گروهی از نواندیشان دینی ایران خواهان جدایی دین از دولت شدند
۱۳۹۷ بهمن ۱۳, شنبهیک گروه ده نفره از نواندیشان دینی مطرح در داخل و خارج از ایران به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب و برپایی جمهوری اسلامی بیانیهای منتشر کرده و در آن ضمن انتقاد از برپایی یک استبداد دینی به جای استبداد سلطنتی، خواهان جدایی دین از دولت شده است.
بیانیه این افراد در سایتهای مختلف، از جمله سایت "زیتون" نزدیک به این گروه منتشر شده است. در این بیانیه آنها «مصرانه خواستار برابری دینی و مذهبی، اندیشگی، جنسیتی، زبانی و قومی و به رسمیت شناختن تکثر سبک زیست برای همه شهروندان ایرانی» شدهاند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
نویسندگان بیانیه بر این باورند که تجربه چهل سال حکومت دینی نشان داده است "مبنا قرار دادن احکام فقهی متعلق به قرون و اعصار پیشین و تعصب و جمود بر این احکام" به "تباهیها و فجایع" انجامیده و "جامعهای مشحون از فقر، تبعیض و فساد به دنبال آورده است."
امضا کنندگان بیانیه به ترتیب حروف الفبا حسن یوسفی اشکوری، محمد جواد اکبرین، عبدالعلی بازرگان، رضا بهشتی معز، سروش دباغ، محمود صدری، رضا علیجانی، حسن فرشتیان، یاسر میردامادی و صدیقه وسمقی هستند. این ده نفر در بیانیه خود میگویند: «جمهوری اسلامی با فقهیاندیشی قشری و ماجراجویی بینالمللی خویش بار سنگینی بر گرده اقتصاد، حقوق و سیاست، به خصوص در حوزه زنان و اقلیتها نهاده و از باب نمونه با لایحه قصاص، اجباری کردن حجاب و مبنا قرار دادن باب اجاره در فقه برای نوشتن قانون کار، گرههایی ناگشودنی بر هزارتوی مشکلات جامعه زده است».
دویچه وله فارسی در تماس با رضا علیجانی، از امضا کنندگان بیانیه از او پرسید که نواندیشان دینی از چه زمان به این نتیجه رسیدند که دین باید از دولت جدا باشد، گفت: «همانطور که امضاها نشان میدهد، طیف متنوعی این بیانیه را امضا کردهاند. در این طیف کسانی هستند که از درون حکومت برخاستهاند، کسانی که در حاشیه حکومت بودهاند و کسانی که از ابتدا مقابل حکومت قرار گرفتند و به زندان افتادند. بنابراین همه آنها در یک زمان به این نتیجه نرسیدهاند.»
آقای علیجانی در ادامه توضیحات خود پیرامون این بیانیه میگوید که ابتدا باید تلقی خود را از حکومت دینی یکسان کنیم تا به نتیجه دقیقتری برسیم. به گفته او حکومت دینی سه موئلفه بنیادی دارد: «اول اجرای احکام شریعت، دوم این که حکومت دینی عمدتا مشروعیت خود را از دین، خدا و آسمان میگیرد و نه از مردم و سوم دست بالا داشتن روحانیون در حکومت که آنها را بر طیفهای مختلف حاکم میکند. بخش مهمی از نواندیشان دینی از ابتدا معتقد بودند که احکام اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و احکام مرتبط با مسایل زنان مثلا در رابطه با پوشش و نحوه زندگی و نظایر آن احکامی متعلق به تاریخ گذشته و صدر اسلام هستند و فرازمانی و جاودانه نیستند. اینها فرمها و قالبهایی هستند که امروزه دیگر به کار نمیآیند و فقط از محتوا و جهتگیری آنها میتوان الهاماتی گرفت.»
به باور او گروهی از نواندیشان مطرح دینی در ایران "اساسا به جاودانگی احکام اجتماعی دین معتقد نیستند. احکامی که پایه اصلی حکومت دینی است. آنها از ابتدا به حکومت دینی به مفهوم رایج آن در جهان هیچ اعتقادی نداشتند و حتی آن را مایه استبداد، به عبارتی بدترین نوع استبداد میدانستند."
او هم چنین به مخالفت بخش مهمی از نواندیشان دینی با اصل ولایت فقیه اشاره میکنند که "از مجلس خبرگان تدوین قانونی اساسی تاکنون بر این مخالفت پای فشردهاند" و در مورد بخش دیگری از نواندیشان کنونی در ابتدای انقلاب به آیت الله خمینی نزدیکتر بودند، میگوید: «این دسته به تدریج تغییر نظر دادند. آنها در دو دهه اخیر نظرات خود را در نفی حکومت دینی در مقالات و گفتههایشان تکرار کردهاند. این بیانیه مخرج مشترک نظر اکثر قریب به اتفاق نواندیشان دینی مطرح در ایران کنونی است.»
رضا علیجانی در باره این بیانیه گفت: «اهمیت این بیانیه نیز در این است که گذشته از یک جمعبندی و اعلام نظر مشترک، نقد حکومت دینی از سوی کسانی مطرح میشود که خود باورمند به دین هستند و از یک موضع دینی حکومت دینی را نقد میکنند و نه از موضع یک نیروی لائیک.»