پرونده زندگی یحیی سنوار، رهبر حماس و معمار اصلی عملیات "طوفان الاقصی” در ٦٢سالگی بسته شد. وی برای بیش از سه دهه از چهرههای اصلی و حماسی این تشکل نظامی – ایدئولوژیک- سیاسی بود که از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، کانادا، ژاپن، استرالیا، مصر، اسرائیل، بریتانیا، سازمان کشورهای آمریکایی (OAS)یک "گروه تروریستی” نامیده میشود. سنوار معروف به "ابوابراهیم" که آرزو میکرد توسط موشکها و هواپیماهای اسرائیلی کشته شود، با شلیک توپ تانک و محاصره توسط یک گردان از نیروهای کمتجربه و خارج از بخش حرفهای ارتش اسرائیل به صورت غیرمنتظره برای همیشه چشم بر دنیا بست.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
مرگ او از یک سو بزرگترین موفقیت اسرائیل در طول جنگ یک ساله غزه را بازتاب میدهد و از سوی دیگر اعتباری برای سنوار است که توانست برای بیش از یک سال در منطقه کوچک باریکه غزه دور از حملات سنگین نظامی و عملیات اطلاعاتی ارتش اسرائیل خود را در دل تونلها و میدان نبرد در شمال و جنوب غزه مخفی نگه داشته و مقاومت حماس را از نزدیک هدایت کند. نحوه کشته شدن وی و مقاومت مسلحانه تا آخرین لحظه و ترجیح مرگ بر اسارت نیز برای حامیانش الهامبخش است.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
اما مرگ وی در فضای افکار عمومی کشورهای اسلامی و نوار غزه جمع اضداد بود. به همان اندازه که عدهای سوگوار شدند برخی نیز خوشحال شده و عدهای نیز به شماتت او پرداختند. سنوار به عنوان فردی قاطع و خشن در بین فلسطینیها معروف بود که پیامد آن دو گانه هراس و تجلیل از اقتدارگرایی بود. وی زمانی که در راس تشکیلات منظمات الجهاد و الدعوه (مجد) بود از سوی فلسطینیها به دلیل شدت عمل و قساوت کمنظیر در مجازات تخلفکنندگان از احکام شرع و افراد مظنون به جاسوسی برای اسرائیل به "قصاب خان یونس" مشهور شد.
زندانی شدن وی و رشد سریعش در تشکیلات حماس و مقاومت مسلحانه فلسطینیان باعث شد تا از سوی عدهای "شیر غزه" نامیده شود. اما ۷ اکتبر باعث شد تا فضای دو قطبی پیرامون او در نوار غزه شکل بگیرد. برخی او را به دلیل برخورد غیرمسئولانه در به خطر انداختن جان مردم و آواره کردن میلیونها نفر سرزنش میکردند. بعضی دیگر با حمایت از او این هزینه را برای آزادی و استیفای حقوق فلسطینیان اجتنابناپذیر میدانستند. در یک نظرسنجی مرکز فلسطینی برای سیاستگذاری و پیمایش افکار عمومی ) The Palestinian Center for Policy and Survey Research) در اوایل ماه سپتامبر ٢٠٢٤ انجام داد، ٥٧ درصد پاسخدهندگان تصمیم حماس در اجرای عملیات طوفان الاقصی را اشتباه ارزیابی کردند.
اسرائیلیها تقریبا یکپارچه کشتهشدن وی را به عنوان "سگ غزه" جشن گرفتند و یکی از نادرترین لحظات نمایش یکپارچگی در جامعه اسرائیل پدیدار شد. دولت نتانیاهو نیز از این موفقیت اعتبار کسب کرد منتها مانایی آن و تاثیرش در زوال عدم محبوبیت ائتلاف حاکم در اسرائیل معلوم نیست.
در ایران نیز واکنشها در افکار عمومی متنوع و متضاد است. هر دو جناح جمهوری اسلامی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب مشابه کشته شدن اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله ابراز ناراحتی کرده و با توصیفهای تجلیلگرایانه و بعضا اغراق آمیز نسبت به تداوم فعالیت حماس ابراز امیدواری کردند. مرگ سنوار مشابه هنیه در تهران نیست که تاثیر مستقیم در رویارویی دولتهای ایران و اسرائیل داشته باشد اما به طور نسبی معادلات امنیتی و روانی را به ضرر جمهوری اسلامی متاثر ساخته است. منهای جمهوری اسلامی تقریبا تمامی کشورهای دنیا یا از مرگ سنوار به صورت مستقیم و تلویحی ابراز خشنودی کرده و یا سکوت ورزیدهاند.
اما مستقل از ارزشداوریهای انجام شده، پایان زندگی و رهبری سنوار در نوار غره رویدادی مهم و اثرگذار بر آینده جنگ غزه، آتشبس بین حماس و اسرائیل، سرنوشت گروگانها، جهت گیری و فرجام حماس و در سطحی بالاتر نزاع تاریخی بین اسرائیل و فلسطین خواهد داشت.
واقعیت خدشهناپذیر تضعیف حماس در نبود سنوار است. از آنجاییکه بقای حماس مستقل از وجود رهبرانش بوده و تابعی از ملاحظات گفتمانی، عقیدتی و سیاسی است، لذا حماس میماند اما نیروی جایگزین برای سنوار در کوتاهمدت و میانمدت به لحاظ مهارتهای نظامی و رهبری و از همه مهتر ظرفیت الهامبخشی وجود ندارد. حماس در پی ماجراجویی در عملیات خشونتبار "طوفان الاقصی" علاوه بر از دست دادن حکمرانی در نوار غزه و لطمات جدی به ساختارهای نظامی و اداری، تلفات انسانی بالایی داشته است. از چهل هزار نفر نیروی نظامی حماس، برآورد میشود که بیش از یک سوم در یک سال گذشته کشته شدند. از رهبران سطح بالای سیاسی و نظامی حماس اشخاصی چون یحیی سنوار، اسماعیل هنیه، صالح عاروری، محمد ضیف، عیسی مروان، اسامه مزینی، ابراهیم البیاری و محمود حمدان نیز جان دادهاند.
اما هنوز شاکله تشکیلاتی حماس حفظ شده و به سمت ترکیبی از جنگجویان پراکنده نرفته است. پیشبینی میشود بزودی رهبر جدید حماس تعیین شود. افرادی چون خالد مشعل، خلیل الحیه، محمود زهار، محمد اسماعیل درویش و ابوموسی مرزوق مطرح هستند منتها شانس دو نفر اول بیشتر است. با توجه به شکاف و تفاوت نظری که در درون حماس وجود دارد، انتخاب جایگزین معنادار خواهد بود و میتواند آینده حماس را متفاوت سازد. گزینش خالد مشعل به معنای تجدیدنظر در مسیر طی شده، نرمش بیشتر در مذاکرات و دوری از ایران و نزدیکی به محور ترکیه - قطر خواهد بود اما خلیل الحیه که معاون سنوار بود تقریبا به معنای ادامه سیاستهای فعلی است. وی چون درویش، رابطه نزدیکی با جمهوری اسلامی داشته و گزینه مطلوب سپاه قدس برای رهبری حماس محسوب میشود. میتوان تصور کرد که مقامات جمهوری اسلامی تلاش خواهند کرد که وی و یا چهره دیگری از جناح تندرو، سکان اداره حماس را در دست بگیرد.
اما هر کس جایگزین سنوار بشود، نمیتواند در هر دو شاخه سیاسی و نظامی همزمان نفوذ بالایی داشته باشد. همچنین برایند نظرات در درون حماس با توجه به اینکه سنوار سرسختترین موضع علیه مصالحه با اسرائیل را داشت، به سمت دور شدن نسبی از افراطگرایی متمایل میگردد. احتمالا به لحاظ سازمانی بین شاخههای نظامی و سیاسی شکاف پدیدار شده و تقسیم وظایف انجام شود. در شاخه نظامی عزالدین حداد و محمد سنوار برادر یحیی، گزینههای اصلی رهبری هستند. در عین حال باید توجه داشت که تعیین رهبران جانشین هر چه قدر هم سریع انجام شود باز شوک ناشی از مرگ سنواررا نمیتواند در کوتاهمدت برطرف کند. کشته شدن غیرمنتظره وی مشوق اسرائیل برای تشدید حملات نظامی در نوار غزه و ایستادگی برخواستهای حداکثری در مذاکرات آتشبس است.
همان اندازه که تفسیر خوشبینانه مبنی بر برداشته شدن یکی از موانع آتشبس و آزاد شدن ١٠١ گروگان باقیمانده محتمل است، این سناریو نیز ممکن است که حماس به مبارزه و ایستادگی ادامه بدهد. همچنین جان گروگانهای اسرائیلی نیز میتواند به خطرافتاده و تعدادی از آنها برای خونخواهی یحیی سنوار عامدانه در معرض حملات مرگبار نظامیهای اسرائیل قرار بگیرند.
تفسیر خوشبینانه، مخالفتهای بینامین نتانیاهوو واقعیتهای حاکم بر شکل نگرفتن مذاکرات آتشبس را نادیده میگیرد. رویکرد افراطی دولت نتانیاهو پذیرای آتشبس نیست. همچنین فاصله زیاد مطالبات دو طرف، عرصه را بر صلح پایدار تنگ کرده است. کف خواستههای اسرائیل کنار گذاشته شدن حماس از حکمرانی حماس و تغییر معادلات امنیتی نوار غزه با باقی ماندن بخشی از نیروهای نظامی اسرائیل است اما حماس به دنبال بقای خود و بیرون رفتن تمامی نیروهای اسرائیلی است.
از سوی دیگر تحولات در معادلات میدانی در هفتههای اخیر بعد از کشته شدن هنیه و حسن نصرالله و سنوار باعث شده تا دولت اسرائیل، دولت آمریکا را متقاعد کرده که الان موقع آتشبس نیست و با تشدید حملات میتوان حماس و حزبالله را در موقعیت ضعیفتر قرار داده، توان چانهزنی را در مذاکرات افزایش داد.
بنابراین اسرائیل به دنبال تداوم زورآزمائی است و تهاجم بیشتر را مد نظردارد. از سوی دیگر هیچ رهبری در حماس نیز نمیتواند بپذیرد که مرگ سیاسی این تشکیلات را امضا کند. آتشبس موقعی امکانپذیر است که نرمش متقابل باعث توافق در میانه مواضع دو طرف باشد. فعلا چنین شرایطی وجود ندارد. حماس و رهبر آیندهاش احتمالا چشم به فرجام رویارویی اسرائیل با جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان نیز دوخته و فعالیتهای ایذائی را ادامه خواهند داد. در مجموع حماس در نبود سنوار به طور نسبی ضعیفتر شده اما همچنان در برابر اسرائیل دستبسته نیست و تحولات در میدان نبرد تعیین میکند که فرجام آن چه خواهد شد.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.