از تعریف و تمجید تا مزاحمت جنسی؛ مرز کجاست؟
۱۳۹۶ آذر ۴, شنبهتعریف مزاحمت و آزار جنسی چیست؟ مرز بین مزاحمت جنسی و تعریف و تمجید کجاست؟ آیا اعلام مواردی عادی و بیخطر که قصد انجامدهنده آنها الزاما مزاحمت جنسی نبوده به عنوان آزار جنسی، این موضوع را لوث نمیکند؟ آیا باعث نمیشود که مردان از این پس از هرگونه تماس و برقراری ارتباط با زنان هراس داشته باند؟
پس از کمپین جهانی #metoo که موارد آزار جنسی را در سراسر جهان، از پارلمان بریتانیا تا هالیوود و کنگره آمریکا علنی کرد، این سوالات پررنگ شدهاند. برای روشن شدن پاسخ این سوالات سراغ دو متخصص رفتیم: دکتر آزاده کیان، جامعهشناس و محقق در زمینه پژوهشهای جنسیتی و سوده راد کنشگر برابری جنسیتی.
تعریف آزار جنسی
اگر به تعریف واژهنامهای آزار جنسی رجوع کنیم میبینیم "آزار جنسی عملی است با ماهیت جنسی که در آن فرد یا افرادی با تعرض به شخصیت یک فرد، از طریق ارعاب، بهرهگیری ناخواسته یا اجبار، خواستار دریافت توجه جنسی یا تحقیر جنسیتی با توسل به آزار کلامی میشوند".
اما در عمل میبینیم که دامنه این اعمال بسیار وسیع است و میتواند فرد به فرد و جامعه به جامعه تغییر کند. چه بسا عملی که در یک جامعه آزار جنسی مسلم است در جامعه دیگری یک رفتار روزمره معمولی محسوب شود.
دکتر آزاده کیان برای مثال به فرهنگهایی اشاره میکند که در آنها لمس بدن طرف مقابل هنگام صحبت کردن امری عادی است: «آزار و مزاحمت جنسی و نه تجاوز، در جوامع مختلف میتواند متفاوت باشد. مثلا در کشورهای مدیترانهای یا شرقی، افراد هنگام حرف زدن با هم تماس بدنی دارند اما در بسیاری از جوامع به خصوص با مذهب پروتستان اساسا رابطه لمس کردن بدن وجود ندارد و همین حرکت ممکن است آزار جنسی تلقی شود. بنابراین به نظرم تعریف آزار جنسی باید در جوامع مختلف و با توجه به فرهنگهای مختلف مورد دقت قرار بگیرد نه اینکه ما بخواهیم یک تعریف جهان شمول از این نوع آزار جنسی ارائه دهیم.»
سوده راد با پذیرش تفاوتهای فرهنگی و تاثیر آن بر تعریف آزار جنسی، تاکید میکند که اتفاقا موضوع بر سر همین فرهنگ است: «شما ببینید در کشورهایی که مردسالاری و پدرسالاری و سکسیسم عادیسازیشدهاند، اتفاقا در اینجاها مرز رضایت داشتن خیلی کمرنگ است. در واقع عبور از مرز رضایت خیلی راحتتر است برای همین هم تعاریف فرق میکند.»
او در عین حال تاکید میکند که به هیچ وجه مایل نیست وارد مقوله "نسبیت فرهنگی" شود و معتقد به این باشد که چون در ایران متولد شده پس حتما فرهنگی دارد که در آن آزار جنسی یک موضوع سطحیتر و قابل پذیرشتری است.
تاثیر رابطه مبتنی بر قدرت در آزار جنسی
آزاده کیان فاکتور اصلی در تعریف آزار جنسی را رابطه مبتنی بر قدرت میداند. او میگوید: «به نظر من اصل اساسی آزار جنسی رابطه قدرت است. اگر رابطه قدرت به نفع مردان باشد و آنها از این رابطه قدرت سوءاستفاده کنند میشود آن را آزار جنسی نامید. در حقیقت بدیل آزار جنسی سر جا نشاندن زنان است؛ زنانی که در بیشتر موارد در موقعیت اجتماعی نابرابر با مردانی قرار دارند که آنها را مورد آزار جنسی قرار میدهند.»
او در توضیح این مسئله میگوید: «آزار جنسی زمانی اتفاق میافتد که مرد بخواهد اقدامی را چه لمس کردن چه بوسیدن و چه اقدام دیگر با یک زن انجام دهد ولی زن راضی به آن نباشد اما به خاطر ترس و واهمهای که به لحاظ موقعیت اجتماعی مرد از او دارد نتواند مخالفت خودش را ابراز کند. اگر زنی در یک موقعیت مشابه با یک مرد باشد و مرد بخواهد او را لمس کند زن میتواند خیلی راحت به او بگوید دستت را بردار یا به من دست نزن چون موقعیت اجتماعی زن با این نه گفتن به هیچ وجه در خطر قرار نمیگیرد ولی یک منشی که رئیسش با او این کار را میکند به خاطر اینکه نگران شغلش است ممکن است در دم اعتراض نکند و سالها بعد که خود او در یک موقعیت مناسبتری قرار گرفت و دیگر از آن مرد نهراسید بگوید این یک آزار جنسی بوده است.»
بیشتر بخوانید: ۴۳درصد زنان آلمانی تجربه مزاحمتهای جنسی دارند
اما با این تعریف چگونه میتوان آزارهای خیابانی را که در ایران بسیار معمول است، به عنوان آزار جنسی تعریف کرد؟ در آزارهای خیابانی هیچگونه رابطه قدرتی وجود ندارد و چه بسا طبقه اجتماعی آزاردهنده پایینتر از طبقه اجتماعی آزاردیده باشد.
آزاده کیان اما در اینگونه موارد هم معتقد به رابطه قدرت است: «مردانی که در خیابان به زنان آزار جنسی میرسانند افرادی هستند که فکر میکنند فضای عمومی فقط و فقط متعلق به مردان است و اساسا زنان جایی در فضای عمومی ندارند. بنابراین وقتی زنی در فضای عمومی حاضر میشود، در حقیقت فضای آنها را مورد تجاوز قرار داده و به همین دلیل هدفشان این است که از طریق آزار رساندن، زنها را به خانه برگردانند. این هم به نوعی رابطه قدرت است چرا که در این جوامع به هر حال رابطه قدرت به نفع مردان است. اینجا فقط مسئله رابطه قدرت بین دو نفر نیست بلکه مربوط به رابطه قدرت کلیای میشود که در این جوامع وجود دارد. چرا آزار خیابانی در جوامع اروپایی کمتر است؟»
اصل بر رضایت است
سوده راد ضمن تایید تاثیر رابطه مبتنی بر قدرت در تعریف آزار جنسی به مورد دیگری هم اشاره میکند: رضایت طرف مقابل. او در پاسخ به این پرسش که مرز آزار جنسی و ابراز توجه کجاست، میگوید: «خیلی ساده و در عین حال خیلی سخت است. موضوع دقیقا رضایت است. اینکه ممکن است پدر من به من بگوید "دختر خوشگلم" و من خیلی هم خوشم بیاید ولی اگر کسی در خیابان به من بگوید "خوشگل" این دیگر کامپلیمنت نیست، آزار جنسی است. اینجا رضایت شخص من ملاک است. هرکس میتواند درباره دیگران نظر داشته باشد اما وقتی شروع میکند این نظر را بیان کردن، درحقیقت وارد حریم طرف مقابل شده است و این ورود اگر بدون رضایت طرف مقابل باشد اسمش میشود آزار و تجاوز.»
اما اعلام این عدم رضایت باید به چه صورتی باشد که از سوی طرف مقابل به عنوان یک نشانه مسلم، قابل درک باشد؟
سوده راد میگوید: «هرکسی برای اعلام عدم رضایتش یک روش دارد اما خیلی مهم است که بدانیم اگر من لبخند میزنم معنایش رضایت نیست، اگر من شوخی میکنم معنایش این نیست که میخواهم کمپلیمان یا لمس جنسی دریافت کنم. سالهای سال است که جنبش فمینیستی یک شعار معروف دارد و آن هم "نه یعنی نه". ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که فرهنگ تجاوز در آن شایع است، فرهنگ جنسیتزده "مرد برتر از زن است" در آن شایع است و باید تاکید کنم که موضوع خیلی جنسیتی است اما مختص یک جنس خاص نیست ما در روابط همجنسها هم موضوع آزار جنسی را میبینیم.»
بیشتر بخوانید:مزاحمتهای جنسی علیه زنان در پارلمان اروپا
این کنشگر برابری جنسیتی به اهمیت آموزش اشاره کرده و میگوید: «ما هنوز تعریف آزار جنسی را به طور فراگیر آموزش ندادهایم، اینکه مرز رضایت با اشتیاق برای برقراری رابطه جنسی یا برقراری یک مکالمه جنسی کجاست. این مرز است که مشخص میکند آزار جنسی کجاست و رابطه پر از عشق و رضایت کجا.»
اهمیت "نه گفتن"
بسیاری از کسانی که به اذیت و آزار جنسی و یا حتی تجاوز جنسی متهم میشوند، ادعا میکنند که متوجه عدم رضایت طرف مقابل نشدهاند و در حقیقت "یک نه صریح و قاطع" از او نشنیدهاند.
به همین دلیل است که بایستی به زنان و به خصوص به دختران جوان آموزش داده شود که "شرم" را کنار گذاشته و "نه" بگویند.
بیشتر بخوانید: آشوب و مزاحمتهای جنسی در جشنی محلی در آلمان
آزاده کیان در این باره میگوید: «در بعضی جوامع به زنان یاد داده میشود که شرم داشته باشند در حالی که به آقایان یاد داده میشود که اصلا شرم نکنند و رفتار متفاوتی داشته باشند. این را ما حتی در خیلی جوامع اروپایی شاهدش هستیم. به همین دلیل هم یکی از شعارهای ضد آزار جنسی این است که وقتی یک زن میگوید نه، یعنی نه و این باید آموزش داده شود و به آنها یاد داده شود، به خصوص دختران جوان که شرم را کنار بگذارند و وقتی مورد آزار جنسی قرار میگیرند بگویند نه و این نه به حدی صریح باشد که اگر طرف مقابل به رفتارش ادامه داد این افراد بتوانند جرأت کرده و شکایت کنند. البته به شرطی که پلیس و قوه قضائیه هم در شرایطی باشند که زن بتواند علیه آزاردهنده به آنها شکایت برد.»
سیگنالهای اشتباه
برخی از مردان، معتقدند زنانی که لباس باز میپوشند در حقیقت خواهان توجه و نگاه بیشتر هستند و نه البته الزاما خواهان برقراری رابطه جنسی. به همین دلیل هم نگاه کردن به چنین زنانی را نه تنها آزار نمیدانند بلکه آن را خواسته این زنان عنوان میکنند.
سوده راد در این باره میگوید: «من میخواهم کمی به عقب برگردم. ببینید اصلا چرا زنها باید لباس پوشیدهتر بپوشند؟ چرا باید سینههایشان را بپوشانند در حالی که مردها میتوانند سینه لخت حتی در خیابان یا پلاژ حضور داشته باشند؟ این فرهنگ است که هرکسی زن به دنیا میآید مجبور باشد خودش را بیشتر بپوشاند و اگر لباس کوتاهتر یا یقه بازتری بپوشد به معنای "در باغ سبز نشان دادن" یا "چراغ سبز نشان دادن" برای برقراری رابطه جنسی یا مورد توجه قرار گرفتن است. این تلاش برای پوشاندن بدن زن و تلاش برای جنسی کردن بدن زن است و از آن طرف تلاش برای اینکه مرد را یک شکارچی بدانیم تا زن را شکار کند و در واقع همه اینها چرخدندههای مختلف فرهنگی هستند که متاسفانه به یک چرخ گوشت تبدیل شده برای آنکه آخرسر جنس و جنسیتی که ضعیفتر است در آن قربانی شود.»
این کنشگر برابری جنسیتی تاکید میکند که در اینگونه جوامع، مردان هم تحت فشار هستند: «کافی است سری به سالنهای ورزشی بزنید و ببینید چطور مردها تحت فشار هستند که بیشتر عضلانی بشوند و چطور زنی که دارد بدنسازی میکند به عنوان یک اقلیت به او نگاه میشود و به او میگویند "هیکلت دارد مردانه میشود". اینها همانطور که گفتم چرخ دندههای یک سیستم آسیبزننده هستند.»
آزاده کیان بر این نکته تاکید میکند که الزاما لبخند زدن یا نگاه کردن به یک زن یا تعریف کردن از زن، آزار جنسی محسوب نمیشود و چه بسا زنان از این رفتارها لذت هم ببرند. اما او میگوید: «اما این بستگی دارد به این که تعریف به چه نوعی صورت بگیرد و با چه دلیلی صورت بگیرد و اینکه مردان بفهمند وقتی زنی راضی نیست و نمیخواهد، دیگر ادامه ندهند و دیگر تکرار نکنند. متاسفانه بعضی آقایان که هدف آزار جنسی دارند ممکن است از یک تعریف شروع کرده و تا کارهای دیگر ادامه دهند و در واقع به حریم جسمی یک زن توهین کنند.»
فرهنگ، آموزش، رابطه قدرت، اهمیت نه گفتن و شهامت پذیرش نه شنیدن و در کنار همه اینها اعتماد به سیستم قضاییای که بتواند پناه آزاردیدگان جنسی باشد، فاکتورهایی هستند که باید در موضوع اذیت و آزار جنسی مورد توجه قرار بگیرند.
خوشبینانه و شاید سادهانگارانه باشد اگر فکر کنیم بدون در نظر گرفتن این فاکتورها میتوان به مبارزه با آزار جنسی رفت.