ادعای کشف اسلحه و مواد مخدر در دفتر وکالت محمدعلی دادخواه <br> مصاحبه با شیرین عبادی
۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبهدویچه وله: خانم عبادی، بیش از ده روز است که همکار شما در "کانون مدافعان حقوق بشر"، آقای محمد علی دادخواه، در زندان بسر میبرند. ولی فعالیتهای ایشان که ربطی به مناقشهی انتخاباتی نداشت. فکر میکنید به چه علت آقای دادخواه را دستگیر کردند؟
شیرین عبادی: آقای دادخواه از افرادی که حقوقشان نقض شده بود و همچنین از متهمان سیاسی − عقیدتی، بر حسب وظیفهای که "کانون مدافعان حقوق بشر" به ایشان ارجاع کرده بود، مجانا دفاع میکردند. ایشان در طی چند سال گذشته که "کانون مدافعان حقوق بشر" تأسیس شد، بیش از ۴ هزار پرونده را مجانا دفاع کرده است. مجموعهی این فعالیتها باعث شد که خشم حکومت برانگیخته شود، خصوصا در این شرایط حساس که تعداد زیادی دستگیر شدهاند و نهایا تعدادی از آنها از دید حکومت محکوم هستند و بایستی محاکمه شوند، حکومت میدانست که افرادی مثل آقای دادخواه که وکیل مستقل هستند و به حقالوکاله فکر نمیکنند و فقط فکر مسائل حقوق بشری هستند، میتوانند موانع سرسختی در سر راه این حکومت برای اتهامزنی برای دستگیرشدگان باشند.
خانم عبادی، آقای دادخواه را در چه شرایطی دستگیر کردند؟
طبق اطلاعی که توسط همکاران جوان ایشان که موقع دستگیری در دفتر وکالت ایشان بودند، به من داده شد، وقتی آقای دادخواه در دفتر بودند و گویا دو یا سه ساعت پیش از آن از دفتر ستاد انتخاباتی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری با ایشان تماس گرفته میشود و سوال میشود که آیا حاضرید وکالت تعدادی از دستگیرشدگان را قبول کنید، ایشان میگویند: بله، من و سایر همکارانم در "کانون مدافعان حقوق بشر" کارمان دفاع از متهمان سیاسی − عقیدتی است و این را میپذیریم.
حدود دو ساعت پس از این تلفن، ۸ یا ۹ نفر از مأموران امنیتی به دفتر میریزند و در تمام اتاقها شروع به تفتیش میکنند. آقای دادخواه هم با یکی از مأموران مشغول اعتراض و مذاکره بوده و میگفته که چرا به دفتر وکالت آمدهاید و حق این کار نداشتهاید، و برگ بازرسی شما کجاست و غیره.
در همین موقع مأموری از یک اتاق بیرون میآید و هفتتیری را نشان میدهد و میگوید که روی میز اتاق همجوار بوده است و این هفتتیر در آنجا چه میکرده است. آقای دادخواه عصبانی میشوند و میگویند اینجا هفتتیری در کار نیست و اصولا در دفتر وکالت که در آن دائما آیند و روند هست، نوعا چنین چیزهایی گذاشته نمیشود و این را شما خودتان گذاشتهاید.
در همین حین مأمور دیگری از اتاقی بیرون میآید و میگوید که تریاک پیدا کرده است. آقای دادخواه که این را میبینند، باز به آنها اعتراض میکنند و میگویند که اینها را خودتان گذاشتهاید و دفتر وکالت جای این جور چیزها نیست. وی به مأموران میگوید که شما قصد پروندهسازی برای من را دارید. مأموری که مشغول صحبت با ایشان بوده است میگوید که شما پروندهتان به قدر کافی سنگین هست و اتهام شما اقدام علیه امنیت ملی است و مدتهاست که مشغول این کار بودهاید. البته به نظر آن مأمور، دفاع رایگان از متهمان سیاسی − عقیدتی، یعنی اقدام علیه امنیت ملی.
ولی تا جایی که از شخصیت آقای دادخواه اطلاع داریم، ایشان مسلمان بسیار مؤمنی است که حتا سیگار هم نمیکشد.
کاملا درست است. من شهادت میدهم و سایر افرادی که ایشان را میشناسند، در جریان هستند که ایشان در عمرش حتا یک سیگار هم نکشیده است. بنابراین اینگونه پروندهسازیها دیگر دورانش گذشته است. همه میدانند که هدف از این کار چه بوده است.
آیا این شیوهی اتهامزنی سابقه هم داشته است؟
به خاطر بیاوریم که آقای زرافشان را که میخواستند دستگیر کنند، برایش پروندهسازی کردند و هفتتیر در دفتر وکالتش گذاشتند. میپرسیم افرادی که مانند آقای دادخواه، همواره از راه قانون به کمک موکلینشان رفتهاند و همیشه قانونمند عمل کردهاند، آیا امکان دارد که دست به اسلحه ببرند؟ مسلما خیر. بر فرض کسی هم اگر اهل اسلحه باشد، آیا اسلحه را در یک مکان عمومی که در روز اقلا ۲۰ تا ۳۰ نفر به او مراجعه میکنند و در آنجا رفت و آمد میکنند، روی میز میگذارد؟ و اساسا آیا در یک دفتر وکالت هفتتیر پنهان میکنند؟ بنابراین، اینها سناریوهای نخنماشدهای است که همه از آن اطلاع دارند و یک بار هم برای آقای زرافشان این اتفاق افتاد که هیچ کس هم باور نکرد. هدف آنها چیز دیگری است.
آیا فکر میکنید یکی از انگیزهها این است که آنها را وادار به اعترافاتی کنند و بعدا در تلویزیون نمایش بدهند؟
مهمترین انگیزهی آنها میتواند همین باشد. یعنی وقتی که کسی را به عمل نکرده متهم میکنند و تا آنجا پیش میروند که برخلاف قانون و برخلاف انسانیت، ناجوانمردانه تریاک و اسلحه روی میز دفتر وکالت میگذارند، این بدان معناست که میخواهند فشار را آنقدر زیاد کنند تا افراد وادار شوند علیه خودشان اعتراف کنند. و در این ارتباط، یعنی در جهت فشار آوردن به زندانی سیاسی برای اعتراف، طبیعتا از هیچگونه عملی، از جمله ایجاد مزاحمت برای بستگان، امکان دستگیری نزدیکان و سایر اموری از این قبیل هم کوتاهی نخواهند کرد.
ولی خانم عبادی، از قرار معلوم این نوع دستگیریها و زیر فشار گذاردن "کانون مدافعان حقوق بشر" سوابقی هم داشته است. چه موردهایی را میتوانند ذکر کنید؟
بارها و بارها من و سایر مؤسسان "کانون مدافعان حقوق بشر" را تهدید کردهاند که باید کارمان را تعطیل کنیم. تا اینکه در اوایل دیماه سال ۸۷ مأموران آمدند و برخلاف قانون دفتر را بستند. بعد چون دیدند که کار کانون تعطیل نمیشود، یکایک ما با انواع مزاحمتها مواجه شدیم. از جمله خانم نرگس محمدی که بارها مورد تهدید و بازجویی قرار گرفت و ممنوعالخروج شد. از جمله اینکه آقای دادخواه را چندین بار تهدید کردند، حتا دخترش را تهدید کردند. حتا یکبار هم در دفتر ایشان جلسهای بود در خصوص "کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه" که از طرف "کانون مدافعان حقوق بشر" برگزار میشد، و چون دفتر کانون تعطیل شده و ما این جلسه را در دفتر آقای دادخواه گذاشته بودیم، مأموران آمدند و مانع از ورود افراد به دفتر شدند و این جلسه را تعطیل کردند. متأسفانه آقای دادخواه و سایر افرادی که با "کانون مدافعان حقوق بشر" همکاری میکنند، حدود یکسال است که زیر فشار و تهدید و بازجویی هستند.
مصاحبهگر: داود خدابخش
تحریریه: بهنام باوندپور