آلبرایت: لیبرال- دمکراسی با تهدید پوپولیستها روبرو است
۱۳۹۷ تیر ۱۶, شنبهمادلین آلبرایت همچنان چهرهای مطرح در صحنه دیپلماتیک آمریکا است. او که زمانی نماینده آمریکا در سازمان ملل بود، در دوران بیل کلینتون وزیر خارجه این کشور شد. بعدها دوباره به کار تدریس در دانشگاه پرداخت و از انتشار کتاب هم بازنایستاد. شمشمین و تازهترین کتاب او با نام "فاشیسم؛ یک هشدار" در روزهای آینده در آلمان منتشر خواهد شد، مناسبتی که هفتهنامه اشپیگل با این چهره ۸۱ ساله دپیلماسی آمریکا به گفتوگو بنشیند.
یکی از محورهای اصلی این گفتوگو هم پیامدهای سیاستها و رویکردهای دونالد ترامپ برای سیاست خارجی آمریکا و نقش و جایگاه این کشور در گستره بینالمللی است
آلبرایت در این مصاحبه با اشاره به تجارب جنگ جهانی دوم و مماشات اولیه کشورهای اروپایی در برابر هیتلر، میگوید که هر زمان که آمریکا خود را از تحولات و زیر و بم رویدادهای جهان کنار کشیده وضع خرابتر شده است. او با مقایسه شرایط کنونی آمریکا با دهههای بیست و سی قرن گذشته، میگوید که در کتاب جدیدش به همین شباهتها پرداخته، به شکاف در جامعه آمریکا و این احساس گسترشیافته در میان بسیاری از شهروندان که بازنده روندهای اقتصادی هستند و به جای آن که در جهت کاهش شکاف در جامعه عمل کنند، بر این احساس شهروندان سوار میشوند.
وزیر خارجه اسبق آمریکا میگوید که او میهندوست است، ولی از موج ناسیونالیستی کنونی در آمریکا و از این که مردم جنبههای مثبت گلوبالیزاسیون را نمیبینند و احساس تعلق به میهنشان را از دست رفته میدانند نگران است.
آلبرایت سپس با اشاره به عنوان کتابش میگوید که گرچه نسبت به خطر فاشیسم هشدار میدهد، ولی ترامپ را یک فاشیست نمیداند، بلکه او را ضددموکراسی میداند که از احترام به نهادهای یک جامعه دمکراتیک و مطبوعات آزاد آن سرباز میزند و آنها را دشمن مردم میخواند. او اضافه میکند: «اگر هشداری در کتاب است نسبت به این گرایش و روند است».
اشیپگل با اشاره به همراهی صرفا ۴۰ درصد مردم آمریکا با ترامپ از آلبرایت میپرسد که آیا نسبت به خطر پوپولیستها اغراق نمیکند. آلبرایت جواب میدهد که اغراقکردن بهتر است از این که همه چیز را عادی توصیف کنیم. به گفته او مشکل این است که محبوبیت ترامپ رو به افزایش است و جمهوریخواهان هم ترس دارند که به تقابل با او درآیند.
آلبرایت به جملهای از موسولینی، رهبر فاشیست ایتالیا در دوران جنگ جهانی دوم اشاره میکند که در کتابش هم آن را آورده است: «وقتی که پرهای یک مرغ را تک تک بکنی، مردم زیاد متوجه نمیشوند». به عبارت دیگر حرکت تدریجی ترامپ در نابودسازی نهادهای دمکراتیک جامعه آمریکا را مردم به سادگی متوجه نمیشوند.
"قرارداد اجتماعی شکننده شده است"
آلبرایت سپس به سوال دیگر اشیپگل که آیا جذابیتهای دمکراسی را در سطح بینالمللی در حال افول میداند، پاسخ منفی میدهد، و اضافه میکند: «گرچه نشانههایی از فاشیسم را میبینم، ولی باور ندارم که این همان فاشیسم قرن بیستم است. رایش سوم تکرار نخواهد شد. سابقه ایده دمکراسی به دوران آنتیک برمیگردد و در طول تاریخ رویهها و رویکردهای متفاوتی در عرصه سیاسی و اجتماعی امتحان شدهاند، در انتها ولی این لیبرال دمکراسی است که پیروز بیرون آمده است. مهمترین جنبه لیبرال دمکراسی هم شاید تلاش برای مصالحه و سازش است. پوپولیستها ولی بر عکس عمل میکنند. آنها روی شکافهای جامعه سوار میشوند و آن را عمیقتر میکنند و به این ترتیب امکان توازن و تعادل در جامعه را از بین میبرند.»
از نظر وزیر خارجه دوران کلینتون، در برخی کشورها این درک و دریافت در میان مردم ایجاد شده که دولت دمکراتیکشان قادر به حل مشکل شکاف میان ثروت و فقر نیست. شهروندان این کشورها به حق خواهان سیستم بهداشتی کارا، محلهای اشتغال مطمئن و نظام آموزشی کارآمد هستند. پوپولیستها ولی برای این مطالبات پاسخهای سادهای آماده دارند که دمکراسی ندارد.
آلبرایت میگوید که آن قرارداد اجتماعی که روزگاری حافظ انسجام جوامع غربی بود شکننده شده است: «اگر از منظر تاریخی نگاه کنیم، مردم جوامع ما در حال حاضر بخشی از آزادی خود را واگذار میکنند تا درازای آن از دولت حمایت و خدمات اجتماعی دریافت کنند. مشکل ولی این است که هیچ کدام از طرفین به خواست مطلوب خود نمیرسد. دولت عملا به زیان مردم عمل میکند و شهروندان هم مالیات نمیپردازند یا کم میپردازند و میگذارند که پوپولیستها به بیراهه سوقشان دهند. ما باید راهی برای احیا و نوسازی آن قرارداد اجتماعی پیدا کنیم تا طرفین بدانند که دقیقا از یکدیگر چه انتظاراتی داشته باشند.»
از نظر آلبرایت جوامع غربی در حال حاضر در شرایطی هستند که گروههای حاشیهای چپ و راست نگرانی و عدم اطمینان بخشیهای از مردم به چشماندازهای آینده را به سود خود مورد سوءاستفاه قرار میدهند.
"خروج از برجام نقض غرض است"
وزیر خارجه اسبق آمریکا سپس با اشاره به کارنامه مثبت دولت کلینتون در مهار جاهطلبیهای اتمی کره شمالی و حل مسالمتآمیز این بحران، رویکرد ترامپ در خروج او برجام را الگوی مناسبی برای مذاکرات با کره شمالی نمیداند، چرا که برنامه هستهای کره شمالی هم باید کنترل و نظارت شود، در حالی که نفی برجام که ناظر بر چنین کنترلها و نظارتی گام در مسیری اشتباه و نقض غرض است. آلبرایت میافزاید که اگر قصد ترامپ مقابله با گسترش نفوذ و دخالتهای ایران در منطقه است، اتفاقا با نقض برجام رسیدن به این هدف دشوارتر شده است.
آلبرایت در باره چشمانداز مناسبات آسیبدیده آمریکا و اروپا در دوران ترامپ هم خوشبین است. او ضمن مخالفت با نظر کسانی فکر میکنند سیاست خارجی آمریکا در فازهای چهار ساله هر رئیس جمهور شکل میگیرد، میگوید: «ما هفتاد سال تمام مناسباتی کم و بیش خوب با اروپا داشتهایم، مناسباتی که فراز و فرود بسیاری به خود دیده است. با سیاست ترامپ هم باید با همین نگاه روبرو شد. در دوران او مناسبات دو سوی اقیانوس یک از بدترین شرایط خود را طی میکند، ولی این مناسبات برقرار میماند.»