ایران: « آتش روی خاکستر»
۱۳۸۹ اسفند ۱۰, سهشنبهپس از ۲۱ ماه تهدید به مقابله با آنچه از سوی دولتیان "فتنه" خوانده میشد، بالاخره مشخص شد که میر حسین موسوی و مهدی کروبی به همراه همسرانشان حداقل از روز پنجشنبه پنجم اسفند در زندان به سر میبرند. از مدتها قبل از آن روز نیز آنها در خانههای خود تحت محاصره نیروهای امنیتی بودند و امکان هرگونه تماس با دنیای خارج از آنها سلب شده بود.
پس از اعلام این خبر از سوی سایت کلمه، انگشت اتهامها به سوی رهبری نظام جمهوری اسلامی نشانه رفته است. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که دستور دستگیری موسوی و کروبی مستقیما از سوی آیتالله خامنهای صادر شده است. گروهی دیگر نیز معتقدند این تصمیمی بوده که از سوی نیروهای تندرو و به طور مشخص نیروهای سپاه پاسداران گرفته شده و خامنهای تنها بر آن مهر تایید زده است.
علی مزروعی روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی مقیم بلژیک این حرکت حکومت را شبیه تصمیمی میداند که درباره آیتالله منتظری گرفته شد. او میگوید: «سابق در مورد حضرتآیتالله منتظری وقتی میخواستند چنین کاری را انجام دهند، اخباری که منتشر شد، این بود که این بحث در شورای عالی امنیت ملی صورت گرفته و آنجا رأی آورده بوده و به اطلاع آقای خامنهای رسیده و میدانید که مصوبات شورای عالی امنیت ملی با امضای ایشان اجرایی میشود. من فکر میکنم که احتمالاً یک عمل مشابهی باید صورت گرفته باشد. بههرحال این کاری که انجام گرفته، قطعاً با اطلاعایشان بوده است.»
فرخ نگهدار ، فعال و تحلیلگر سیاسی معتقد است این تصمیم در جای دیگری گرفته شده و در حقیقت آقای خامنهای یا مجبور به پذیرش آن شده و یا به این کار راضی شده است: «از دو ماه پیش به ما خبرهایی میرسید و بعداً در مطبوعات و رسانهها منتشر شد که گروههایی که خواهان محاکمه و اعدام آقایان کروبی و موسوی بودند درحال پیشروی هستند. ما باخبر شدیم که آقای خامنهای به دیدار آقای مصباح رفته و آن جوری که من دنبال میکردم، آن کسانی که بچههای مصباح نامیده میشوند و قرارگاه عماریون را درست کردند، اینها علناً تعرض کردند و فشار آوردند که این کار باید صورت گیرد و در اواسط ماه گذشته دیگر برای همهی ما قطعی شد که توافقی میان آقای خامنهای و این گروههای فشار صورت گرفته و ایشان موافقت کردهاند که این کار صورت گیرد.»
فرخ نگهدار معتقد است، خامنهای به تنهایی این تصمیم را نگرفته و گروهی که مسئولیت "قتلهای زنجیرهای" و "مسئولیت ستاد کودتا" را برعهده دارند، اکنون هم مرتکب این عمل به زعم وی "خطرناک برای حاکمیت" شدهاند.
پایان این راه برای ایران چه خواهد بود؟
از ماهها پیش هربار که تقاضای برخورد قضایی با موسوی و کروبی از سوی برخی طرفداران حکومت ایران مطرح میشد، برخی از تحلیلگران میگفتند که این خط قرمزی برای حکومت است که به سادگی از آن نخواهد گذشت. این گروه معتقد بودند که دستگیری کسی که هشت سال نخست وزیر جمهوری اسلامی بوده و شخص دیگری که دو دوره پیاپی ریاست مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشته، برای نظام بسیار پرهزینه خواهد بود.
اینک این "خط قرمز" زیر پا گذاشته شده و هرچند حکومت رسما خبر دستگیری این دوتن را تایید نکرده اما تمامی شواهد دال بر انجام آن است. این راهی است که آغاز شده و پرسش اینجاست که نظام جمهوری اسلامی تا کجا در این راه پیش خواهد رفت؟
علی مزروعی میگوید خیلی معتقد به اینکه این عمل زیرپاگذاشتن خط قرمز بوده و حکومت وارد یک راه بیبازگشت شده، نیست. او میگوید در عالم سیاست همیشه اتفاقات پیشبینینشدهای میتوانند روی دهد. یکی از این اتفاقات پیشبینی نشده از نظر وی میتواند به اجماع رسیدن نیروهای متعارض با یکدیگر باشد. مزروعی میگوید: «هنوز یکسری نیروها در ایران هستند که بههرحال تاکنون سعی کردهاند نقش میانه را بازی کنند و وارد این قضیه نشدند. اینها میتوانند نقش بازی کنند. مثلاً مراجع هستند که در این اوضاع و احوال غالباً بیطرف بودند. من فکر میکنم که اینها الان میتوانند یک نقش مؤثر را در عرصهی سیاسی بازی کنند. اشخاصی مثل آقای هاشمی رفسنجانی هنوز این امکان برایشان هست و در بدنهی نیروهای اجتماعی هم افرادی پیدا میشوند، چه در جناح اصلاحطلب مثل آقای خاتمی و چه در جناحمحافظهکار افرادی هستند که هنوز به راهحلهای مسالمتآمیز و مذاکره معتقد هستند و به نظر من اینها هنوز امکان پادرمیانی را دارند.»
فرخ نگهدار امیدوار است اتفاقی که علی مزروعی و بسیاری دیگر از آن صحبت میکنند روی دهد، اما ترس او از دیرهنگام بودن این اتفاق است: «من شخصاً امیدوارم که این تلاشها به نتیجه برسد و بتواند منشأ اثر باشد، ولی اگر دیر نشود. الان شما میدانید که تلاشهای دیگری هم از جانب کسانی که خواهان راهحلهای مسالمتآمیز نیستند، بهخصوص درغرب در جریان است. کنفرانسهایی تشکیل شده است. مثلا ۲۶ فوریه در پاریس کنفرانسی بود، آقای جیمز جونز و آقای جان بولتون در این کنفرانس صحبت کردند. این چهرهها مشهور هستند و مشخص است که چه نقشههایی برای ایران دارند. اگر این راهحلهای مصلحتطلبانه، صلحجویانه و مداراجویانه به انجام نرسد و مملکت به سوی تقابل وسیع برود، آن وقت این نقشهها هم ممکن است محلی از اعراب پیدا کنند».
فرخ نگهدار البته میگوید صرفنظر از اینکه این راه چه سرانجامی داشته باشد، حداقل سودش برای معترضان این است که موجب محبوبیت بیشتر موسوی و کروبی شده و اتحاد بین نیروهای مختلف جنبش سبز را افزایش میدهد: «من وضعیت را این طور میبینم که این تغییر که دیروز اتفاق افتاد، به تثبیت موقعیت و محبوبیت آقایان کروبی و موسوی در درون جامعه تبدیل میشود و شده است. شعار زنده باد موسوی، زنده باد کروبی شعار عمومی و شعار ملی و شعار همگانی خواهد شد. تا حالا شعار سبزها بوده و امروز تبدیل میشود به شعار تمام ملت. با این کاری که کردهاند، کاملاً حکومت جمهوری اسلامی ایران را از مردم ایران منفک کردهاند و یک تقابل کاملی را دارند سازمان میدهند. این که تا چه مدت این تقابل بتواند طول بکشد، مشخص نیست و به روندهای سیاسی بستگی دارد.»
آیا عموم مردم و ناراضیان از حکومت بر سر این "درد مشترک" به وجود آمده یکصدا خواهند شد؟ علی مزروعی میگوید: «اکثریت مردم از شرایط موجود ناراضی هستند و طبعاً این نارضایتی منتظر بروز فرصت است و این دستگیری رهبران جنبش سبز و زندانی کردن آنها، فقط میتواند به تشدید این نارضایتیها کمک کند. اگرهم امروز یا فردا مردم نتوانند این نارضایتی را نشان دهند، در فرصتی که در اختیارشان قرار میگیرد، نشان میدهند. بههرحال جامعهی ما را غیرقابل پیشبینی کردهاند و حالا خود آقایان هم این تعبیر را بهکار میبرند که این آتش زیر خاکستر است. البته من فکر میکنم این آتش روی خاکستر است. فقط احتیاج به این است که در فرصتی شعلهور شود.»
میترا شجاعی
تحریریه: مهیندخت مصباح