انقلاب مخملین یا کمبود اعتماد به نفس؟
۱۳۸۶ مرداد ۳, چهارشنبهدویچه وله:آقای عبدی، انقلاب مخملین در ایران چه معنایی دارد، تفاوتش با اصلاحات چیست و آیا در ایران امکانپذیرهست یا خیر؟
عباس عبدی: به نظر من در شرایط کنونی ایران امکان وقوع انقلاب مخملین به آن شکلی که مردم اقدامی بکنند، براثر حمایتهای رسانهای ونظائر آن تغییراتی را بوجود بیاورند نیست. به این خاطر که اینها قطعاً با واکنش سختی مواجه میشوند. شرایط ایران بیشتر شبیه شرایط اتحاد جماهیرشوروی قبل از فروپاشی است. یعنی شاید بیشتر با یک چنین بحرانی مواجه بشود.
البته من به لحاظ تحلیلی معتقدم که جامعه ایران فروپاشیده هست، اما خوب حکومت ایران برداشتش از انقلاب مخملین، به لحاظ یک نوع تشابهی که میان خودش با کشورهای بلوک شرق میبیند نگران است. از طرف دیگر هم چون اصلاحات را شکست خورده و ناکام میداند، فکر میکند تنها راهی که پیش پای عموم هست انقلاب مخملین است. به همین دلیل است که روی این قضیه حساس است.
اگر منظور حکومت برخورد با مخالفان هست یا به عقیده برخی مقابله با جنبش اصلاحطلبی، چرا از واژه انقلاب مخملین یا براندازی نرم استفاده میکند، کمااینکه گفتید امکان وقوع انقلاب مخملین در ایران وجود ندارد؟
اینکه امکان آن وجود ندارد یک بحث است، اینکه آنها چه فکر میکنند، یک بحث دیگر. آنها در واقع بیشترین خطری را که حس میکنند از یک زاویه است. در واقع آنها معقتدند که ما پایگاه مردمی داریم، اما حکومتی که واقعاً خودش هم معتقد باشد پایگاه مردمی دارد، هیچ وقت از انقلاب نگرانی ندارد. از انقلاب کاری نمیآید، که بخواهد انجام دهد. طبیعی است که مخالفانش هم دنبال این قضیه نخواهند رفت. اما چون آنها چنین اعتماد به نفسی را ندارند، و کنه ضمیرشان هم به چنین حمایتی اعتقاد ندارند بنابراین خودشان را در معرض این خطر میدانند. شاید آنها فکر کنند که اصلاحات هم دنبال این نیست، اما زمینهها به مرور زمان منجر به این اتفاق خواهد شد. بنابراین تنها الگویی که فعلاً در مقابل آنها هست که آنها احساس خطر میکنند، همین الگوی انقلاب مخملین است.
ولی من به لحاظ تحلیلی معقتد نیستم که این اتفاق خواهد افتاد در ایران بیشتر احتمال فروپاشی وجود دارد.
شما در نشست "دانشگاه و چشم انداز آینده" گفتهاید که "این آقایان مثل شعلهای شدهاند که با یک فوت خاموش میشوند. اگر نخواهیم بطور کلی حرف بزنیم و بگوییم زنان، دانشجویان، کارگران و... بالاخره این "فوت" را چه کسی خواهد کرد و پشت این به اصلاح "براندازی نرم" چه نیرویی خوابیده؟
من اینرا نگفتهام که با یک فوت اینها خاموش میشوند. گفتم این رفتارهایشان چنین معنایی دارد. کسانی که داعیه دارند که بسیار قدرتمند هستند، از جنس فلز هستند، خوب از یک کبریت هم خیلی نباید نگران باشند که این طور واکنش نشان دهند. این شاید تفسیر و تعبیر خودشان از ماهیت خودشان است که چنین برداشتی را دارند. البته آنها شاید یک فکر دیگری هم میکنند، که خیلی هم بیارتباط به نظر من نیست: درست است که یک شعله کوچکی هست، اما چون اطراف این قضیه را یک مواد کاملاً قابل اشتعال در برگرفته، بنابراین هرآن احتمال دارد که همین شعله کوچک خیلی به سرعت به آن مواد قابل اشتعال سرایت کند و آثار و عوارض خود را ایجاد کند. برخورد آنها هم از این زاویه است که نسبت به سرنوشت خودشان نگران هستند.
آقای عبدی، در مواردی متعددی از مسئله فروپاشی صحبت کردید، منظورتان از فروپاشی جامعه ایران چیست؟
به نظر من در ایران فروپاشی اتفاق افتاده. الآن جامعه ایران به لحاظ اجتماعی فروپاشیده است، چسب قدرت آنرا نگه داشته. ببینید، این صحبتی که آقای حداد عادل پریروز در مجلس کرد، که نظم و ترس میخواهد برقرار کند، معنای روشن همان حرفی است که من میزنم. نظم اجتماعی بخش کوچکش ناشی از ترس است، و برای یک تعداد افراد خاص و موضوعات خاص است. نظم اجتماعی درونجوش است و به هرحال متأثر از یک مجموعه عوامل است. جامعهای که نتواند آن عوامل را داشته باشد، و فقط براساس ترس و فشار حکومت آن نظم ظاهری خودش راحفظ کند، این جامعه درواقع فروپاشیده است. در اتحاد جماهیر شوروی شاید در سال ۱۹۸۸ هیچ کس فکر نمیکرد که این جامعه فوق نظم در سال ۱۹۸۹، در عرض یک مدت کوتاهی به ۱۵ جمهوری و دهها جمهوریهای کوچکتر و با آن اوضاع تبدیل شود. منظور من از فروپاشی این است که این جامعه فاقد مؤلفههای اساسی نظم درونی و خودجوش است. که مؤلفه هایش مذهب است، خانواده است، آموزش است، ارتباطات است... اینها هیچکدام کارکردهای اصلیشان را برای حفظ و بقای یک جامعه مدرن در ایران انجام نمیدهند.
برای این جامعه به نظر شما فروپاشیده چه آیندهای میتوان متصور بود؟
این قابل پیشبینی نیست، بهخاطر این که اگر فقط مؤلفههای داخلی موثر بودند، شاید میشد مواردی را پیشبینی کرد. یک جایی به بن میرسد و از طریق نیروهای داخلی بالاخره سعی میشود یک تغییراتی در آن بوجود بیاید، همانطور که در شوروی همین قضیه رخ داد. تا یک دهه بعدش آثار و عوارضی هم دارد تا کم کم روی ریل بیافتد. در مورد خاص ایران متأسفانه متغیر خارجی خیلی تاثیرگذار و تعیین کننده است. به همین دلیل هم هرآن ممکن است یک اتفاقی، یک بحرانی رخ دهد. ما دو متغیر بسیار مهم داریم، روابط یا دعوا با آمریکا و اختلاف با جهان. این دو مسئله هرآن میتوانند شکل قضیه را تغییر دهند، هم چنان که تا بهحال هم تا حدی تغییر دادهاند.
شما در آن نشست هم چنین گفته اید که حکومت ایران تصور میکند فضای عمومی جهان برای سرکوب مهیاست. مهیا هست یا نیست؟
ایران الآن در جریان قضیه هسته ای است و همه توجهها به آن متمرکز است، درعین حال که آن حل شدنی نیست. ممکن است تا یک یا دوماه دیگر قضیه کاملاً برگردد به نقطه قبل و حتی شدیدتر. بنابراین تا این فاصله حساسیتها روی ایران مجدداً بیشتر نشده، این فضا برای این کار فراهم است که بیشتر اقداماتی از این دست را انجام دهند.
مصاحبهگر: مریم انصاری (رادیو دویچه وله)