “اگر مادربزرگها نبودند، تعداد کودکانی که مبتلا به ایدز هستند یا بر اثر ایدز میمیرند بسیار بیشتر از این میبود و تعداد کودکانی که به مدرسه نمیرفتند، کنار خیابانها بودند یا ازشان سوء استفاده جنسی میكنند هم بیشتر از این میشد. در کامبوج این مسئلهای اساسی است که به بچههای چهار، پنج، شش، هفت ساله تجاوز میکنند و از این طریق ویروس ایدز انتقال پیدا میکند.“
لزوم روشنگری
موضوع ایدز موضوعی است که هنوز هم جامعههاى گوناگون راه پرداختن به آن را نمىشناسند يا مىبندند. در بسياري از كشورها تبعیض نسبت به انسانهای مبتلا به ایدز و دستهبندی کردن و به انزوا راندن آنان رايج است، نه تنها در افریقا یا آسیا، بلکه در کشورهای اروپای شرقی نیز.
در این باره دیتریش گارلیشز، مدیرعامل سازمان یونیسف در آلمان میگوید: “در ملداوی که حکومتی بسیار استبدادى دارد، دولت تصمیم گرفت که در مورد بیماری ایدز روشنگری كند و براى اين كار درسي را در مدارس به اين موضوع اختصاص بدهد. اما دولت و رییس جمهور این کشور نتوانستند این طرح را پیش ببرند. دولت مجبور شد پیشنهادش را پس بگیرد، چون مقاومت از طرف مردم و کلیسا چنان بالا بود که بالاخره نتوانستند درسی در باره ايدز و راههاي جلوگير از ابتلا به آن را در برنامه درسى مدارس وارد كنند.“
این تنها نمونهای است از مجموعه مواردی که نشان میدهد چه دشواریهای بزرگی گریبانگیر کسانی است که در پی جلوگیری از شیوع بیماری ایدز هستند. اما با وجود همه اعداد و آمارهای مایوسکننده و منفیای که در رابطه با بیماری ایدز وجود دارد، نشانههايي مثبت هم در اين زمينه ميتوان ديد.
گارلیشز میگوید: “کشورهایی هستند که در آنها تعداد کسانی که مبتلا به ایدز میشوند رو به کاهش است، از جمله زامبیا. تلاشهايى كه در برزیل انجام گرفته است، بسیار موفقیتآمیز بوده به طوری که در اين كشور تعداد کسانی که بر اثر ایدز میمیرند، به نصف رسیده است. برزیل در زمینه مبارزه با ايدز سیاستی فعال را اتخاذ كرد. الان در برزیل میزان ابتلا به این بیماری از امریکا هم کمتر است، چیزی که بسیار توجهبرانگیز است. و چندین کشور افریقایی هستند که در آنها تعداد كسانى كه ایدز گرفتهاند، کاهش پیدا کرده است. اما متاسفانه هنوز هم اکثریت این کشورها تعداد بسیار زيادي بیمار مبتلا به ایدز دارند. چيزى كه بسیار مهم است اين است که به این کشورها فشار سیاسی آورده بشود تا به طور جدى با ايدز مقابله كنند. همچنين مهم است كه در باره این موضوع در پهنه عمومی بحث بشود تا بشود تغییری را بوجود آورد.“