انرژی هستهای: به کجا چنین شتابان؟
۱۳۸۶ مرداد ۳, چهارشنبهامروزه از برق بهعنوان يک منبع انرژی استراتژيک ياد میشود که توليد آن بهدليل به حرکت درآوردن چرخهای توسعهی هر کشور، از اهميت فراوانی برخوردار است. از اين حيث، دولتمردان همواره بهدنبال يافتن منابع ارزان قيمت و مطمئن توليد برق بوده و هستند. در اين ميان برق هستهای هميشه به عنوان يک گزينهی مهم مطرح بودهاست.
نياز روزافزون کشورهای در حال توسعه و کشورهای شرق اروپا به برق، علاقهی آنها را به استفاده از اين منبع نسبتاً ارزان قيمت –البته در مقايسه با سوختهای فسيلی- برانگيخته است. بهطوری که هرروز اخبار جديدی از به زمين خوردن کلنگ احداث نيروگاههای هستهای جديد، از گوشه و کنار دنيا به گوش میرسد.
قرعهی بعدی به نام که میافتد
يکی از خصوصيات مهم هر منبع توليد انرژی، بیخطر بودن آن است. در ميان کارشناسان اين عرصه، نظرات متفاوتی در مورد امنيت نيروگاههای هستهای وجود دارد. کشور آلمان همواره به داشتن مطمئنترين نيروگاههای هستهای در دنيا افتخار کرده است. اين در حالیاست که در يک تحقيق منتشر شده از سوی سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی (OECD) در سال ۱۹۹۷، يکی از نيروگاههای هستهای آلمان در صدر خطرناکترین نیروگاههای دنیا قرار دارد. از مجموع ۴۳۸ نيروگاه اتمی فعال در سراسر جهان، ۱۰۴ نيروگاه در آمريکا قرار دارند که نام یکی ازآنها هم، در ليست OECD به چشم میخورد.
در طول روز، دهها مورد اختلال در فرايند توليد برق راکتورهای هستهای در سراسر دنيا اتفاق میافتد که به دليل خطرناک نبودن، به اطلاع افکار عمومی نمیرسند. اما اين اتفاقات هميشه به اين اندازه کوچک نيستند.
در ۲۹ سپتامبر ۱۹۵۷، مردم جنوب غربی شوروی سابق، نوری را در فاصلهی چندده کيلومتری خود در آسمان ديدند که فکر میکردند، نور "شفق" است. بیخبر از آنکه انفجار يکی از مخازن نگهداری مواد راديواکتيو در نيروگاه اتمی مایاک (Majak) مقادير متنابهی از اين مواد را تا شعاع چند کيلومتری پراکنده است. انفجاری که بزرگترين فاجعهی تاريخ برق هستهای نام گرفت.
بيستونه سال بعد، در ۲۶ آوريل ۱۹۸۶، واحد چهارم نيروگاه هستهای چرنوبيل، به دليل مشکلات طراحی راکتور، منفجر شد و دومين فاجعهی بزرگ تاريخ نیروگاههای اتمی را رقم زد.
کشور سوئد در سال ۲۰۰۶ فاجعهای تقريباً به وخامت چرنوبيل را تجربه کرد. در هفتههای اخير در کشور آلمان، دو نيروگاه هستهایو دو راکتور از نیروگاههای دیگر، به دليل خطرناک بودن تعطيل شده است. زلزلهی ۸/ ۶ ريشتری ژاپن در روزهای اخير، شايعهی امکان انتشار مواد راديواکتيو در نيروگاهی را که در منطقهی زلزله زده قرار دارد، بر سر زبانها انداخته است. خبرگزاری مهر گزارش میدهد که کشور اندونزی، ساخت اولين نيروگاه برق هستهای خود را به دلايل مشابه متوقف کرده است و تا زمانیکه از امنیت آن مطمئن نشود، کار ساخت را ادامه نخواهد داد.
البته همچنان کارشناسانی وجود دارند که وقايعی مشابه اتفاقات بالا را منحصر به مشکلات طراحی يا عدم دقت در کاربری صحيح از تاسيسات نيروگاهها میدانند.
اما اين تمام مشکل نيست
از منبع انرژی هستهای، همواره به عنوان منبعی پاک و ارزان قيمت ياد میشود. افزايش روز افزون بهای نفت و گاز خود انگيزهی دیگری برای روی آوردن به منابع انرژی جديد، برگشتپذير و ارزانقيمت است. اما توجه به چند نکته ضروری به نظر میرسد.
نخست اينکه دفع زبالههای هستهای و يافتن محلی مناسب و امن که خطر نشت مواد راديو اکتيو را به حداقل برساند، خود امری است بحثبرانگيز. کارشناسان محيط زيست معتقدند که نشت احتمالی اين مواد در اعماق اقيانوسها يا بيابانهای خالی از سکنه، موجب ورود دوبارهی آنها به چرخه طبيعت میشود.
ديگر اينکه، طبق برآوردهای آژانس بينالمللی انرژی اتمی، ميزان مجموع اورانيوم قابل استخراج در جهان تنها ۵/ ۴ ميليون تن است. با فرض ثابت ماندن ميزان مصرف جهانی، اين مقدار تنها کفاف شصت سال آينده را میدهد و حتا زودتر از نفت و گاز به پايان خواهد رسيد. گذشته از اينکه معادن عمدهی اورانيوم تنها در اختيار تعداد معدودی از کشورهاست؛ به اين معنی که قيمت اورانيوم هم میتواند هر لحظه به سرنوشت قيمت نفت و گاز تبديل شود.
يکی ديگر از انگيزههای رفتن به سوی انرژی هستهای، دلايل زيست محيطی و بهطور مشخص انتشار گازهای گلخانهای است که از يکسو مشکل لايهی اوزون را در پی دارد و از سوی ديگر گرم شدن کرهی زمين که موجب تغييرات محسوس آبوهوايی شده است. تغييراتی مشابه طغيانهای اخير رودخانهها در بريتانيا و فاجعهی انسانی که دولت اين کشور را در معرض چالشهای جدی قرار دادهاست.
تنها ۱/ ۲ درصد؟
اين استدلال البته استدلال درستی است اما مشکل اينجاست که تنها ۱/ ۲ درصد از مجموع برق دنيا از طريق نيروگاههای هستهای تأمين میشود که نقش چندانی در پاکيزگی محيط زيست ندارد و نيروگاههای سوخت فسيلی همچنان يکی از اصلیترين منابع توليد برق هستند. توليد برق هستهای در مقياسی که منجی محيط زيست باشد، نيازمند هزاران نيروگاه است که نه سوخت آن وجود دارد، نه محل دفن زبالهی آن ونه فنآوری موجود، از پس ساخت آنها در مدتی کوتاه برمیآيد. بگذريم از اينکه بسياری از کشورهای صنعتی هم، ديگر تمايلی به ساخت نيروگاههای هستهای جديد ندارند و نيروگاههای موجود را هم به تدريج از مدار خارج میکنند. نمونهی بارز آن، کشور آلمان.
و در آخر، نکتهی باریک ديگری نيز وجود دارد که عموماً از نظرها پنهان میماند. در آژانس بينالمللی انرژی اتمی بخشی وجود دارد که "احتمال حملات تروريستی به تأسيسات هستهای" يا "خطرات موجود در سوء استفاده از مواد راديواکتيو" را بررسی میکند.
کارشناسان، حملههای تروريستی به تأسيسات هستهای را کار چندان مشکلی نمیدانند. در توضيح مورد دوم هم اشاره به وجود هزاران کلاهک هستهای در سراسر جهان، خود حق مطلب را ادا میکند.
آفتاب آمد دلیل آفتاب
همانطور که در بالا آمد، کشور آلمان در هفتههای اخیر، نیروگاههای اتمی خود را بهدلیل خطرناک بودن از مدار خارج کرد. خاموش کردن دو نیروگاه و دو راکتور از نیروگاههای دیگر، مجموعاً سیزده هزار مگاوات انرژی الکتریکی را از شکبهی برق سراسری آلمان کم کرد، اما با کمال تعجب هیچگونه خاموشی یا اختلال در این شبکه ایجاد نشد. در حالیکه این مسئله، دغدغهی اصلی کارشناسان آلمانی بود.
آمار بازار سرمایه هم نشان میدهد که قیمت سهام کارخانجات برق، نه تنها تغییری نکردهاند، بلکه شاخص قیمتها پایینتر از مدت مشابه در سال گذشتهاند. به زبان سادهتر کوچکترین شکی به بازار برق وارد نشده است. کارشناسان علت جبران بخش اعظمی از این کمبود را استفاده از انرژیهای برگشتپذیر مثل نیروگاههای بادی، آبی، خورشیدی یا منابع سوختی بیوتکنولوژیک میدانند.