اخطار خونآلود اسرائیل به تهران
۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبهفرانک-والتر اشتاینمایر، وزیر امور خارجهی آلمان در مصاحبهای با "دی ولت" (منتشر شده در WELT ONLINE در روز ۱۰ ژانویه) در مورد سودی که جمهوری اسلامی ایران از جنگ در نوار غزه میبرد، چنین گفته است: «بسیاری از همصحبتهای من در خاورنزدیک به من میگویند که این خطر وجود دارد که ایران برندهی اصلی ستیز غزه باشد. در واقع نیز ایران در بسیاری از کشورهای عربی به عنوان پیگیرندهی منافع فلسطینیها به روی صحنه رفته است. به نظر من، این رخداد، بسیار خطرناکی است.»
اشتاینمایر در ادامهی این سخن میگوید، «این خود دلیلی دیگر است برای اینکه بایستی در حد امکان شتاب کرد تا به یک آتشبس جامع و پایدار رسید.»
صلح، بدون حماس؟
اما چگونه میتوان به آرامش دست یافت؟
روزنامهی آلمانی "درسدنر نویسته ناخریشتن" (Dresdener Neueste Nachrichten)، در تفسیری، از این موضوع که غرب، از جمله آلمان، از مذاکره با حماس خودداری میکند، انتقاد کرده و مینویسد، نادیده گرفتن حماس، به معنای همنظری عملی با اسرائیل است و نظر اسرائیل به نوشتهی این روزنامه این است که حماس را به گلوله ببندد، نه اینکه با آن گفتوگو کند.
از نظر این روزنامه، در واشنگتن، چیرگی با واقعگرایی است. اوباما با سیاستی دگرگونه با ایران و حماس برخورد خواهد کرد و این امر به معنای حرکت به سمت مذاکرهی مستقیم با این دو نیروست. توصیهی مفسر این روزنامه به دولت آلمان این است که سیاست خود را بر پایهی این موج جدید در واشنگتن تنظیم کند.
وزیر خارجهی آلمان، در مصاحبه با "دی ولت" نفس مذاکره با حماس را نادرست نمیداند، اما در آن سودی هم نمیبیند. او میگوید بهتر است همهی ارتباطها با این نیرو از طریق قاهره پیش رود، و از این خطر اجتناب شود که حماس دست به بازی با طرفهای مختلف مذاکره زند و این یکی را در مقابل آن یکی قرار دهد.
جنگی بدون پیروزی
در مورد اینکه آیا حماس اصولا خواهان آتشبس و صلح است، شک وجود دارد. تورستن اشمیتز (Thorsten Schmitz)، خبرنگار آلمانی در تلآویو، در نفسیری برای "زود دویچه تسایتونگ" (Süddeutsche Zeitung) مینویسد: «حماس، برای اینکه وجود داشته باشد، به جنگ با اسرائیل نیاز دارد.»
وی از اینجا نتیجه میگیرد که پس بایستی با این نیرو با سلاح جنگی مواجه نشد. به نظر این مفسر «اسرائیل تا کنون از مهمترین سلاح برای مقابله با حماس استفاده نکرده است: از سلاح زبان، مذاکره، دیپلماسی، گشودن مرزها.» به نظر اشمیتز سرانجام بایستی به مذاکره رو آورد، و این کار هر چه زودتر صورت گیرد بهتر است.
توصیهی مفسر "زود دویچه تسایتونگ" به مذاکره، بر اساس این برآورد است که جنگ فعلی به پیروزی قطعی اسرائیل منجر نخواهد شد. تورستن اشمیتز برای اثبات این ادعای خود چنین استدلال میکند: اسرائیل به جنگ رو آورده ، بیآنکه سه موضوع را در نظر گیرد: نیرویی که به جنگ روی میآورد، پیشتر میبایست از امکاناتی جز قهر بهره گیرد، دوم اینکه جنگی که میآغازد بایستی متناسب با اقدامات قهرآمیز دشمن باشد و سرانجام اینکه این شانس را داشته باشد که به هدفهای خود برسد.
از نظر تورستن اشمیتر لشکرکشی اسرائیل به نوار غزه، این شرطها را برآورده نمیکند. این لشکرکشی، نه به نابودی حماس، بلکه به کشتار مردم بیدفاع منجر میشود و این امر پیامدهای ناگوار خود را دارد.
انگیزهی اسرائیل
آیا اسرائیل به این نکات آگاه نبوده است؟ اشمیتز مینویسد که اسرائیل همهی اینها را میداند، و باوجود این، به جنگ رو آورده است. علت آن است که جنگ در غزه در واقع جنگ با ایران است: «جنگ غزه اخطار خونآلودی به تهران است، اخطار در این مورد که اسرائیل بدون پشتیبانی ایالات متحده هم ممکن است به مراکز اتمی ایران حمله کند. در اورشلیم این حس ابراز شده، که اسرائیل در برخورد با ایران نیز ممکن است همچون نمونهی حماس، تکوتنها باشد.»
به نظر مفسر "زوددویچه تسایتونگ"، اسرائیل فاصلهی خلأوار میان دو دورهی ریاست جمهوری در آمریکا را با لشکرکشی به غزه پرکرد. این اقدام، از نگرانی اسرائیل بابت تغییر سیاست در واشنگتن در برخورد با ایران برمیخیزد.
امید تهران
تهران در حال بهرهبرداری از جنگ در غزه است. حملهی مقامات جمهوری اسلامی بر روی رهبران کشورهای عرب متمرکز است. تهران آنان را سرزنش میکند که چرا دست به عمل نمیزنند و در قبال لشکرکشی اسرائیل ساکت نشستهاند.
کریستیانه هوفمن، روزنامهنگار آلمانی آشنا به امور ایران، در گزارشی برای روزنامهی فرانکفورتر آلگماینه، به تفصیل تبلیغات سران تهران برای جلب افکار عمومی جهان عرب را شرح داده و آنان را تا حدی در این امر موفق دانسته است.
به نظر هوفمن، امید جمهوری اسلامی به این است که اسرائیل در غزه با ناکامیای مواجه شود که آن را در سال ۲۰۰۶ در لبنان در مقابل حزب الله تجربه کرد. این چیزی است که کارشناسان آن را بعید میدانند، حتا آنانی که معتقدند اسرائیل نخواهد توانست بر حماس چیره شود.
ناکامی درونی جمهوری اسلامی
تبلیغات بیرونی جمهوری اسلامی ممکن است در بیرون با موفقیتهایی همراه باشد، در درون خود ایران اما چندان موفق نیست.
کریستیانه هوفمن مینویسد: معلوم نیست که جنگ غزه به نفع جریان سختسر احمدینژاد، در انتخابات ریاست جمهوری تمام شود. «اکثر ایرانیان، اگر چه به اسرائیل با نگاهی بسیار انتقادی مینگرند، اما پرداختن به نزاع خاورمیانه را وظیفهی مقدم حکومت خود نمیدانند. مردم در تهران میگویند که حکومتگران بایستی نگران امور داخلی باشند، مقدم بر همه نگران مشکلات اقتصادی کشور.»