درست است که در مذاکرات وین در هفته آینده ایران و آمریکا قرار نیست مذاکره مستقیم داشته باشند، و از همین اول هم از جمله در صحبتهای عباس عراقچی گارد گرفتهاند که شرط همان شرط قبلی است و آمریکا باید تحریمها را بردارد تا ایران به تعهدات برجامی برگردد، ولی توافقی که روز جمعه، ۱۳ فروردین میان ایران و کشورهای ۴+۱ به دست آمد، عملا مدیران کل وزرای خارجه ۴ کشور به علاوه دستیار بورل، انریکو مورا، را ماموریت میدهد که برای گامهای ایران و آمریکا در راستای شکستن بنبست برجام نقشه راه تهیه کنند. رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران هم به وین میرود و همان دور و برها است که تصمیمات سریع گرفته شود.
انریکه مورا (Enrique Mora)، معاون دبیرکل امور سیاسی سرویس سیاست خارجی اتحادیه اروپا از اول امسال بر مسندی تکیه زده که ده سالی در تصدی خانم هلگا اشمید (Helga Schmid) بود. اشمید حالا به مدیرکلی سازمان امنیت و همکاری اروپا برگمارده شده است.
اگر هفته آینده هلگا اشمید در مذاکرات وین میبود، هم شاید به اعتبار تجربه و اشرافش به سند برجام که بخش اصلیاش را خود تدوین کرده بود و هم به اعتبار زن بودنش، و نیز به اعتبار شناخت و آشنایی که با امثال عراقچی از ایران پیدا کرده بود و قلق آنها را میدانست، شاید کار بهتر پیش میرفت، بدون آن که لزوما به موفقیتی میانجامید.
"باید در ردیف اول بنشینم"
اشمید از جمله در اولین سفر وزرای خارجه تروئیکا (بریتانیا، آلمان و فرانسه) به ایران در اکتبر سال ۲۰۰۳ (مهر ۱۳۸۲) در هیأت آلمانی بود. این سفر سرآغاز روندی شد که در ایستگاه میانی به توافق سعدآباد رسید و نهایتا به برجام انجامید. در طرف مقابل هم حسن روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و محمدجواد ظریف طرف مذاکره بودند. مذاکرات به روایت اشمید روان پیش نمیرفت.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
او بعدها به روزنامه آلمانی زود دویچه گفت که ایرانیها شاید از سر بیم و نگرانی در باره سیاستهای تهاجمی آمریکا پیشنهاد مذاکره در باره برنامه اتمی خود را دادهبودند، ولی تا روز آخر حضور ما در تهران هم چندان انعطاف و تمایلی به دادن امتیاز نداشتند: «داشتیم برای بازگشت عازم فرودگاه میشدیم که نهایتا ایران برای بیانیه سعدآباد نشانههایی از موافقت نشان دادند و قراری هم گذاشتند که ما را به دیدار محمد خاتمی، رئیس جمهور ببرند. من روسری سیاهی به سر داشتم، ولی به خودم گفتم محال است که در حضور خاتمی در ردیف عقب بنشنیم. به دیدار او که رفتیم، زنی چادری را هم روبروی ما نشاندند که معلوم نشد کیست و چرا آنجا نشسته؟»
بعدتر اشمید از وزارت خارجه آلمان به دستیاری خاویر سولانا، هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا رسید و در همین دوران (دور اول ریاست جمهوری احمدینژاد) بود که در مذاکرات هستهای با اروپا و آمریکا و چین هم سعید جلیلی که حالا سکان شورای عالی امنیت ملی را به دست گرفته "گفتوگو در باره کل مسائل جهانی" را مطرح میکند و بخشی از وقت جلسهها هم به خطابهو دعاخوانی او میگذرد.
و باز در همین دوران است که بنا به روایت اشمید، او میبایست ساعتها با علی باقری، دستیار سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران صرفا بر سر محل بعدی مذاکرات چانه بزند: «برای آن که مذاکرات قطع نشود، ما نهایتا پیشنهاد ایران را میپذیرفتیم. این گونه بود که مذاکرات در محلهای مختلفی برگزار شدند، از آلماتی در قزاقستان تا استانبول و مسکو و حتی در بغداد.»
درک و دریافت ایران در پیشنهاد بغداد این است که حالا که آمریکاییها از عراق رفتهاند و نوری المالکی، متحد تنگاتنگ تهران، بر سر کار است، عراق ملک طلق خودشان است و جای مناسبی برای مذاکره به سود ایران. ولی هیاتهای غربی همه با هواپیمای نظامی آمریکاییها به بغداد منتقل میشوند و در محل مذاکرات، در منطقه سبز هم امنیت کماکان در دست همین نیروهاست.
مذاکرات بغداد قرار بود یک روز به طول بکشد، به دلیل طوفان شن و بستهشدن فرودگاه بغداد سه روزه میشود، سه روزی که در آن برای هیاتهای ایرانی و گروه مقابل، غذا در دو نوبت متفاوت سرو میشود چون سعید جلیلی و هیات همراه تمایل ندارند که با هیات آمریکایی رویارویی داشته باشند!
وظیفهای دشوار برای مورا
در دورانی که اشتون و موگرینی هم جانشین سولانا شدند و تا یک سالی از دوران ژوزپ بورل اشمید به اعتبار مقامش در سرویس سیاست خارجی اتحادیه اروپا نقش محوری را در مذاکرات منتهی به برجام و بعد از آن هم دارد. وندی شرمن، نماینده آمریکا در مذاکرات این نقش را این گونه توصیف میکند: «قهرمان پنهان این مذاکرات (برجامی) کسی جز هلگا اشمید نیست... او البته در باره خودش هرگز چنین قضاوتی ندارد ولی ما میدانیم و میدانستیم که او نقشی محوری در مذاکرات دارد و در پشت پرده اوست که سرنخها را هدایت میکند و مشاجرات را مدیریت؛ اشمید این پرونده را بیشتر از همه ما همراهی کرده و بیشتر از همه ما هم به زیر و بمش آشنا بوده.»
حالا در مذاکرات پیچیده هفته آینده، البته اگر با این نداهای مختلفی که از تهران به گوش میرسد مشکلی اساسی پیش نیاید، جای اشمید را انریکو مورا خواهد گرفت. مورای ۶۲ ساله از سال ۱۹۸۹ در وزارت خارجه اسپانیا پستهای مختلفی را به عهده داشته، از جمله در مقام کنسول و سفیر.
در دورهای (۱۹۹۹ تا ۲۰۰۹) که خاویر سولانا هماهنگکننده سیاست خارجی اروپا بود، مورا رئیس دفتر او بود. و تا فوریه ۲۰۲۰ هم که ژوزپ بورل، هماهنگکننده سرویس سیاست خارجی اتحادیه اروپا او را به عنوان مدیرکل سیاسی این سرویس برگمارد در وزارت خارجه اسپانیا مدیرکل سیاسی بود. در اصل فیزیک نظری خوانده است، ولی به کار دیپلماسی وارد شده و صاحب تجارب و شناختی از منطقه بالکان و بحرانهای بوسنی و کوسوو است و کتابهایی هم در این زمینهها نوشته است.
در ماههای اخیر هم، به خصوص با رفتن اشمید از سرویس سیاست خارجی اروپا در ابتدای دسامبر سال پیش و با روی کار آمدن دولت بایدن، مورا در ماموریتی مشابه اشمید مسئول احیای برجام بوده است، با سفرها و دیدارهای مکرر با همتایان در کشورهای عضو برجام. دو ماه پیش این پیشنهاد مورا بود که ایران و گروه ۴+۱ تشکیل جلسه دهند و آمریکا به عنوان مهمان در جلسه شرکت کند تا روند بحثها و مذاکرات شکل بگیرد و بنبست مربوط به احیای برجام برداشته شود. ایران اما نهایتا با این پیشنهاد مخالفت کرد. ولی مورا ظاهرا از پا ننشسته است.
انگیزهها و نگرانیها برای ابتکارات مکرر
تلاش فشرده، سریع و مجدد مورا در اتحادیه اروپا و همتایانش در گروه ۵+۱ برای به جریان انداختن گفتوگوی ولو غیرمستقیم آمریکا و ایران در راستای تدوین یک نقشه راه در زمینه اقدامات متقابلی که دو کشور باید برای احیای برجام انجام دهند، از دو نگرانی عمده آمریکا و اروپا ناشی میشود.
یک نگرانی این است که در پایان ماه مه (ده خرداد) که توافق سه ماه آژانس اتمی با جمهوری اسلامی برای حفظ نظارتهای خود بر تاسیسات اتمی ایران به انقضای خود میرسد، با توجه به بنبست در مذاکرات احیای برجام این توافق قابل تمدید نباشد و رصد بینالمللی فعالیتهای هستهای ایران تا حد زیاد و موثری متوقف شود. در حالی که روح حاکم بر برجام، یعنی محدود نگاه داشتن برنامه هستهای ایران عمدتا با همین نظارتها قابل تضمین بوده است.
اروپاییها و آمریکا در عین حال کتمان نمیکنند که توافق احتمالی با دولت روحانی بر سر احیای برجام از یک سو میتواند نامزدهای وابسته به این جناح را در انتخابات ریاست جمهوری در موقعیت بهتری قرار دهد و احتمالا جلوی پیروزی نامزدی از جناح تندرو یا نزدیکتر به سپاه و هسته سخت قدرت را بگیرد.
توافق با دولت روحانی این مزیت را هم دارد که مذاکرات مربوطه اولا به دولت بعدی در ایران که ترکیب و جهتگیریش مشخص نیست، موکول نشود و ثانیا دولت آینده هر سمتگیری هم که داشته باشد تا مستقر بشود و بخواهد کار را شروع کند و اولین آشناییمقامات مربوطه آن با پرونده برجام و افراد ذیربط در کشورهای دیگر صورت گیرد، ماهها به درازا خواهد کشید.
ظاهرا در راستای تسهیل مذاکرات احیای برجام و سوق تهران به آمدن پای میز، انعطافها تا آنجا پیش رفته که آمریکا و اروپا حتی شرط و شروط مربوط به این که ایران بعد یا به موازات این مذاکرات باید برای برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای خود هم آماده مذاکره باشد، برداشتهاند.
موفقیتی که تضمینشده نیست
با این همه، موفقیت مذاکراتی که هفته آینده در سطح نمایندگان ایران و ۴+۱ و به طور غیرمستقیم با آمریکا به جریان میافتد چندان قطعی نیست، چرا که حرف علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر برداشتن کل تحریمها از سوی آمریکا به عنوان پیششرط بازگشت ایران به تعهدات برجامی همچنان در سطح رسمی نقض و نسبی نشده است.
این نیز هست که اگر آمریکا و اروپاییها واقعا هم دیگر در مرحله فعلی تاکیدی بر لزوم آمادگی ایران جهت مذاکره بر سر برنامه هستهای و سیاست منطقهایاش نداشته باشند، دسترسی به برخی از امتیازات در زمینه برجام کماکان در دستور کار آنها است. رویکرد دولت بایدن در عدم لغو سریع و یک جای تحریمها و امتناع از بازگردان وضعیت قبل از خروج دولت ترامپ از برجام هم، در راستای استفاده از اهرم تحریمها به منظور گرفتن امتیازات یادشده است، امتیازاتی از جمله در تشدید نظارتها بر فعالیت هستهای ایران و نیز تمدید مدت اعتبار محدودیتهای ذکرشده در برجام برای این فعالیتها.
به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید
برجامی سخت و سختتر شده و طولانیتر شده شاید تنها برگی باشد که آمریکا بتواند در متقاعد کردن رقبای منطقهای جمهوری اسلامی مانند اسرائیل و عربستان در کاستن از مخالفت با این توافق و قبول آن به کار گیرد. این در حالی است که جمهوری اسلامی پیوسته از زبان خامنهای و دیگر مقامهای حکومت دستبردن در برجام را غیرممکن دانسته و گفته است، اگر هم تغییری لازم باشد باید به سود ایران انجام شود، از جمله محدودکردن امکان خروج یک جانبه از آن و حذف مکانیسم ماشه. این انتظارات و درک و دریافتهای کاملا متفاوت هم کمتر به سود حصول توافقی بر سر احیای برجام هستند و بیشتر آن را دشوار میکنند.
این که هسته سخت قدرت در ایران به رغم وضعیت فاجعهبار اقتصادی و معیشتی مردم، با این درک و دریافت که "آمریکا در حال ضعف و سستی است و ایران میتواند با نگاه به شرق و اقتصاد مقاومتی، هم به "ایجاد تمدن اسلامی" بپردازد و هم از دادن هرگونه امتیازی در مورد برنامه هستهای یا موشکی و منطقهای خود خودداری کند"، خطری است که در کمین مذاکرات وین نشسته است. برای ابواب جمعی هسته سخت قدرت در ایران این امر هم که توافق احتمالی بر سر احیای برجام احیاناً کمکی به شانس انتخاباتی نیروهای نزدیک به اردوی اصلاحطلبان بکند، موضوعی است که به سادگی با آن کنار نمیآیند و شاید برای ممانعت از آن از تلاش برای اختلال در مذاکرات وین فروگذار نکنند، رویکردی که مسبوق به سابقه است.
* مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.