آیا قطعنامهها سیاست هستهای جمهوری اسلامی را تغییر خواهند داد؟
۱۳۸۶ اسفند ۱۴, سهشنبهقطعنامه سوم شورای امنیت علیه ایران تصویب شد و ایران از این پس با معضلات بیشتری در مناسبات با دنیای خارج روبرو است. این قطعنامه به گفته کارشناسان آب سردی بود بر همه خوش باوری های رهبران جمهوری اسلام و امید آنها به کشورهایی نظیر روسیه و چین. ولی به نظر میآید سیاست جمهوری اسلامی هم چنان بر پاشنه بیتفاوتی نسبت به تهدیدهای خارجی میچرخد. آیا این همه واقعیت است؟ این سوال را دویچه وله از مهدی خلجی پژوهشگر مسایل اسلامی در واشنگتن پرسیده است.
دویچهوله: آقای خلجی، قطعنامهی سوم علیه ایران تصویب شد و رهبران ایران وانمود میکنند که خرسندند و اهمیتی به اجماعی که در شورای امنیت علیه آنها بوجود آمد نمیدهند. واقعا هیچیک از مقامات اوضاع را حساس و بحرانی ارزیابی نمیکنند و نگرانی هم ندارند؟
مهدی خلجی: ببینید، مقامات جمهوری اسلامی اتحاد نظر و اتفاق نظری در بارهی ا ین مسئله ندارند. کسی مثل آقای احمدینژاد شاید واقعا باور داشته باشد که ایران قدرت اول جهان است و بههیچوجه از صدور قطعنامههای سازمان ملل آسیبی نخواهد دید. ولی بعضی از رهبران ایران بشدت نگرانند. بویژه اینکه همهی این قطعنامههایی که در سازمان ملل علیه ایران تصویب شده است با اجماع کشورهای رای دهنده بوده است.
آقای خامنهای رهبر جمهوری اسلامی چطور؟ کسی که مستقیما مسئولیت پیامدهای هر مسئلهای را که پیش بیاید و یا هر محرومیت و محدودیتی که براثر این قطعنامهها پیش بیاید را به عهده دارد.
اولا که جمهوری اسلامی و بویژه آیتاله خامنهای بخوبی میدانند که این قطعنامهها موثر بوده است. بخاطر اینکه برخلاف تحریمهایی که ایالات متحده آمریکا علیه ایران وضع کرد، اینها تحریمهای کلی نیستند، تحریمهایی هستند که هوشمندند و دقیقا برنامهی هستهای جمهوری اسلامی را هدف گرفتهاند. در نتیجه، یکی از پیامدهای این تحریمها این بوده که برنامهی هستهای جمهوری اسلامی را خیلی کند کردهاند. و بر خلاف تبلیغاتی که جمهوری اسلامی میکند پیشرفت ا ین برنامه را خیلی کند کردهاند. در این قطعنامهی سوم هم از جمله سفر برخی از مقامات جمهوری اسلامی که در ارتباط با برنامهی هستهای هستند به کشورهای دیگر محدود شده است، و این طبیعتا فشار خیلی زیادی میآورد و آقای خامنهای به نظر من از این مسئله آگاه است . اما یک بخش عمده از حسابی که ایشان باز کرده روی نفوذ و تسلطیست که ایشان در منطقه دارد و مخصوصا میتواند در تحولات منطقه نقش بازی بکند و از آن طریق فشار بیاورد بر روی آمریکا، از جمله در مسئلهی عراق و از جمله در مسئلهی حزباله لبنان.
به گفتهی شما جمهوری اسلامی به این ترتیب روی بحران میخواهد سوار بشود برای واکنش نشان دادن به جامعه جهانی. آیا به این معناست که جمهوری اسلامی به واکنشهای سختتری متوسل خواهد شد؟
آقای خامنهای شخصا بسیار محتاط است. یعنی اینکه بهرحال نمیخواهد هیچگونه درگیری نظامی بین ایران و آمریکا و هیچ کشور دیگری بوجود بیاید مستقیما. الان درگیری جمهوری اسلامی با غرب، با آمریکا در سرزمینهای دیگری دارد انجام میشود. یعنی این زورآزمایی ایران با آمریکا دارد در عراق، در لبنان و در سرزمینهای فلسطینی انجام میشود و همچنین با کمک و ساپورت جمهوری اسلامی به گروههای مسلح شیعه در منطقه. ایران بهرحال در افغانستان نفوذ دارد، و در کمک کردن به بسیاری از گروههای بنیادگرا در منطقه نقش دارد. طبیعتا رهبران ایران سعی میکند این مسئله را خارج از خاک ایران حل بکنند و در عینحال باید در نظر گرفت که آقای خامنهای یک سیاست قابل پیشبینی دارد. یعنی میشود کاملا تصور کرد که زیر فشارهای داخلی، یعنی زیر فشار گروههای صاحب نفوذی که در درون جمهوری اسلامی قرار دارند، آقای خامنهای نرمش بیشتری نشان بدهد یا اینکه اگر احساس قدرت بکند در داخل کشور، سیاستاش را (در خارج) تهاجمیتر بکند.
مرکب قطعنامهی سوم هنوز خشک نشده که صحبت از احتمال قطعنامهی چهارم علیه ایران هست. از واکنش مقامات جمهوری اسلامی که بگذریم این واکنش جامعه جهانی را چگونه تعبیر میکنید؟ تا کی میشود قطعنامه بعد از قطعنامه علیه ایران صادر کرد؟
جمهوری اسلامی، یعنی رهبران جمهوری اسلامی، در سالهای اخیر نشان دادهاند که به هیچ وجه بر سر سیاست هستهای و همچنان بر سر سیاست چالشطلبانهشان در برابر غرب نمیخواهند کوتاه بیایند. شما آقای احمدینژاد را میبینید که مرتب دارد اسراییل را تهدید میکند. همین دو سه هفته پیش ایشان اسراییل را یک موجود کثیف و میکروب پلید توصیف کرد. طبیعتا اینها برای جامعه جهانی بسیار نگرانکننده است و نشانهای از این که جمهوری اسلامی میخواهد واقعا این مسئله را حل بکند، نمیبیند. جمهوری اسلامی دوست دارد مسئلهی هستهای را حل بکند، بدون اینکه آمریکا یا اروپا در این میان وارد بشوند و در حقیقت بدون آن که نظرات آنها تامین بشود. و خب طبیعتا این غیرممکن است. یعنی میخواهد براساس اعتمادی که به روسیه و چین و برخی کشورهای کوچکتر دارد این مسئلهی هستهای را حل بکند و فشار آمریکا را کاهش بدهد. اما در عمل آنچه سازمان بینالمللی انرژی اتمی در گزارشهایش ارائه میگوید، این است که ایران رفتاری بسیار مبهم، دوگانه و پرسشانگیز دارد و همکاری کامل نمیکند. تا زمانی که همکاری کامل نباشد، تا زمانی که فعالیتهای اتمی ایران شفاف نباشد، تا زمانی که ایران به ساخت به اصطلاح موشکهایی که ممکن است در برنامهی هستهای خودش به کار برود، ادامه میدهد، تا فعالیتهایی نظامی از نظر جامعه جهانی مشکوک دارد، طبیعتا این فشارها ادامه پیدا خواهد کرد. یعنی باید منتظر قطعنامهی چهارم بود و اگر ایران همکاری نکند، جامعه جهانی حتا مصمم هست که دامنهی تحریمها را بیش از این گسترش بدهد.