اسلام، سکس و سياست در نمايشگاهِ تازهی نيکزادِ نجومى
۱۳۸۴ دی ۲۰, سهشنبهنمايشِ تازهی نقاشىهاى نيکزاد نجومى با عنوان «پيروزى سنّت» که اين هفته در محلهی چِلسى در نيويورک افتتاح شد، از لحاظ مضامين و سبک کار، ادامهی نمايش سالِ گذشتهی اوست که عناصر و شخصيتهايى از سياستِ روز و دنياى اخلاقى و سياسى اسلام را در متنِ داستانهايى نيمه تمام و گاه به شدّت اِروتيک يا پورنوگرافيک به نمايش میگذارد. آخوندهايى که اسلحه به دست دارند و در کنارِ زنان نيمه حجابدارـ نيمه لخت ظاهر میشوند: يا براى محافظتِ آنها يا حمل آنها به مکانى ناشناخته. شخصيتهاى مرد، گاه شباهت به سياستمدارانِ واقعى ايران و آمريکا دارند. يا ردا و عمامه و ريش دارند و با تسبيح و تفنگ و اعضاى بدن زنها وبدنِ خودشان، به نحوى اغراق شده، در کشِ و واکشاند. يا کت و شلوار و کراوات پوشيدهاند اما رفتارشان آميختهای است از تعرّض و خودآزاري. موقعيتها، سوررئال و خشن است با سر و اعضاى بدنهايى که هميشه به هم وصل نيستند، يا محل اتصالِ بدنى انسان و حيواناند، يا بدونِ نقطهی اتکا در فضا معلق.
نيکزادِ نجومي، هم دوره و هم سن و سالِ نقاشانِ آوانگارد ايران در دههی پنجاه شمسى است، کسانى چون آيدين آغداشلو، فرشيد مثقالى و مرتضى مميز؛ و شروعِ کارش نيز همچون آنها حوزهی وسيعى را در برمىگيرد شامل نقاشى کتابهاى کودکان، آفيشِ فيلمها و تئاترهاى ايرانى و پوسترهاى سالهاى انقلابى ايران و همينطور طراحى روى جلدِ کتابها. نيکزادِ نجومى توانسته است ظرفِ بيستوپنج سالِ اخير، در دنياى به شدت رقابتآميزِ گالرىها و هنرمندانِ بينالمللى در نيويورک، موفقيتِ نسبى رو به افزايشى داشته باشد و کارهايش اکنون هرکدام ده تا بيست هزار دلار به فروش میرسد. او از زمره هنرمندانى است که کارشان لبهای انتقادى و متمايل به چپ دارد.
در «اتود»هاى متعددِ آقاى نجومى در اين نمايشگاه، از جمله خاتون و شازدهی مينياتورِ سنتى را با دشنه و آلتِ برانگيختهشان میبينيم؛ زنى چادر به سر به جاى سينى چاى آلتِ مردانهی جداشدهای را به طور عادى به دست دارد؛ حيوانِ موذى کوچکى از پشت با زنى برهنه به نحوى خشن درآميخته؛ مردى تسبيح به دست به حالت ذکر زانو زده و از فاصلهی بسيار نزديک، چشمِ عبادت به پشت زنى دوخته است که به جلو خم شده و سرتاپا برهنه در حال بوييدنِ گُلى است؛ مرد ديگرى از نزديک به مغز کودکى شليک میکند.
اگر رفتار اجتماعى در محيطى چنان باشد که کنترل بدن، سرکوبِ تنها و تمناها، با تحميلِ پوشيدگى و تقوا تبديل به هنجار شود و در عين حال، همزمان، اين سرکوب و کنترل، يک حوزهی نامرئى اروتيک و کششِ جنسى به وجود آورد که همواره در پشت حجابِ اخلاقيات با نيروى تمام حضور دارد، نيکزاد نجومى به نظر میرسد که میخواهد هم آن فضاى به ظاهر مُطَهَر را ترسيم کند و هم آن حجاب را، که در ذهنِ دورنگ هميشه دريده است، از روى واقعيـت کنار بزند. جايى که به زور، تقوا حکم میراند، نقاش تزوير میبيند. گويى در اين نقاشىها هنرمند نيست که واقعيت را تعبير میکند، بلکه نهفتههايى از واقعيت به دست او از پشتِ پرده، و از اذهانِ ما، بيرون میافتند.
عبدى کلانترى - نيويورک