اندوه شاهانهی گریس کلی
۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۹, دوشنبه
تهیه فیلمی از سرگذشت گریس کلی امری طبیعی است، چون زندگی این ستاره به افسانه پریان بیشباهت نیست و سینما همیشه به افسانهگویی نزدیک بوده است.
دوره امسال جشنواره سینمایی کن با نمایش فیلم "گریس موناکو" گشایش یافت، که برداشتی از زندگی ستاره مشهور سینماست. در این فیلم نیکول کیدمن در نقش "پرنسس گریس" ظاهر شده است.
از پرده سینما تا کاخ موناکو
گریس کلی در ۲۱ سالگی و با همان یکی، دو فیلم اول خود شهرتی جهانگیر پیدا کرد. او در فعالیت سینمایی کوتاه ۵ سالهاش یکی از محبوبترین ستارگان دهه ۱۹۵۰ بود و در اوج شهرت و موفقیت سینما را برای همیشه ترک کرد.
گریس کلی در سال ۱۹۵۶ به تقاضای خواستگاری شاهزاده رنیه سوم، حکمران موناکو، پاسخ مثبت داد و ملکه دربار افسانهای "سواحل لاجوردی" شد. وداع او با سینما، دوستدارانش را به اندوه فرو برد و تا مدتها سوژه داغی برای رسانهها بود.
درباره گریس کلی حرف و حدیث فراوان است. گفتهاند که زندگی او با ثروت و شکوه همراه شد، اما از شور و محبت خالی بود. او "شهبانو" شد، اما خوشبخت نشد. روزنامههای پرتیراژ بارها و بارها از زندگی "این پرنده غمگین در قفس طلایی" داستانهای سوزناک سرهم کردهاند.
فیلم "گریس موناکو" به کارگردانی اولیویه دهان، فیلمساز فرانسوی، از این حرف و حدیثها دور نمانده است. داستان فیلم درباره روزهای بحرانی در زناشویی گریس کلی است، یعنی همان دوراهی و پرسش همیشگی که تصمیم او مبنی بر کنار گذاشتن سینما و ازدواج با حکمران موناکو تا چه حد درست بوده است.
فیلم به همان تصویر "رسمی" تکیه دارد؛ به این معنی که گریس کلی را زنی باتدبیر و تیزهوش نشان میدهد که نه از روی هوا و هوس، بلکه آگاهانه و به خاطر عشقی واقعی به دربار موناکو میرود، همسری باوفا و مادری فداکار میشود و با سرنوشت خود به خوبی کنار میآید.
فیلم روی هم رفته تصویری سطحی و سادهنگرانه از دربار موناکو و سرگذشت گریس کلی ارائه میدهد و از ژرفنگری در جوانب تیره و تار آن باز میماند. بیشتر منتقدان سینمایی فیلم را تکرار کلیشههای بازاری رایج ارزیابی کردند.
منتقدان از فیلم خرده میگیرند که تصویری سادهلوحانه از مناسبات درونی دربار موناکو ارائه میدهد و تماشاگر ناآگاه را با القای جلال و شکوه "دودمان پادشاهی" گیج میکند. با وجود این برخورد مثبت و تا حدی "تبلیغاتی"، واکنش پادشاهی موناکو شگفتانگیز است.
شاهزادگان کنونی موناکو، یعنی فرزندان شاهزاده گریس کلی، گفتند که در مراسم جشنواره کن شرکت نمیکنند، زیرا به نظر آنها زندگی گریس کلی "به خاطر منافع صرفا مالی" تحریف شده است. بهانهای که البته زیاد موجه نیست، آن هم از سلطنتی که یکپارچه به خاطر "منافع مالی" شکل گرفته و تا امروز سرپا مانده است.
یک کارنامه درخشان
گریس کلی در طول تنها پنج سال یعنی از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۶ با بازی در تنها ۱۱ فیلم سینمایی در اوج شهرت و افتخار قرار گرفت.
او در این دوره کوتاه با برخی از مهمترین کارگردانهای سینما کار کرد، از جان فورد (در فیلم موگامبو) تا فرد زینهمان (در فیلم ماجرای نیمروز). اما سینماگری که از او چهرهای بی همتا ساخت بیتردید آلفرد هیچکاک بود.
گریس کلی در سه فیلم هیچکاک ظاهر شد: "میم را به نشانه مرگ بگیر!"، "پنجره عقبی" یا "پنجره رو به حیاط" و سرانجام فیلم "دستگیری یک دزد". او با موهای بلوند، نگاه سرد و رفتار باوقار اما بیتفاوت همان زن دلخواه هیچکاک بود، که ظاهری خاموش و آرام دارد، اما در درون او جوشش و نیرویی هست که او را به بیباکترین کارها توانا میسازد.
گریس کلی در سال ۱۹۸۲ در ۵۳ سالگی در تصادف اتومبیل درگذشت.