«انکار ولایت فقیه کفر نیست»
۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبهدویچهوله: آقای دکتر فاروقی، آیتالله بیات زنجانی، برای نخستین بار، با لحنی صریح در مورد ولایت فقیه اظهاراتی کردهاند که احتمالا با قبول یا رد آنها، بسیاری از مسایل را میتوان به گونهی دیگری تفسیر کرد؛ از جمله این که «ولایت فقیه یک بدعت است و جزو اصول دین نیست». شما گفتههای ایشان را چگونه تفسیر میکنید؟
دکتر جمشید فاروقی: این یکی از مسایل خیلی کلیدیای بوده که بعد از انقلاب اسلامی با آن روبرو بودهایم. در همان هنگام، آیتالله شریعتمداری و برخی دیگر از علما مخالفت خود را با چنین تلقیای از نهاد ولایت فقیه ابراز داشتند. اما در زمان حیات آیتالله خمینی امکان مخالفت آشکار و صریح برای علما وجود نداشت.
اما اکنون شاهد هستیم که ابتدا توسط آیتالله منتظری و بعد هم از سوی سایر علما، از جمله آقای بیات زنجانی خیلی صریح و روشن مطرح شد که نهاد ولایت فقیه در شمار اصول دین شیعه نیست.
آیتالله خمینی سعی کرد ولایت را در ارتباط با نهاد امامت توضیح بدهد و گفت که باور به نهاد ولایت بخشی از باور به نهاد امامت است و شیعیان که به امامت اعتقاد دارند، باید به ولایت هم ایمان داشته باشند. او همچنین مطرح کرد که ولی هم مثل امام جانشین مشروع پیامبر است. به عبارتی، ولایت به یکی از اصول دین مربوط شد و از این طریق خواستند برای آن مشروعیت فقهی ایجاد کنند.
هرچند بدعت کلمهی مثبتی است، اما در باورهای دینی به معنای فاصله گرفتن از مبانی دینی است و وقتی آیتالله زنجانی ولایت را بدعت میداند، در عمل میگوید که آیتالله خمینی نوآوری کرده و از مبانی شیعه فاصله گرفته و با این کار ولایت فقیه را به بخشی از اصول دین تبدیل کرده است. و این نظری است که آیتالله زنجانی با آن مخالف است و معتقد است اگر کسی ولایت فقیه را به عنوان یکی از اصول دین قبول نکند، نه تنها کفر نگفته، بلکه به مبانی دینی خود پایبند بوده است و اتفاقا نظر کسی که بخواهد ولایت فقیه را به عنوان یکی از اصول تفکیکناپذیر فقه شیعه تلقی کند، دچار اشکال است.
علیالاصول یک مرجع تقلید اجازه دارد اصلی را بر اصول دین اضافه کند؟
قطعا نه؛ هیچ کس نمیتواند در اصول دین دخل و تصرف کند. آیتالله خمینی این کار را با زیرکی انجام داد. همانطور که گفتم، نهاد ولایت و نهاد امامت را بههم وصل کرد. ولی از این طریق باعث نشد که نهاد ولایت فقیه از اعتبار و حیثیت بیشتری برخوردار گردد، بلکه به نهاد امامت آسیب زد.
یک موضوع واضح و روشن را نباید فراموش کنیم؛ وقتی ما از مشروعیت برای نهاد امامت صحبت میکنیم، اگر بخواهیم این مشروعیت را به نهاد ولایت هم امتداد بدهیم، دچار خطای بزرگی میشویم. چرا که ولی فقیه معصوم نیست و این یکی از بزرگترین نکتههایی است که باید به آن توجه کرد.
در نهاد امامت، امام معصوم است و به خاطر معصومیتاش از حقانیت برخوردار است. ولی فقیه نمیتواند معصوم باشد و این یکی از مشکلاتی است که تئوری ولایت فقیه با آن روبروست.
اگر هم بگوییم ولی فقیه معصوم است – که کسی نمیتواند چنین ادعایی کند – آن موقع باید پرسید آیا مجلس خبرگان که ولیفقیه را انتخاب میکنند، آنها هم همه معصوم هستند؟ بعد هم مردمی که مجلس خبرگان را انتخاب میکنند، همه معصوم هستند؟ اگر معصوم نیستند و همهی آنها میتوانند دچار خطا بشوند، پس انتخاب ولایت فقیه هم میتواند انتخاب خطایی باشد؛ در نتیجه ولی نمیتواند معصوم باشد و کسی که بری از خطا نیست، نمیتواند از مشروعیت الهی برخوردار باشد.
مصاحبه کننده: الهه خوشنام
تحریریه: مصطفی ملکان