یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱، روزی که جهان را تغییر داد
۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سهشنبهدر نگاه نخست به نظر میرسد که ده سال پس از رخداد تروریستی یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی تغییری در جهان روی نداده است. ایالات متحدهی آمریکا چون گذشته مسئول همه مصایب موجود در جهان شناخته میشود و آلمان نیز همچنان با مسایل خویش سرگرم است.
طی ده سال پس از این بزرگترین رویداد تروریستی جهان، کتابهای فراوانی منتشر شدهاند. نویسندگان این کتابها با سندهای علمیسعی در قانع کردن مردم دارند که این روز تغییری در چهره جهان بوجود نیاورده است.
البته چنین فاجعهای را، با آن ابعاد عظیماش، به عنوان روزی تاریخی معرفی نکردن از نظر روانشناختی میتواند قابل فهم باشد، اما از نظر سیاسی اشتباهی بزرگ است و از نظر اخلاقی عملی سزاوار سرزنش.
رخداد تروریستی روز یازدهم سپتامبر جهان را به شدت دچار تغییر کرد. هیچ حادثهای در دهها سال گذشته چنین باری نداشته است. این روز مبنایی شد که معیارها همواره با قبل و بعد از آن سنجیده میشوند.
روز یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ بخصوص برای دنیای غرب مشکل بزرگی بوجود آورد. غرب نتوانست طی این ده سال برنامه مشخصی برای مقابله با تروریسم اسلامی و حامیانش تنظیم کند. سعی غرب همواره در این بود که در جبههای جا خوش کند و به تایید فعالیتهایی بپردازد که علیه اقدامات تروریستی انجام میشوند.
این سیاست ناتوان را میتوان به خوبی در واکنش ترسالود غرب مشاهده کرد، برای نمونه در انتشار کاریکاتورهای بی کیفیتی که از پیامبر اسلام کشیده شدند. این سیاست حتا توانست بر بحثی تاثیر گذارد که در مورد ِ قتل اسامه بن لادن، رهبر شبکه تروریستی القاعده، که از فرهنگ و دین اسلام با اقدامات تروریستیاش سوءاستفاده کرده بود. نسبت این قتل با قوانین بین الملل موضوع چنین بحثهایی بود.
رخداد تروریستی یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی بر نظام ارزشی غرب تاثیر گستردهای گذارد. جرج بوش، رئیس جمهوری پیشین آمریکا، که مطمئنا از رئيس جمهورهای برجسته این کشور به حساب نمیآید، دو روز پس از رخداد تروریستی یازدهم سپتامبر اعلام کرد: "ما از آزادی و هر آنچه خوب و عادلانه است دفاع خواهیم کرد."
اما این سخن بوش بی اعتبار شد با اقداماتی چون آنچه در پی این سخنان در زندانهای گوانتانامو در خاک کوبا و ابوغریب در خاک عراق گذشت و هزاران شهروندی که در جنگ علیه ترور قربانی شدند.
سرسختی بوش در ادامه راهی که در پیش گرفته بود ایرادی جدی داشت؛ ایرادی که تنها قربانیان رخداد تروریستی یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی را به سخره نمیگرفت، که باید میان مرگ در میان آتش یا سقوط از ۴۰۰ متری یکی را انتخاب میکردند. اقدامات او در نهایت جای مجرم و قربانی را تغییر میدهد.
همچنین پیامدهای سخنان بوش نیز که میگفت افغانستان دیگر از دست باند روحانیونی که به حقوق انسانها بیتوجهاند در آمده، یا عراق از دست دیکتاتور این کشور آسوده شده و به سوی دمکراسی پیش میرود، دیگر به فراموشی سپرده شدهاند.
نقد این سخنان بوش البته نباید به تایید ترور معنا شود. از ترورحتا نباید به عنوان واکنش در مقابل خشونت استفاده کرد، آن گونه که گاهی از طرف عدهای مطرح میشود. جهان پس از رخداد تروریستی یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی با تغییرات وسیعی روبرو شده است.
مارک کخ
AJ/FW