انتقاد واحدی از اصلاحطلبان دیدارکننده با مقامات اروپایی
۱۳۹۱ بهمن ۶, جمعهمجتبی واحدی روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با دویچه وله دیدار اخیر چهار تن از فعالان سیاسی اصلاحطلب و شورای هماهنگی راه سبز امید با اعضای مجمع پارلمانی شورای اروپا را از برخی جهات "غیرصادقانه" میداند و توضیح میدهد: «مصالحه کردن با حکومتی است که قطعا از سلطنت بدتر است و هیچ شباهتی به جمهوری ندارد و بعد با سلطنت مخالفت کردن، یک مقدار غیرصادقانه است.»
بشنوید: گفتوگو با مجتبی واحدی
به گزارش سایت "جرس"، روز دوشنبه ۲۱ ژانویه، اردشیر امیر ارجمند سخنگوی "شورای هماهنگی راه سبز امید"، علی مزروعی نماینده مجلس ششم، تقی رحمانی فعال ملی مذهبی و مرتضی کاظمیان روزنامهنگار و فعال ملی مذهبی با اعضای پارلمانی شورای اتحادیه اروپا دیدار کردند.
پیش از این مرتضی کاظمیان از جمله افراد شرکتکننده در این نشست در گفتوگو با دویچه وله درباره مسايل مطرح شده در این نشست گفته بود: «اردشیر امیر ارجمند تاکید کرد که رویکرد سبزها و جنبش سبز در داخل ایران رویکرد متفاوتی از سازمان مجاهدین خلق است و با این سازمان و نیز با گروههای سلطنتطلب ممیزی مشخصی دارد.»
دویچه وله: اخیرا در نوشتهای انتقاد کردید از این که به تعبیر شما "فراکسیون خود حداکثر بین جنبش سبز" که باز هم به تعبیر شما تنها "بخش کوچکی از جنبش سبز" است، در ملاقات با برخی مقامات اروپایی خود را نماینده همه طیفهای "جنبش سبز" معرفی کرده و خواهان اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی و خواهان حفظ نظام جمهوری اسلامی شده است. انتقاد شما از این دسته از اصلاحطلبان دقیقا چیست؟ به نظر شما آیا آقایان موسوی و کروبی تا قبل از حصر خواهان اجرای قانون اساسی نبودند و این قانون را قبول نداشتند؟
مجتبی واحدی: تصور میکنم ارجاع وضعیت فعلی به دو سال قبل ارجاعی خیلی منطقی نیست، چون خیلی چیزها عوض شده است. ضمن اینکه در همین یادداشت حداقل استناد آوردهام که آقای کروبی اعتقادی به قانون اساسی فعلی ندارند. این موضوع خیلی صریح و شفاف از پیامی که ایشان پارسال همین موقعها در آستانهانتخابات مجلس نهم دادند کاملا مشخص است. ایشان گفتند مردم در فرصت مناسب به ارزشهای موجود در قانون اساسی ۵۸ برخواهند گشت، نگفتند به قانون اساسی فعلی. آقای کروبی به قانون اساسی فعلی که در آن ولایت مطلقه فقیه وجود دارد اعتقاد ندارند.
در ضمن من در مورد ملاقات اخیر نگفتم آنها از نظام حمایت کردهاند، اما مجموعهبرخوردها، ازجمله اینکه بارها از زبان بعضی از افرادی که در همین ملاقات هم بودهاند از مصالحه با نظام صحبت شده است. اولا مصالحه با نظام یک مصالحه کاملا یکطرفه است و حمایت از نظام است. چون نظام هیچ امتیازی به منتقدان و مخالفانخود نداده و روز به روز هم دارد حملات و فشارها را بیشتر میکند.
اسم مودبانهاش را میگذارند مصالحه و میخواهند خود را خیلی سنگین نگه میدارند، ولی همان حمایت از نظام است. اسمش را میگذارند مصالحه تا یک جنبهدو طرفه داشته باشد در حالی که به نظر من کاملا یکطرفه است و حمایت از نظام است.
شما از کسانی انتقاد میکنید که سابقه همکاری با بخشی از همین این افراد را در گذشته دارید. با شناختی که شما از این طیف اصلاحطلبان دارید، فکر میکنید بر اساس چه ضرورت و نیازی، در این برهه از زمان بخشی از اصلاحطلبان باید با مقامات اروپایی از خط کشی و مرزبندی با مثلا سلطنتطلبان صحبت کنند؟
گمان میکنم مخاطب (این دیدار) فقط اروپاییها نبودند. مخاطب بیرونی هم دارند، هم برای مردم ایران و هم برای گروههای سیاسی و هم برای همان سلطنتطلبان و مجاهدین که من هم با آنها مخالف هستم. یعنی من شیوهحکومتی سلطنتطلبها را نمیپسندم، رفتار مجاهدین را هم نمیپسندم و در همین یادداشت هم نوشتهام.
اما به نظر میرسد همزمان مصالحه کردن با حکومتی است که قطعا از سلطنت بدتر است و هیچ شباهتی به جمهوری ندارد و بعد با سلطنت مخالفت کردن، یک مقدار غیرصادقانه است. همان طور که در آخر یادداشت نوشتهام، برداشت من این است که دوستان تصور میکنند اگر جمهوری اسلامی ِ ضعیفشدهو توسریخوری باقی بماند، ممکن است سهمی از قدرت به آنها برسد. اما اگر گروههای دیگر به حاکمیت برسند، قاعدتا سهمی به این آقایان نمیرسد. بیشتر این احساس است که مبادا این گروهها حاکم شوند، که من دعا میکنم نشوند و به نظرم هم نخواهند شد. اما ظاهرا آن دوستان ما مثل ما اعتقاد ندارند که اینها حاکم نخواهند شد. نگرانند که در حاکمیت رقیبشان باشند.
به نظر شما برخورد های سلبی و حذفی در میان طیفهای مختلف اپوزیسیون ایران مثلا این که عدهای بخواهند طرفداران مجاهدین را حذف کنند، یا برخی از حذف کامل سلطنتطلبان سخن بگویند تا چه حد به تفاوتهای ذاتی و ریشهای طیفهای مختلف اپوزیسیون برمیگردد و تا چه حد، طرح و برنامه دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی برای تفرقهافکنی و عدم اتحاد بین طیفهای مختلف اپوزیسیون است؟
تصور میکنم هر گروهی حق دارد یک گروه دیگر را نفی کند، این خیلی مشکل نیست. مشکل در اینجاست که بعضی از گروهها معتقدند که "فقط خودشان". یک موقع هست که شما میگویید من این دوتا گروه را قبول ندارم، یک موقع اظهارنظرها طوریست که ثابت میکند فقط خودم را قبول دارم. این مورد هم در اپوزیسیون از ۳۴ سال پیش وجود دارد، کسانی که از روز اول که جمهوری اسلامی یک نظام کاملا مردمی بود، ایستادند و گفتند فقط ما، و چه کسانی که در سه سال اخیر نان اپوزیسیون جمهوری اسلامی را خوردهاند و الان در کنار جمهوری اسلامی دارند از شرکت در انتخابات دفاع میکنند.
من نمیخواهم بگویم همه کسانی که از شرکت در انتخابات حمایت میکنند به یک سیاق باید رانده شوند. اما استدلالهای کاملا طنزآمیزی که برای شرکت در انتخابات عرضه میکنند، یک نوع همراهی با جمهوری اسلامی است.
من باز هم تکرار میکنم، اینکه یک گروه دو گروه دیگر را نفی کند، یا منششان را یا اصل گروه را نفی میکند، اشکال نیست. اشکال در آن است که بعضی گروهها که متاسفانه کم هم نیستند، هر کس غیر از خودشان را نفی میکنند و میگویند فقط ما. این مورد را شما الان هم میبینید. الان بعضی از گروههای مثلا جنبشسبز حتی کسی مثل من را هم تحمل نمیکنند، کمااینکه ممکن است من هم برخی از آنها را تحمل نکنم، اشکال از من هم هست.
با گذشت سه سال و نیم از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و در آستانه برگزاری انتخابات سال ۹۲، در شبکههای اجتماعی، وبلاگها و از سخنان فعالان اجتماعی اینطور پیداست که بخشی از بدنه جنبشی که چهار سال پیش به نوعی اصلاحطلب بود، به انحلالطلبیگرایش پیدا کرده است. در شرایط فعلی این اتفاق را در پیش برد جنبش اعتراضی چه قدر مثبت میبینید و در احتمال به وجود آمدن اعتراضات غیرمسالمت آمیز چه قدر منفی میبینید؟
اتفاقا ادامه حاکمیت فعلی کشور را به سمت رفتارهای غیرمسالمتآمیز چه داخلی و چه خارجی خواهد برد. حکومتی که فرمانده بسیجاش اعلام میکند ما نیرو به سوریه میفرستیم، حکومتی که فرمانده بسیجاش اعلام میکند ما در لبنان هستیم، فرمانده سپاهاش میگوید ما در لبنان و در سایر جاهای دنیا نفوذ داریم، اتفاقا اینها خارجیها را تحریک میکنند.
حکومتی که مردمش را گرسنه نگه میدارد و در عین حال کمک به سوریه و لبنان میکند، حکومتی که با این وضعیت فقر، میگویند دزدی سه هزار میلیاردی را کش ندهید و بعد دست یک جوان ۲۷ ساله را بهخاطر سرقت در شیراز قطع میکنند. آیا رفتار غیرمسالمتآمیز غیر از این است که ما نصف شب توی خیابان دار بزنیم و مردم بایستند آنجا نگاه کنند؟ انگشت قطع کنیم و بعد با افتخار عکساش را روی سایتهای خودمان پخش کنیم؟
اما اینکه به طرف انحلالطلبی رفته، به نظرم ما یک مفهومی بهنام جمهوری در کشور درست کرده بودیم که بعضی از افراد آن را منحل کردهاند. فقط بعضی از گروهها الان دارند ساختارش را اعلام میکنند، وگرنه به نظر من چیزی از جمهوری وجود ندارد که ما بخواهیم منحلش کنیم. اگر بخواهیم به ماقبل تاریخ اشاره کنیم حکومت نمرودی؟ اگر بخواهیم به تاریخ یکصدسال اخیر اشاره کنیم، یک حکومت کاملا محمدعلیشاهیجانشین این جمهوری شده است. به همین جهت انحلال اتفاق افتاده است.
اتفاقا گروههایی که میگویند حکومت باید منحل شود، شجاعت بیشتری دارند و رودربایستیشان کمتر است و به نظر میرسد که در حکومت فعلی منفعتی ندارند که خیلی صریح موضعشان را میگویند.