از خلیج مکزیک تا دریای خزر
۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبهگرچه نشت نفت در خلیج مکزیک پس از نزدیک به ۷۰ روز تا حدی مهار شده، ولی ورود روزانه بیش ۳۵ تا ۶۰ هزار بشکه نفت به آن، باعث بزرگترین فاجعهی زیستمحیطی در تاریخ آمریکا شده است. این حادثه روز ۲۰ آوریل و پس از انفجار یکی از سکوهای نفتی در اعماق آبهای خلیج مکزیک شروع شد. در روزهای اخیر آمریکا اعلام کرده است که برای ممانعت از گسترش سفرههای نفت در سطح و اعماق آب و جمعآوری نفتی که وارد آب خلیج میشود به کمکهای خارجی نیازمند است. کل حادثه و پیامدهای آن ایده "دوران پسافسیلی" را بیش از پیش در کانون بحثها قرار داده است. این سؤال مطرح است که آیا وقت آن نرسیده که استفاده از انرژیهای فسیلی، چه به لحاظ محدودشدن فزاینده منابع آنها و چه از جنبهپیامدهای منفیاشان برای محیط زیست محدود و محدودتر شود و بیش از پیش بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر در دستور کار قرار گیرد.
فاجعهای منحصر به فرد؟
فاجعه در خلیج مکزیک را نمیتوان حادثهای منحصر به فرد و غیرقابل تکرار تلقی کرد. به خصوص در شمال و جنوب ایران زمینههای بالقوهای برای بروز فاجعهای مشابه وجود دارد، بدون آن که کشورهای ساحلی از امکانات و ظرفیتهای فنی آمریکا در مقابله با چنین بحرانی برخوردار باشند. در زیر ابتدا به بحث اثرات فعالیتهای نفتی بر اکوسیستم دریای خزر میپردازیم.
تهدیدهایی که فعالیتهای نفتی برای اکو سیستم دریای خزر ایجاد کردهاند از سالها پیش هشدار کارشناسان را در بارهی نابودی تدریجی آن دامن زدهاند. بسیاری از سکوهای نفتی دریای خزر فرسودهاند و با بالا آمدن سطح آب خزر در سالهای اخیر، گاه و بیگاه بخشی از این تأسیسات آلوده به زیر آب فرو میروند.
خزر مقصد آبهای جاری در ۱۳۰ رودخانه بزرگ و کوچک است، ولی ۹۰ درصد آب آن را رودخانه های ولگا، کورا، ترک ، اورال و سولک تامین میکنند. مساحت خزر به ۳۷۱ هزار کیلومتر مربع میرسد. در پنج میلیون سالی که از پیدایش این دریا، به عنوان بزرگترین آب محصور در خشکی می گذرد اکو سیستم آن کمتر با تهدیدهای زیست محیطی کنونی روبرو بوده است.
در ۲۰ سال گذشته، یعنی پس از سقوط اتحاد شوروی و برپایی کشورهای جدید در اطراف خزر رقابت فشردهای میان آنها بر سر بهرهبرداری از منابع فسیلی این حوزهی آبی به وجود آمده و سکوهای نفتی جدید پیوسته سر برمیآورند. ولی هم تحقیقات اکتشافی، هم حفاری، هم ایجاد سکوهای جدید و هم بهرهبرداری از نفت و گاز خزر معمولاَ با ورود حجم بزرگی از معجون خطرناکی از نفت خام، مواد سمی شیمیایی و لجن و گلولای به آب همراه بوده است. این گونه فعالیتها و نیز ورود پسابهای سمی صنعتی و کشاورزی از همهکشورهای ساحلی به آبهای خزر، این دریا را با بحران اکولوژیک روبرو کرده است.
آلودگی فزاینده خزر به نفت
منابع نفتی دریای خزر در حدود ۵۰ میلیارد بشکه تخمین زده میشود. آلودگی اصلی دریای خزر در اثـر تولیدات نفت خام و مواد نفتی و گاز طبیعی در سواحل و منابع و صنایع زیر ساختی به ویژه در رودخانه ولگا است . بیشتر منابع نفتی آذربایجان در سواحل دریای خزر واقع شدهاند و ۳۰ تا ۴۰ درصد کل منابع نفتی قزاقستان و ترکمنستان نیز در سواحل قرار دارند. آذربایجان با بیش از یک قرن استخراج و تولید نفت و لوله کشیهای نفتی جزء آلوده کنندههای اصلی خزر محسوب میشود .
بنا به برآورد بانک جهانی، سالانه مجموعاَ ۶۰ هزارتن نفت و مشتقات آن، ۲۴ هزارتن سولفید و ۴۰۰ هزارتن کلورین وارد دریاى خزر مى شود. به دلیل این آلودگىها ها بویژه در مناطق شمالى آلودگى ۴ تا ۶ برابر مقدار استاندارد است. حتى در برخى مناطق به ۱۶ برابر میزان استاندارد نیز رسیده است. بهعلاوه بنا به ارزیابی نهادهای بینالمللی شماری از مجتمعهای صنعتی، پا لایـشگاههای نفت و کارخانههای پتروشیمی واقع در سواحل ولگا در روسیه یا در کرانههای باکو از مهمترین آلودهکنندههای دریای خزر هستند. این آلودگیها اینک به سواحل جنوبی خزر هم رسیدهاند. بخشی از این آلودگیها وارد تالاب انزلی شده، به طوری که صید و استفاده از آبزیان این تالاب را برای انسان با مشکل مواجه کرده است. محمدباقر نبوی معاون محیط زیست دریایی سازمان محیط زیست ایران از تحقیقاتی در برخی مناطق دریای خزر خبر د اد که آلودگی های فلزی و نفتی را در بافتهای آبزیان را در برخی موارد در حد ماکزیمم نشان میدهند.
ایران در حال حاضر در تدارک حفاری و نفت و گاز از دریای خزر است و هنوز صدماتی که از این راه به اکوسیستم این دریا میزند، قابل چشمپوشی است. با این همه اخیراَ سید محمدباقر نبوی تأیید کرد که بسیاری از طرحهای مخرب محیط زیست دریایی از جمله اسکله کاسپین در دریای خزر و طرح توسعه بندر نوشهر را نهادهای دولتی همچون وزارت نیرو و وزرات نفت انجام میدهند.
عوامل تخریبکنندهای غیر از نفت
سهم ایران از خزر گرچه تنها چهار درصد از کل خاک کشور را در بر می گیرد اما ۴۰ درصد از فعالیتهای کشاورزی در سواحل آن انجام میشود. بر اساس آمار انستیتو دریای خزر، سالانه پنج میلیون تن مواد آلاینده کشاورزی، صنعتی و خانگی از استانهای شمالی ایران وارد دریای خزر میشود که خطر تبدیل این دریا را به زباله دانی را در چشمانداز قرار میدهد. بخشی از این تهدید ناشی از تملک سواحل خزر به خانهها و ویلاهایی است که حفظ محیط زیست را جدی نمیگیرند و در آلودن آن سهم به سزایی دارند.
مقامهای ایران تا کنون کمکاریها در زمینهی مهار نابودی خزر را به سهم عمدتاَ بالای سایر کشورهای ساحلی در تخریب آن نسبت دادهاند، این در حالی است که کارشناسان بینالمللی و فعالان محیط زیست ایران بر موثربودن اقدامات فنی، اداری و فرهنگی جداگانه هر کدام از کشورها تآکید دارند و کمکاری در این زمینه را غیرقابل توجیه میدانند.
کنوانسیون محیط زیست زیر سایه رژیم حقوقی
کم نیستند کارشناسانی که میگویند اگر روند کنونی تخریب خزر ادامه یابد و چارهای برای همکاریهای فشردهی کشوری، منطقهای وبینالمللی جهت پاسداری از اکو سیستم خزر اندیشیده نشود، بخش بزرگی از جانداران این دریا رو به انقراض خواهند رفت و خود آن نیز به دریایی مرده بدل خواهد شد. لازمهی همکاریهای منطقهای و بینالمللی قبل از همه مشخص شدن رژیم حقوقی دریای خزر و تعیین حقوق و تعهدات هر یک از کشورهای ساحلی در استفاده از منابع سطح و بستر آن است. اما منافع و دیدگاههای متفاوت ۵ کشور ساحلی تا کنون مانع از آن بوده است که بر سر چنین رژیمی توافقی به دست آید.
مشکل این است که حتی کنوانسیون حفاظت از محیط زیست خزر که اینک ۷ سال از امضای آن میگذرد نیز به لحاظ اجرایی به تابعی از حد پیشرفت در تنظیم رژیم حقوقی این دریا بدل شده و کشورهای امضا کننده چندان تمایل و تلاشی برای اجرای این کنوانسیون هم از خود نشان نمیدهند. این معضل بهویژه زمانی که خزر با مشکلی همچون فاجعهی زیست محیطی خلیج مکزیک روبرو شود، تبعاَ پیامدهای باز هم سختتری را به دنبال خواهد داشت.
فرید وحیدی
تحریریه: رضا نیکجو