کشمکشی بدون بازنده؟
۱۳۸۷ تیر ۲۵, سهشنبهدویچه وله: آقای امیراحمدی شما از جمله کسانی هستید که همیشه نسبت به ایجاد مناسبات ایران و آمریکا اظهار خوشبینی میکردند و حالا هم آقای احمدی نژاد صریحا به امکان گفتگو با ایالات متحده اشاره کرده، خوب شرایط این گفتگو تا چه اندازه فراهم است؟
هوشنگ امیر احمدی: ببینید ما در ابتدای یک جریان خیلی مهم هستیم. مسایل ایران و آمریکا بسیار عدیده و پیچیده است. ولی مهمترین اتفاقی که باید میافتاد، افتاده است و آن است که مخصوصا طرف ایران این علاقهمندی را نشان بدهد که با آمریکا به مذاکره بنشیند. آمریکایی ها هم به نظر من این علاقهمندی را دارند.
این اظهار تمایل نسبت به گفتگو با آمریکا اولین باری نیست که از طرف آقای احمدی نژاد مطرح میشود، ایشان اولین رییس جمهور ایران پس از سیسال بوده است که این تمایل را صریح اعلام کرده ولی هیچگاه در این جهت حرکتی نکرده است، تفاوت حرف های الان با آنزمان چیست؟
زمانی این یک تحول فکری بود، الان دارد کمکم میرود که یک جریان باشد، یعنی دارد از یک ایده به یک سیاست تبدیل میشود. و این خیلی مهم است.
این سیاستی که به آن اشاره میکنید، چرا در مناقشه هستهای خود را نشان نمیدهد؟ آیا بدون حل این مسئله هیچگونه امیدی به "عادی سازی" مناسبات با جهان خارج هست؟
ایران یک موضعی در مسایل هستهایاش دارد که به نظر من این موضع معقول است. یعنی میگوید ما حقمان است که غنی سازی کنیم و سر این غنیسازی حاضریم با شما مذاکره کنیم، اما نه درچهارچوب یک پیششرط. تنها مشکلی که ایران دارد، این است که اروپا و آمریکا برای ایران پیششرط گذاشته اند واین برای ایران قابل قبول نیست. ایران سه هزارسال سابقه تاریخی دارد، ملت بزرگی است، احترام دارد، عزت دارد.
در ایران برسر این مسئله اختلاف نظر وجود دارد. برخورد آقای احمدینژاد با موضعگیری آقای ولایتی هم این را نشان داد. این اختلافات تا کجاست و آیا اجازه میدهد این مناقشه به راه حلی برسد؟
فکر نمیکنم این اختلاف برسر سیاستگذاری باشد. آقای احمدینژاد سیاست آقای خامنهای، رهبر انقلاب را اجرا میکند، آقای ولایتی هم مشاور بینالمللی آقای خامنهای است. بنابراین اختلافی برسر سیاست نیست. چیزی که آقای احمدینژاد به درستی به آن اشاره کرده است، این است که آقای ولایتی سخنگوی دولت نیست. سیاستگذاری را شخص رهبری میکند، این را میدهد به دولت، دولت از طریق وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی این را اجرا میکند. مسیر درست این است.
این مسیری که به آن اشاره کردید در مورد خود آقای احمدینژاد هم صدق میکند یا نه؟ − چون وقتی ایشان میگویند هرلحظه بخواهد، میتواند با آمریکا وارد مذاکره شود، به او انتقاد میشود که تصمیمگیری در این زمینه در حوزه اختیارات رهبر است.
مسئله این جاست که در اصل اختلافی وجود ندارد، بلکه سر این که این چگونه منتقل شود به دنیای خارج و چگونه سر میز مذاکره اجرا شود، بحث است. دولت مجری این سیاست است که از طریق دو نهاد ، یکی وزارت خارجه و یکی شورای امنیت ملی است که آنرا پیش میبرد. مخصوصا قضیه هسته ای در چارچوب امنیت ملی است که مطرح است. من اعتقاد ندارم که اختلاف نظر وجود دارد.
آمریکا با تغییر سیاست در مقابل ایران، جمهوری اسلامی را در برابر یک تصمیم جدی در رابطه با پرونده هسته ای اش قرار داده است. به نظر شما رهبری ایران − اگر معقتدید اختلاف نظری ندارند و یکدست حرکت میکنند − آمادگی این "عادی سازی" را دارند؟
اولا من نگفتم که همه نظام جمهوری اسلامی یکدست فکر و عمل میکند. به هرحال تفاوتهای زیادی هست. ولی در سطحی که ما داریم حرف میزنیم، یعنی در چارچوب مسئله هستهای و رابطه ایران و آمریکا، این تصمیم استراتژیک را شخص رهبری میگیرد، انتقال میدهد به دولت، دولت اجرا میکند، و در این زمینه اختلافی وجود ندارد. در مسایل اقتصادی و اجتماعی هست که اختلافاتی وجود دارد.
آیا ایران، در چارچوبی که شما میگویید، آمادگی حل مناقشه هسته ای را دارد؟
به نظر من ایران دارد برای حل مشکلاتش با دنیا و آمریکا دارد آماده میشود. مسئله هستهای یکی از آن مسایل است. ایران هم آمادگی دارد، هم علاقمندی، اما ایران کشوری است که باید در چاچوب منافع ملی خودش جلو برود. یعنی در تحلیل نهایی حکومت اسلامی میگوید منافع ملی و امنیتی من باید در چارچوب هر راه حل پیشنهادی باید تامین شود.
آیا بسته پیشنهادی ۵+۱ حاوی پیشنهادهایی نیست که امنیت ملی ایران را بهرحال بهتر از آنچه که امروز هست تامین کند و همینطور به رفع مشکلات اقتصادی کمک نماید؟
به همین دلیل هم ایران پیشنهاد ۵+۱ را تا حدودی پذیرفته است و خودش هم یک پیشنهادی در مقابل آن گذاشته است. و الان هم دارد سعی میکند بین ای ندو پیشنهاد یک تقاطعی را پیدا کند، که همه برنده شوند. ایران نمیخواهد آمریکا را ببازاند، آمریکا هم نباید فکر کند که ایران ببازد. این باید راه حلی باشد که هم آمریکا ببرد، هم ایران و هم کشورهایی که در این رابطه ذینفع هستند ببرند.
و شما هم برای ایفای چنین نقشی به ایران رفتهاید؟
من نقشم همیشه این بوده که سیاستها و تفکرها و مسایل را شفافتر کنم. من کار دیگری ندارم.