"ایران تریبونال" دادگاهی برای محاکمه یک رژیم
۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه
آقای ماسالی! شما به همراه دوستان و همکارانتان کمپین «ایران تریبونال» را تشکیل دادهاید. آنطور که در سایت این کمپین آمده هدف از برپایی آن تشکیل دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به جنایات خونین دههی ۶۰ است. در مورد این کمپین لطفا برای ما توضیح دهید.
این کمپین چند سالی است که شروع شده و تکیه آن بر دههی خونین شصت است. ولی هدف این است که از بدو تشکیل جمهوری اسلامی تاکنون هر جنایتی که این رژیم مرتکب شده، اعم از اعدامها، سنگسارها، کشتارهایی که صورت گرفته، فراگروهی و فرامسلکی به طور مستند با ارائهی سند و مدرک و با تشکیل یک هیئت ژوری از حقوقدانانی که در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته شدهاند، مورد بررسی قرار گیرد و سپس دادگاهی تشکیل شود و افرادی که اعضای خانوادهی آنها در این ارتباط کشته شدهاند، این فرصت را بیابند که بهعنوان شاهد در آنجا حضور داشته باشند.
اسناد و مدارک مختلفی دارد جمعآوری میشود و مقدار زیادی نیز شده است، اسامی افراد و نحوه کشته شدن آنها. اینها همه باید به طور مستند در دادگاهی که مورد نظر است ارائه شود و امیدواریم که این کار صورت گیرد. منتهی این کار بسیار بزرگی است و به آسانی صورت نمیگیرد و احتیاج به همکاری و همبستگی ایرانیان در نقاط مختلف دنیا دارد.
پس هدف نهایی کمپین این است که در نهایت شکایتی علیه عاملان این جنایات در یک دادگاه بینالمللی ترتیب داده شود، درست است؟
بله.
خوب ما الان چندین کمپین و نهاد دیگر داریم که دارند همین کار را میکنند. ازجمله کمپین بینالمللی حقوق بشر، بنیاد برومند و نهادهای دیگر. آیا شما با آنها هماهنگی کردهاید؟ در حقیقت این کار شما یک موازی کاری نیست یا این که با آنها هماهنگ شده؟
تلاشما این است که به صورت فراگروهی و فرامسلکی همه اینتلاشها را هماهنگ و مستند کنیم. برای این هماهنگی در تلاش و گفتوگو هستیم. بعضی از این نهادها هستند که به طور مثال تاکنون فقط سند جمعآوری کردهاند که البته کار بسیار بااهمیتی است. ولی ایران تریبونال یک هیئت ژوری دارد و اعضای شورای هماهنگیاش را هم معرفی کرده و به طور اخص دنبال تشکیل یک دادگاه جنایی بینالمللی است که این دادگاه یا همان دادگاه بینالمللی لاهه است، یا آن سبکی را که برتراند راسل علیه جنگ ویتنام راه انداخته بود.
بههرحال ما برای این مسئله باید سند و شاهد جمعآوری کنیم. همچنین احتیاج به هیئت ژوری داریم که با ما همکاری کنند و همه اینها نیاز به امکانات مالی دارد. این کار بزرگی است، هزینه افرادی که در آنجا شرکت میکنند، هزینه دادگاه و هیئتی که در آنجا حضور پیدا میکنند، چه بهعنوان شاهد یا ژوری، همه باید تأمین شود. بنابراین سر این مسئله ما هنوز در تلاش هستیم که به یک نتیجهی مطلوب برسیم و در حقیقت بسیاری از کارهای اولیه صورت گرفته است. منتهی هنوز امکانات مالی کافی نداریم که این کار را انجام دهیم. ما در حقیقت در تلاش هستیم که برخی از نهادهای ایرانی یا افراد ثروتمند ایرانی را که به حقوق بشر علاقهمند هستند، صرفنظر از تعلقات فکری و سیاسی برای کمک به این کار بزرگ جذب کنیم.
شما گفتید که در نهایت هدف این است که در دادگاهی مثل دادگاه بینالمللی لاهه بتوانید به این جنایات رسیدگی کنید، ولی قبلا از طرف حقوقدانان سرشناس ازجمله خانم عبادی بارها اعلام شده که چون جمهوری اسلامی دادگاه لاهه را به رسمیت نشناخته، متأسفانه امکان محاکمهی این حکومت در این دادگاه وجود ندارد. در این مورد آیا شما مشورتی با خانم عبادی یا آقای لاهیجی یا دیگر حقوقدانان بینالمللی انجام دادهاید؟
به بعضی از این جریانات ما هم واقف هستیم. مثلا به این که لاهه چون یک دادگاه بینالمللی است باید عضو آن بود، داریم تلاش میکنیم که بتوانیم با سند و مدرک مورد جمهوری اسلامی را به عنوان یک استثنا به آنها بقبولانیم. ولی ما تنها به آن اکتفا نمیکنیم. یعنی منتظر لاهه نمیشویم. اگر چنانچه لاهه نپذیرد، ما میخواهیم یک دادگاه سمبولیک ولی از نظر حقوقی و بینالمللی معتبر، تشکیل دهیم و نه فقط یک فرد یا دو فرد، بلکه رژیم جمهوری اسلامی را، برای جنایاتی که از بدو تشکیلش تاکنون مرتکب شده ، محاکمه کنیم.
شما در سایت«ایران تریبونال» توضیح دادهاید که روش کارتان به این صورت است که ابتدا یک کمیسیون تحقیق تشکیل میدهید و این کمیسیون تحقیق کارش این است که شهادتنامههایی را از قربانیان و خانوادههای آنان و افراد کارشناس دریافت میکند. در این زمینه آیا تا بهحال شهادتنامهای دریافت کردهاید؟
بله. عدهای از افرادی که الان در خارج از کشور زندگی میکنند و این امکان را داشتهاند که اسناد و مدارکی ارائه دهند و یا خودشان بهعنوان شاهد باشند، فرمهای مربوطه را پر کرده و به نشانیهایی که تعیین شده فرستادهاند. خود من هم یکی از آنها هستم، برای این که چند نفر از اعضای خانواده و دوستانم را، چون به خود من دسترسی نداشتند حلقآویز کردند. این تلاشها همچنان ادامه دارد و ما میخواهیم به آنجا برسیم که کاری را که ارائه میدهیم از روی احساسات و فقط از منظر مخالفت سیاسی با جمهوری اسلامی نباشد، بلکه اعتبار حقوقی داشته باشد.
این چیزی که شما به آن اشاره کردید، تشکیل کمیسیونهای تحقیق یا کمیتههای حقیقتیاب، موارد مشابهاش را ما مثلاً در آفریقای جنوبی، در شیلی یا آرژانتین داشتیم. آیا شما تماسی با کسانی که در این کشورها بودند گرفتهاید و در پی آن برآمدهاید که از تجربیات آنها استفاده کنید؟
در این زمینه یک تقسیم کار صورت گرفته است. ما هیئتی از مسئولان در ایران تریبونال داریم که هرکدام تقسیم کاری دارند. مثلاً یکی از دوستان ما در ارتباط مستقیم با حقوقدانان بینالمللی است و برخی از آنها این تجارب را شخصاً دارند و در نتیجه ما داریم تلاش میکنیم از مجموعه این تجارب از برتراند راسل گرفته تا آفریقای جنوبی وغیره استفاده کنیم. در عین حال هنوز این هیئت تکمیل نشده. یعنی ما داریم تلاش میکنیم که نشان دهیم و ثابت کنیم که کار ما یک کار فراگروهی و فرامسلکی است و مربوط به یک گروه یا سازمان سیاسی خاصی نیست.
آقای ماسالی! شما در کنار کمپین ایران تریبونال، نهادی هم دارید برای حمایت از پناهجویان و پناهندگان ایرانی. اگر ممکن است خیلی خلاصه در مورد آن نهاد هم برای ما توضیح دهید؟
در این زمینه من چندین سال است که خودم شخصاً درگیر هستم و بعدهم دو بنیاد یکی در آمریکا و یکی در اروپا به ثبت رساندهایم که بتوانیم راههای قانونی فراهم کنیم برای جمعآوری کمک مالی به پناهجویان و پناهندگان. البته به همه نمیرسیم، برای این که واقعاً نزدیک به چهار پنج هزار نفر تنها در ترکیه هستند، در کردستان عراق هستند، در کشورهای پاکستان و غیره. در نتیجه ما داریم کوشش میکنیم از یکطرف این آوارهگان را از نظر حقوقی حمایت کنیم، برایشان وکیل بگیریم، با دولتهای مختلف وارد مذاکره شویم که شرایط انتقالشان را فراهم کنند. از طرفی دیگر بسیاری از اینها هستند که به نان روزمره نیاز دارند. برای این مسئله کوشش میکنیم که به طور قانونی کسانی که به این پناهندهها کمک میکنند، از مالیاتشان کم شود و در نتیجه یک حداقلی به اینها برسانیم که بتوانند ادامه حیات دهند.
البته اشخاص و محافل دیگری هم هستند که در این زمینه فعالند. ما تاکنون توانستهایم کار حقوقی قریب به هشت تا ده نفر را را انجام دهیم و آنها به کشورهای مختلف اروپا و کانادا انتقال پیدا کردهاند. امیدواریم که هموطنان ما در نقاط مختلف دنیا به این نوع کارها هم یاری رسانند. و البته تلاش میکنیم از بازگرداندن پناهجویان به ایران که خطر مرگ برایشان دارد جلوگیری شود.
در حال حاضر جدیدترین موردی که در ارتباط با پناهجویان ایرانی وجود دارد، مسئلهی وان ترکیه است. بعد از زلزله وان، پناهجویان در وضعیت بدی به سر میبرند و اجازهی استفاده از کمپهای موقت را یا خروج از شهر وان را ندارند. با توجه به این که بعد از جنبش سبز تعداد زیادی از ایرانیها از ایران خارج شدهاند، الان صدها نفر در شهر وان ترکیه هستند، در مورد آنها شما چه کار مشخصی انجام دادهاید؟
من در این فاصله که این مسئله روی داده بود، مشغول سازماندهی کنفرانس بینالمللی حقوق بشر در ماینز آلمان بودم به اتفاق عدهای از دوستان دیگر و در حقیقت غافلگیر شدیم. ولی در این زمینه هم از امروز درصدد هستم که ارتباطات خودم را با اشخاص مختلفی که میشناسم، برقرار کنم و بتوانیم شرایط انتقال آنها را به یک محل امن فراهم کنیم.
الان بنیادی در برلین یک شماره حساب اعلام کرده برای دریافت کمکهای مالی. آیا در این زمینه شما تماسی با آنها دارید؟ میخواهید با آنها هماهنگ کنید یا جداگانه اقدام خواهید کرد؟
اتفاقاً این خیلی کار مثبتی است و هر کسی و هر نهادی در هر جای دنیا که بتواند باید این کار را بکند، بلافاصله الان نمیشود اینها را با هم هماهنگ کرد و یک تشکیلات هماهنگ بهوجود آورد که بتواند این کارها را انجام دهد. البته ضروری است، ولی ما از هر کسی که این کار را میکند حمایت میکنیم. خودمان هم جداگانه کوشش میکنیم بین ما نوعی هماهنگی هم بهوجود آید. من خودم شخصاً نهادی را نمایندگی میکنم با نام «کوشش برای استقرار دموکراسی و حقوق بشر در خاورمیانه» در اینها هم رابطهائی داریم و انجمنی برای پناهندگان در ترکیه دارند که من با خیلی از آنها در ارتباط هستم که بتوانیم کمکهایمان را از آن طریق به آنها برسانیم.
گفتوگو: میترا شجاعی
تحریریه: جواد طالعی