آواهای کمشنیده از دیروز تا امروز • محیا حامدی
محیا حامدی متولد ۱۳۷۷ در تهران است. در دانشگاه تهران در رشته موسیقی – رشته نوزاندگی موسیقی جهانی ساز پیانو تحصیل کرده است و در این پادکست از این میگوید که چطور آواز خواندن زندگیاش را تغییر داده است.
قطعه "دنگ" با گویش دزفولی خوانده شده است. شاعر آن، امیرحسین طالبی متولد دزفول است و با اینکه سالهاست در تهران زندگی میکند اما آنچنان تاثیرات "جنگ" در زادگاهش پررنگ بوده که این شعر را سروده و در همکاری با محیا حامدی آن را به قطعهای تاثیرگذار تبدیل کرده است.
ترجمه قطعه "دنگ" را در زیر بخوانید:
منگ منگم، انگار سه تا مرد جنگی تو سرم میجنگن
چشمام دو دو میزنن، واسه یه لحظه خواب قتل میکن
خون داغی تو تنم جاری شده، جوش و خروشی میکنه
کل شهر دور و برت از داغ دل کِل میکشه
مثل بی کسترین جاشوی دریا که غروب
شرمش رو زیر پا میذاره و روی لِنجش میرقصه
شورش تیر و تفنگ رو ول کردم که (هرچی میخواد) غوغا بکنه
دنبال تو میدوم و غول جنگ پشت سرم ارابه میکشه
هر چی دریا، نخل و خرما، هرچی موج و قایقه
همصدای من ضجه میزنن تا از رفتنت دست بکشی
سرزمینم، لشکرم، تمام سپاهم قبضهته
قلب سربازهای جبهه بندِ لحظه نگاهته
عزیزم چشم دیدن هیج رنگرزی رو ندارم
که به بخت آدمها رنگ نیلی میزنند
یک دستم نی انبون و دست دیگهم کاسه آبه تا پشت سرت بریزم
از پشت بوم برات ساز میزنم تا برگردی و نگاهم کنی
ای (درخت) کُنار قد بلندم، ای نُت همراه صِدام
متنفرم که ببینم این بحران روی تو رو از نگاهم میدزده
هر چی دریا، نخل و خرما، هرچی موج و قایقه
همصدای من ضجه میزنن تا از رفتنت دست بکشی
سرزمینم، لشکرم، تمام سپاهم قبضهته
قلب سربازهاي جبهه بندِ لحظه نگاهته
مثل همیشه برای ارتباط با این برنامه و رساندن نظرها، پیشنهادها و انتقادهای خود از طریق ایمیل [email protected] یا شماره تلفن ۰۰۴۹۲۲۸۴۲۹۴۸۳۶ با ما تماس بگیرید.
در پادکستهای هفتگی ترانهها و آهنگهایی را به شما معرفی میکنیم که کمتر شنیدهاید. اگر "دیروزی" هستید با آواهای امروزی و اگر "امروزی" هستید با آواهای دیروزی بیشتر آشنا میشوید.