فیلمهای ایرانی در کلن؛ از خانه پدری تا مغزهای کوچک زنگزده
۱۳۹۸ خرداد ۱۳, دوشنبهجشنواره فیلمهای ایرانی با نام چشم انداز ایران از روزهای ۳۰ مه تا دوم ژوئن (۹ تا ۱۲ خرداد) در شهر کلن آلمان برگزار شد. در مجموع ۲۵ فیلم کوتاه، سینمایی و مستند در این جشنواره به نمایش در آمدند. همینطور مجموعهای از فیلمهای انیمیشن.
این جشنواره مانند هرسال میزبان سینِما گرانی از ایران نیز بود. از جمله آرش لاهوتی کارگردان فیلم روزهای نارنجی و علیرضا معتمدی کارگردان فیلم رضا.
نقطه عطف امسال جشنواره فیلمهای ایرانی کلن نمایش فیلم خانه پدری به کارگردانی کیانوش عیاری بود. این فیلم که در سال ۱۳۸۹ ساخته شده تاکنون در ایران اجازه اکران عمومی نداشته است.
فیلم روایتی تازه از موضوع قتل ناموسی است؛ قتلی که در سال ۱۳۰۸ شمسی اتفاق میافتد اما تا سال ۱۳۷۴ ردپای خود را در "خانه پدری" و بر اعضای مونث و مذکر خانواده بر جای میگذارد.
هنگام نمایش این فیلم سالن سینمای فیلم فوروم کلن که ۲۵۰ صندلی دارد به طور کامل پر بود. همچنین تعداد زیادی نیز سرپا و یا نشسته بر روی پلههای سالن فیلم را تماشا کردند. در پایان فیلم کیانوش عیاری از تهران به صورت تلفنی به پرسشهای تماشاگران پاسخ داد.
عیاری گفت: «حدود ۴۰-۴۵ سال پیش در اهواز دختری قرار بود از زندان آزاد شود اما نمیخواست که از زندان بیرون برود چون بیرون زندان پدر، برادر، عمو و عموزادههایش منتظر بودند تا او را بکشند. من آن موقع یک فیلمساز آماتور بودم اما همواره آرزو داشتم این داستان را به صورت فیلم در آورم تا اینکه هشت سال پیش زمانی که یک فیلم ساز حرفهایبودم این فیلم را ساختم.»
گفته شده که علت توقیف هشت ساله این فیلم تنها صحنه اول آن و خشونتی است که در این صحنه وجود دارد و وزارت ارشاد از عیاری خواسته بوده تا این صحنه را حذف کند اما او راضی نشده است.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
عیاری در توضیح چرایی این مساله گفت: «این فیلم داستان خاصی ندارد و من فکر میکنم اگر آن صحنه از فیلم درآید بوی مرگ در آن زیرزمین نمیماند. همه ما میدانیم که بوی مرگ بوی زنندهای است و این فیلم به این بو خیلی احتیاج داشت تا هربار که کسی به آن زیرزمین میرود این بو را حس کند.»او تأکید کرد که این فیلم حتی یک ثانیه هم کوتاه نشده است.
عیاری در این باره که خشونت جاری در فیلم علیه زنان همچنان در جامعه ایران وجود دارد به آمار بالای خشونت در برخی کشورهای اروپایی اشاره کرد و تفاوت آن را با جامعه ایران در این دانست که در بخشی از جامعه ایرانی این خشونت به فرهنگ تبدیل شده است.
او با اشاره به صحنهای از فیلم که در آن پدر پس از کشتن بیرحمانه دخترش بالای سر جنازه او فاتحه میخواند تأکید کرد که "این خطرناک است چون نشان میدهد این خشونت به فرهنگ تبدیل شده است."
با این همه عیاری تصریح کرد که فیلمش یک فیلم فمینیستی نیست و او نمیخواسته فیلمی فمینیستی بسازد و همانگونه که در دیالوگی از فیلم هم گفته میشود مردان نیز قربانی این فرهنگ هستند و از درون گهواره و زمانی که مرد متولد میشوند بار این خشونت بر دوش آنان است.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
عیاری در پاسخ به این پرسش که آیا با ساختن این فیلم قصد رساندن پیام خاصی را به مخاطب داشته گفت: «هیچوقت هیچ پیامی نداشتهام یا به دلیل فرستادن یک پیام فیلم نمیسازم. من میخواهم دغدغههای ذهنیام را تعریف کنم و خوشحالم که دغدغههای من دغدغههای تماشاگران هم هستند. تماشاگر تنها قرار است این درد و رنج را ببیند نه اینکه کاری کند. هر فیلم تنها باری است بر روی دوش من که وقتی فیلم ساخته میشود این بار از روی دوشم برداشته میشود.»
کیانوش عیاری سه سال پیش فیلم "کاناپه" را ساخته که همچنان توقیف است و در حال حاضر نیز درگیر ساخت سریالی است که ۲۲ ماه است فیلمبرداری آن شروع شده و موضوعش نیز یک آپارتمان کوچک است که به تعداد زیادی آدم فروخته شده است.
داستان فراری که سه سال طول کشید
فیلم مستند "مسافران نیمه شب" به کارگردانی حسن فاضلی به دلیل سوژه و فرم خاص آن مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت. این فیلم در حقیقت داستان فرار یک خانواده افغان (خانواده کارگردان) از دست طالبان به سوی اروپاست؛ فراری که سه سال به طول انجامید.
خانواده چهارنفره فاضلی زمانی که فهمیدند طالبان برای پدر خانواده که به عنوان کارگردان کار میکند حکم اعدام صادر کرده با دو دختر ۱۱ و ۶ سالهشان مسیری پرخطر و طولانی را از مزار شریف تا کلن آلمان طی کردند. درطول این مسیر پدر، مادر و گاه دو دختر خانواده از یکدیگر فیلمبرداری کردند. حاصل این فیلمها مستند ۹۰ دقیقهای "مسافران نیمه شب" است.
در پایان این فیلم خانواده فاضلی به پرسشهای مخاطبان پاسخ دادند. در فیلم صحنههایی وجود داشت که بسیار تکان دهنده بودند از جمله صحنه فرار شبانه از مرز بلغارستان به سوی صربستان که پناهجویان حتی اجازه صحبت کردن نداشتند اما حسن فاضلی در حالی که مراقب بچههایش بود دست از فیلمبرداری بر نمیداشت و یا جایی دیگر در مجارستان زمانی که دختر کوچک خانواده گم میشود و پدر همانطور که سرگشته به دنبال دخترش است از این صحنهها فیلمبرداری میکند.
حسن فاضلی درباره دشوار بودن این موقعیت گفت که به عنوان پدری که باید از فرزندان و خانوادهاش محافظت میکرده و کارگردانی که ثبت این لحظهها را وظیفه خود میدانسته موقعیتی بسیار دشوار داشته و جایی حتی به این نتیجه رسیده که سینما بسیار کثیف است.
این خانواده در حال حاضر در موقعیت نامعلومی قرار دارند و بسیار محتمل است که به مجارستان بازگردانده شوند. یکی از تماشاچیان آلمانی اظهار امیدواری کرد که نمایش این فیلم بتواند تأثیر مثبتی بر پرونده پناهجویی خانواده فاضلی بگذارد.
داستان تنهایی یک مرد
فیلم داستانی "رضا" به کارگردانی علیرضا معتمدی یکی دیگر از فیلمهای نمایش داده شده در جشنواره فیلمهای ایرانی شهر کلن بود. علیرضا معتمدی که خود را نویسنده، شاعر و منتقد معرفی میکند در اولین فیلمش نقش اصلی را نیز خود ایفا کرده است.
فیلم داستان مردی تنهاست که در دوران سه ماهه پس از جدایی از همسرش (عُده) به سر میبرد. تمامی بازیگران مقابل شخصیت رضا زن هستند. معتمدی در پاسخ به این پرسش دویچه وله که چرا چنین انتخابی کرده گفت به این دلیل بوده که او میخواسته یک مرد را در اشکال مختلفی در رابطه با زنها نشان دهد و در حقیقت کانسپت اصلی فیلم اینگونه ایجاب میکرده که بازیگران مقابل نقش رضا همه زن باشند.
علیرضا معتمدی که در پایان فیلم به پرسشهای مخاطبان پاسخ داد در جواب پرسش دیگر دویچه وله که آیا این فیلم یک اتوبیوگرافی است گفت: «خیلیها این پرسش را از من میپرسند و دلیلش هم این است که خودم این نقش را بازی کردم. من میخواستم یک داستان بسازم و هر نویسنده و فیمسازی برای پرداختن داستانش از هرچه میتواند استفاده میکند و بدیهی است که بخشهایی از وجود خودش هم در این داستان بازتاب پیدا میکند.»
برای تماشاگران بهخصوص تماشاگران آلمانی، نشان دادن روابط آزاد و بی قید و بند میان زنان و مردان در این فیلم جالب توجه بود و میخواستند بدانند که آیا واقعاً در ایران اینگونه روابط وجود دارد.
معتمدی در پاسخ گفت که بسیاری از زوجهایی که جدا شده یا در آستانه جدایی هستند پس از دیدن این فیلم به او گفتهاند که این داستان درست برای آنها هم پیش آمده و روابط آنها هم پس از جدایی به همین گونه بوده است.
در فیلم، زنی که از رضا جدا شده و دوران سه ماهه عُده خود را میگذراند بارها دوباره به خانه او میرود و حتی با نشانههایی مخاطب متوجه میشود که این زن و شوهر شب را کنار یکدیگر گذراندهاند.
معتمدی گفت که میخواسته کلیشههایی را در این فیلم بشکند از جمله اینکه زنان این فیلم کارهایی را انجام میدهند که در کلیشه سنتی ایرانی مردانه تلقی میشود مثل شکار، ماهیگیری یا گردش شبانه با دوستان. در مقابل شخصیت مرد یعنی رضا مردی است که بیشتر در خانه است و خانه بسیار مرتبی دارد و دست پخت خوبی هم دارد که زنهای دور و برش هم به آن اذعان دارند.
علیرضا معتمدی فیلمش را داستان آدم غمگینی توصیف کرد که هیچ جا درباره غم خودش حرف نمیزند اما تماشاگر غم و تنهایی او را میبیند.
پایانی تلخ و تکاندهنده
فیلم پایانی جشنواره کلن، "مغزهای کوچک زنگزده" به کارگردانی هومن سیدی و بازیگری نوید محمدزاده بود. فیلم داستان خانوادهای حاشیهنشین است که در جنوب شهر تهران به تولید داروی مخدر شیشه مشغولند و برادر بزرگ سرکرده باندی است که کودکان خانوادههای فقیر را خریداری و برای فروش مواد مخدر، گدایی، دزدی و...تربیت میکند.
فیلم به سبک مستند فیلمبرداری شده و با استفاده از بازی قوی نوید محمدزاده و فرهاد اصلانی توانست بسیار تاثیرگذار باشد. صحنههایی که در این فیلم از زندگی حاشیهنشینان تهران نشان داده شد، برای برخی تماشاگران غیرقابل باور بود.
"مغزهای کوچک زنگزده" اگرچه یک فیلم داستانی است اما روایتی روشن و باورپذیر از آن چیزی است که زیر پوست کلانشهر تهران مدرن جریان دارد.