ابراهیم یزدی؛ از مشاوره در نوفللوشاتو تا انفرادی در اوین
۱۳۹۶ شهریور ۶, دوشنبهطراح جمهوری اسلامی، یار و مشاور آیتالله خمینی در ایام تبعید و کسی که به گفته خودش "برنامه سیاسی امام" و "چگونگی انتقال قدرت" را تهیه کرد و در اختیار آیتالله خمینی گذاشت. ابراهیم یزدی به گفته خودش از سال ۱۳۵۶ زمانی که آیتالله خمینی در نجف بود به او مشاوره میداد. در نوفللوشاتو نیز یزدی از نزدیکترین یاران خمینی بود. او در کتاب خاطراتش نوشته: «هنگامی که قرار شد برنامه سیاسی پیاده شود، آقای خمینی فرمودند که خوب من سیاسیون را نمیشناسم، من دکتر سحابی و مهندس بازرگان و تو را میشناسم.»
شاید مجموعه این تاریخنگاریهاست که باعث شده بسیاری از مردم ایران نقش نهضت آزادی را در شکلگیری جمهوری اسلامی نقشی کلیدی بدانند. این در حالی است که به گفته ابوالحسن بنیصدر زمانی که ابراهیم یزدی به نوفللوشاتو رفت، مهندس بازرگان اعلام کرد که او از طرف نهضت آزادی در نوفللوشاتو نیست و خود یزدی هم در نوشتهای که به همراه قطبزاده نوشتند، تاکید کرد که اقداماتش در نوفللوشاتو شخصی است و ربطی به نهضت آزادی ندارد.
ابوالحسن بنیصدر اولین رئیسجمهوری ایران به همین دلیل معتقد است نباید تقصیر کج شدن بنای انقلاب را بر گردن نهضت آزادی گذاشت. او که در حقیقت میراثدار بنایی بود که دولت موقت آن را گذاشته بود به دویچهوله میگوید: «آنچه در نوفللوشاتو اتفاق افتاد و بنا گذاشته شد به نهضت آزادی ایران مربوط نمیشود. آن طرحی که ابراهیم یزدی نوشت و به آقای خمینی داد و بعدا اجرا شد و در جلد سوم خاطرات دکتر یزدی هم آمده ربطی به نهضت آزادی نداشت. یکی از نتایج عملی شدن این طرح قربانی شدن خود نهضت آزادی بود پس چطور میشود نهضت آزادی را در آن مقصر دانست.»
اشاره بنیصدر به این بخش از خاطرات دکتر یزدی است که در آن میگوید: «بعد از ورود امام به پاريس هم براى تقويت روحيه ملت و هم پاسخگويى به سئوالات بسيارى درباره برنامه سياسى امام و چگونگى انتقال قدرت لازم بود كه برنامه مطرح و اعلام شود. اين برنامه در همان هفته اول ورود امام به نوفل لوشاتو تهيه شده بود و به شخصيتهايى كه نامزد عضويت در شوراى انقلاب و يا دولت موقت بودند، به طور خصوصى ارائه میشد. به دنبال اجراى همان برنامه بود كه اقدامات اوليه براى تشكيل شوراى انقلاب و دولت موقت انجام گرفته بود.»
"مقصر اصلی خمینی بود نه نهضت آزادی"
بنیصدر مقصر اصلی در کجراهه رفتن انقلاب و پایه گذاری استبداد را شخص خمینی دانسته و میگوید: «طرح را ایشان (ابراهیم یزدی) داده اما آقای خمینی که صغیر نبوده، ایشان مسئولیت اصلی را داشته که آن را قبول کرد و به اجرا گذاشت و به جای نهضت آزادی حزب جمهوری اسلامی را ایجاد کرد و پایههای استبداد یعنی سپاه و دادگاههای انقلاب تشکیل شد و این استبداد کنونی را پدید آورد و نهضت آزادی و دکتر یزدی و بقیه هم قربانی شدند.»
ابوالحسن بنیصدر به سخنان خمینی در نوفللوشاتو اشاره میکند که در مصاحبهای با یک خبرنگار غربی گفته بود "مردم ایران دموکراسیای پیشرفتهتر از غرب را تجربه خواهند کرد و در اداره امور خودشان شرکت خواهند کرد و ولایت با جمهور مردم است". بنیصدر میپرسد: «کسی که این سخنان را گفته چه حقی داشته که وارونه آن عمل کند؟»
"نهضت آزادی و شخص یزدی دچار لغزش نشدند"
محمد توسلی دبیر سیاسی نهضت آزادی ایران معتقد است در فرایند بیراهه رفتن انقلاب ایران و جمهوری اسلامی، تقصیری متوجه نهضت آزادی و شخص ابراهیم یزدی نیست.
او به دویچهوله میگوید: «شواهد تاریخی نشان میدهد که ابراهیم یزدی و نهضت آزادی تا زمانی که میتوانستند در راستای مطالبات تاریخی ملت ایران به وظیفهشان عمل کنند در درون قدرت ایستادند و زمانی که نتوانستند به وظایفشان عمل کنند خارج از قدرت و در عرصه عمومی ایستادگی کردند و از آرمانهای انقلاب به خصوص آنهایی که در اصول قانون اساسی آمده دفاع کردند.»
توسلی استمرار کنونی مشی اصلاحطلبی را نتیجه ایستادگی نهضت آزادی در دهه ۱۳۶۰ میداند و میگوید: «اگر در دهه ۶۰ نهضت آزادی به تنهایی ایستادگی کرد این ایستادگی موجب شد که بقیه به تدریج در دهههای بعد به جنبش اصلاحات بپیوندند و امروز جنبش اجتماعی در ایران از رشدی برخوردار شده که میتواند در انتخاباتها تاثیرگذار باشد.»
"تعامل تعالی بخش با روحانیت"
محمد توسلی مهمترین نقش نهضت آزادی را داشتن "تعاملی سازنده" با روحانیت میداند و میگوید: «آنچه که در رابطه با نقش دکتر یزدی در انقلاب ایران من میتوانم تایید بکنم تعامل تعالیبخشی است که رهبران نهضت آزادی ایران در طول تاریخ با روحانیت داشتهاند و آقای دکتر یزدی هم همین شیوه را در خارج کشور در مناسبات خودشان با آیتالله خمینی داشتند.»
او ارتباط تنگاتنگ خمینی در نجف با دانشجویان مسلمان ایرانی در اروپا و آمریکا را نتیجه تلاشهای یزدی در همین راستا میداند و تاکید میکند که در تهیه و تدوین برنامههای انقلاب و دولت موقت "هوش و درایت" دکتر یزدی بسیار تاثیرگذار بوده است.
"جمهوری دموکراتیک اسلامی" به جای حکومت اسلامی
ابراهیم یزدی در بخش دیگری از خاطراتش درباره برنامهای که در نوفللوشاتو تهیه کرده بود نوشته است: «به طوری که در اصل نسخهِ خطی (در پیوستها) دیده میشود، در این برنامه، تنها یک تغییر داده شده است. در متن پیشنهادی آمده بود: تأسیس حکومت جمهوری اسلامی بر اساس قانون اساسی جدید. در متن اصلاح شده کلمه جمهوری خط خورده است. یک اصلاح هم در سطر اول شده است و آن حذف "نظام سلطنتی" بود که بعد از صحبت به همان صورت پیشنهادی باقی ماند. برخی از اصلاحات خط خود آقای خمینی است و برخی خط حاج سید احمدآقا. در مورد حکومت اسلامی بحث شد که مفهومی عامتر از جمهوری اسلامی است. با "جمهوری اسلامی" در واقع ما نوع "حکومت اسلامی" مورد نظر و قبول را مشخص میکنیم، که خود یک گام به جلو است. اما این بحث به جایی نرسید و من هم تسلیم نظر حاج احمدآقا شدم...»
آیا اگر در آن زمان یزدی تسلیم نظر احمد خمینی نمیشد، اصل ولایت فقیه الان در قانون اساسی ایران نبود و حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی نمینشست؟
بیشتر بخوانید: سرگذشت پرفرازونشیب ابراهیم یزدی، زیر چرخدندهی انقلاب
محمد توسلی درباره اصل ولایت فقیه تصریح میکند که این اصل اساسا در طرح اولیهای که در نوفللوشاتو تهیه شده بود وجود نداشت و بعدا در مجلس خبرگان اضافه شد.
درباره حکومت اسلامی هم میگوید: «در اساسنامه شورای انقلاب "جمهوری دموکراتیک اسلامی" برای نوع حکومت آمده بود و آقای خمینی هم آن اساسنامه را تصویب کرده بودند. زنده یاد مهندس بازرگان در فروردین ۱۳۵۸ همین مصوبه شورای انقلاب را برای تصویب ارائه کردند اما با نگاه راهبردی تاریخی که داشت میدانست که بخشی از روحانیت نگاه مردمسالارانه به معارف اسلامی ندارند و همین هم شد و آقای خمینی مطرح کردند که در جمهوریت همان دموکراتیک هست و نیازی به آوردن این واژه اضافی نیست.»
اما به نظر توسلی، بازرگان و بعد یزدی توانستند این گفتمان را که از ادبیات حکومتی حذف شده بود در فضای عمومی جامعه جا بیندازند و در دهه ۷۰ همین گفتمان بود که به عنوان توسعه سیاسی مطرح شد.
اظهاراتی تبعیضآمیز و مغایر با مشی آزادیخواهانه
ابراهیم یزدی از مخالفان اعدامهای سران حکومت پهلوی در اول انقلاب بود. او در کتاب خاطراتش نوشته: «ما علیالاصول با آن نوع برخورد و با آن نوع محاکمه، که محاکمه نبود، دادگاهی نبود، مخالف بودیم.»
با این همه مخالفان ابراهیم یزدی ضدیت شدید او با جریانهای چپ در سالهای اول انقلاب یا برخی اظهارات او در مورد اقلیتهای مذهبی ایران را در تعارض با مشی آزادیخواهانه میدانند.
ابراهیم یزدی در نامهای که سال ۱۳۹۰ خطاب به حجتی کرمانی نوشت، اظهاراتی تبعیضآمیز علیه یهودیان ایرانی ابراز کرد. او در این نامه نوشت: «من میدانم هاشمی كیست، از كجا آمده، چه كار كرده و میكند. اما نمیدانم احمدینژاد كیست و یك رییس جمهور یهودی تبار چگونه میخواهد كار كند. برخلاف مسلمانان زرتشتیتبار، مسلمانان یهودیتبار كارنامهی خوبی ندارند. وزارت اطلاعات كتابی دارد دربارهی رجال سیاسی ایران كه موسسهی اطلاعات آن را چاپ كرده است. نقش سیاستمداران یهودیتبار ایران را بخوانید. من از مسلمانان یهودیتبار صدر اسلام سخن نمیگویم. از همین عصر و همین دوران خودمان صحبت میكنم.»
انقلابی که "پیروزی جهل بر ظلم" بود اما به آن وفادار ماند
ابراهیم یزدی در سالهای آخر عمرش دیدی به شدت انتقادی نسبت به تفکر ایدئولوژیک و انقلاب اسلامی پیدا کرده بود و حتی جایی انقلاب ایران را "پیروزی جهل بر ظلم" خوانده بود. با این وجود هرگز از نقشی که در وقوع انقلاب داشت ابراز پشیمانی نکرد.
محمد توسلی در این باره معتقد است: «من فکر میکنم واقعبینی و درایت سیاسی ایشان است که این واقعیت را پذیرفته بودند که در کشور ما که با فرهنگ استبدادی دیرین و پیرایهها و خرافات مذهبی روبرو هستیم نیاز به یک فرایند طولانی یادگیری وجود دارد. از انقلاب مشروطه ۱۱۰ سال بیشتر نگذشته در حالی که در اروپا چند قرن طول کشید تا نهاد دین و کلیسا در عرصه عمومی در جایگاه طبیعی خودش قرار گرفت و زمینههای توسعه انسانی و علم و پیشرفت فراهم شد. این که ما تصور کنیم تمام این موانع بتواند در صد سال از بین برود اشتباه است.»
دبیر سیاسی نهضت آزادی ایران میگوید امثال مهندس بازرگان و دکتر یزدی این واقعیت را پذیرفته بودند که باید به رغم تمام مسائل و مشکلات پایداری کرده و در جهت تقویت فرایند دموکراسی ایستادگی کنند.
محمد توسلی حضور ابراهیم یزدی در انتخاباتهای سالهای ۱۳۹۲، ۹۴ و ۹۶ را علیرغم بیماری شدیدش پیامی به نسل جوان میداند که حضور در انتخابات یکی از گامهای تقویت فرایند دموکراسی است.