انتصاب یک فرماندهی سپاه پاسداران به معاونت سیاسی وزارت کشور
۱۳۸۶ شهریور ۴, یکشنبهدویچه وله: آقای خانباباتهرانی، آقای مجتبی ثمره هاشمی از مقام خودش به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور کناره گرفت. به جای ایشان یکی از فرماندهان سپاه پاسداران، آقای علیرضا افشار روی کار آمده است.
وظایف معاون سیاسی وزیر کشور چه هست؟
مهدی خانباباتهرانی: به باور من کنارهگیری ثمره یا کنارگذاشتن او به معنای اختلاف او با دولت سپاهی احمدی نژاد نیست، بلکه ثمره یکجور مغز متفکر یا مشاور اصلی سیاسی استراتژیک آقای احمدی نژاد است و بعید نیست که ایشان با برکناریش از پست معاونت وزارت کشور برای پست دیگری درنظر گرفته شده است، منجمله پست کارزار تبلیغاتی انتخاباتی و رسیدگی و بازرسی کل واحدهای انتخاباتی سراسر کشور.
اما آمدن آقای سردار افشار به عنوان معاون جدید وزارت کشور نشان از این واقعیت دارد که در آستانهی انتخابات مجلس، یعنی قوه قانونگذاری کشور، برای هر دولتی که قصد ادامهی کار و حفظ قدرت را داشته باشد، در اختیارداشتن وزارت کشور، نهاد برگزارکنندهی انتخابات، از اهمیت ويژهای برخوردار است. همیشه در آستانهی انتخابات این کشمکش بوده است، میان جناحهای مختلف. باید گفت به یک معنا هدایت انتخابات و پیروزی نمایندگان آن جناحی که در قدرت است و ارادهی معطوف به حفظ قدرت به هرقیمتی که دارد، بسته به ترکیب مسئولین وزارت کشور است. از اینرو من فکر میکنم جناح محافظهکار و در راس آن دولت آقای احمدی نژاد از برکناری یک مسئول و گماردن مسئول جدید، یعنی آقای سردار سپاه افشار، هدف دیگری جز تضمین اختیارات انتخاباتی و پیروزی جناح خودش ندارد و این اصولا در تمام کشورها که یک مقدار جنبهی غیرحزبی دارد و به اصطلاح فقط جناحین در یک جنبش پوپولیستی هستند، همیشه این مسئلهی وزارت کشور کلید رمز پیروزی یا شکست است برای هر جناحی که میخواهد قدرت را در دست بگیرد. من فکر میکنم این تغییر و تبدیلات را باید در این دید که سپاه پاسداران به هرحال یک تقسیم کار در میان خودش کرده و میخواهد این دولت شبهنظامی یا کودتایی را به هرصورتی حفظ بکند.
اشاره کردید به این که از وظایف معاون سیاسی وزیر کشور نظارت بر انتخابات است. دیگر چه وظایفی دارد؟
به نظر من وظایفش این است که بتواند برای برخی از کاندیدهایی که باب دل آنها نیستند کارنامهای را بهوجود بیاورد یا دوسیههای را فراهم بکند که بتواند آن افراد را برکنار بکند و عناصر مزاحم که اصولا شاید شانسی داشته باشند در این انتخابات، حذف بشوند. من فکر میکنم یکی از کارهای سردار افشار در آینده این خواهد بود.
با روی کارآمدن ایشان، در مورد فعالیتهای احزاب و سازمانهای غیردولتی چه چشماندازی میبینید؟
واقعیت این است که کشور ما قبل از انقلاب و حتا بعد از انقلاب از فقدان احزاب سیاسی، یعنی نهادهای سیاسی و مدنی، رنج میبرد. به همین جهت هیچ موقع ما نمیتوانیم آن برداشتی را از انتخابات داشته باشیم که در کشورهایی که دارای احزاب هستند بتوان داشت. واقعیت این است که جز همین احزابی که حول و حوش همین نظام ولایت فقیه هستند، احزاب دیگری حق فعالیت ندارند. من فکر نمیکنم مثلا از جبههی ملی، حتا از نهضت آزادی که در مجلس اول حضور داشت، بگذارند در این مجلس حضور پیدا بکنند. این است که آن فلسفهی سیاسی "خودی و غیرخودی" بسیاری را به خودی خود حذف کرده است، تا چه رسد به افراد دگراندیش یا سکولار جامعه که اصولا حق تجمع و تشکیل احزاب را تاکنون نداشتهاند.
نظر به این که آمریکا همین هفتهی پیش اعلام کرد که میخواهد نام سپاه پاسداران را در لیست سازمانهای تروریستی وارد کند، آیا این انتساب به نظر شما واکنشی به آمریکا میتواند باشد و پیامی برای دولت آمریکا دربردارد؟
من باورم بر این است که هرنوع عمل ناسنجیدهی سیاسی از طرف دولت ایالات متحده آمریکا یا اصولا کشورهای اروپایی میتواند به عکسالعمل در جمهوری اسلامی تبدیل بشود. اساسا خود جمهوری اسلامی به نظر من یک اجتماع عکسالعملی است. تردیدی در این نیست که این خواست آمریکا، یعنی قراردادن سپاه پاسداران در لیست سازمانهای تروریستی، واکنشهایی را در ایران به دنبال خواهد آورد. فراموش نکنید، ما با نظام و با دولتی طرف هستیم که از یک سو در اجلاس سازمان ملل نور را مشاهده میکند، از سوی دیگر نابودی اسراییل و محوش را از روی نقشه جغرافیا میخواهد و بالاخره با شعار "نفت را میبرم سر سفرهی تهیدستان" میید روی کار. یعنی یک دولت راسیونال یک دولت عقلانی نیست به آن معنی که فکر کنید عکسالعمل نشان ندهد و من فکر میکنم این سیاست آمریکا نادرست است و من فکر نمیکنم این پیشنهاد آمریکا از اجماع عمومی جهان غرب برخوردار باشد، که سپاه پاسداران را در لیست سازمانهای تروریستی (قرار بدهد). زیرا سپاه پاسداران به نظر من تیرک خیمهی ولایت فقیه و جمهوری اسلامی است و در اقتصاد دست دارد. درست است که آمریکا فکر میکند با غیرقانونیکردن یا تروریست نامیدن سپاه پاسداران میتواند ایران را در تنگنا قرار بدهد و به عنوان یک کارت برنده آنها را وادار به تمکین برخی سیاستهای خودش بکند، ولی من فکر میکنم عکسالعمل خوشی نخواهد داشت.
این هفته را در ایران هفتهی دولت نام گذاشتهاند. در گزارشی که شورای اطلاعرسانی دولت به این مناسبت منتشر کرده است، رویکردهای اصلی دولت در دوسال اخیر گفتمان خدمت و فرهنگ خدمترسانی، مردممحوری، عدالتمحوری و عرصهی سیاست خارجی عنوان شده است!
عنوانهایی که دولت برای خودش انتخاب میکند بهعنوان سرتیتر انشایی که میخواهد برای خودش در جاهایی بنویسد گیرایی ندارد. دولتی که خود را دولت «مهرورز» مینامد و اساسیترین کارش اعدامهای عمومی در معابر عمومیست، یا اصولا تسویه استادان آزاداندیش و مجرب است و یا اصولا سرکوب زنان، من فکر نمیکنم اینها از جنبهی تبلیغاتی در جامعهی ما کشش داشته باشد. دولت آقای احمدی نژاد عنوانها را برای خودش دلبخواه انتخاب میکند، ولی آیا مردم پذیرای این صفتهایی هستند که دولت به خودش میدهد؟ نیستند! من فکر میکنم دولت احمدی نژاد اگر کاری کرده باشد، آن کار این است که رکورد مسافرتهای داخلی و خارجی را که به قول خودش بیش از همهی سیاستمدارهای تاکنونی جمهوری اسلامی بوده، شکسته است. و این دولت تنها کاری که کرده است وعده و وعید بوده و الان هم داریم میبینیم که سرکوبها و دستگیریها ادامه دارد و فضای اختناق و کودتایی را در آستانهی انتخابات دارد بوجود میآورد. این است که عنوانها میماند برای شخص خود آقای احمدی نژاد و هیچ بازتاب گستردهای در جامعه ما پیدا نخواهد کرد.