1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ایران می‌خواهد خلأ رابطه با غرب را با کشورهای عربی پر کند

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی۱۳۸۷ فروردین ۹, جمعه

منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران صبح روز جمعه (۲۸ مارس) وارد دمشق پایتخت سوریه شد. هدف متکی از این سفر، شرکت در بیستمین اجلاس رهبران عرب است • مصاحبه‌ای در مورد اهداف جمهوری اسلامی در دنیای عرب با ماشاءالله شمس‌الواعظین

https://p.dw.com/p/DWkb
اجلاس وزرای اتحادیه عرب در سال گذشته در قاهره
اجلاس وزرای اتحادیه عرب در سال گذشته در قاهرهعکس: picture-alliance/ dpa

منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران صبح روز جمعه (۲۸ مارس) وارد دمشق پایتخت سوریه شد. چندی پیش نیز احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران در نشست شورای همکاری خلیج فارس شرکت کرد که این عمل او با مخالفت‌های زیادی در داخل کشور نیز روبرو شد.

ماشاءالله شمس‌الواعظین
ماشاءالله شمس‌الواعظینعکس: DW

ماشاءالله شمس‌الواعظین، تحلیلگر سیاسی و روزنامه‌نگار معتقد است ایران در پی ایجاد رخنه بین صفوف هوادارن آمریکا در منطقه است.

دویچه‌وله: به نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی دارد تلاش می‌کند برای اینکه اعتماد کشورهای عربی را بیشتر از پیش به خودش جلب کند. شرکت آقای احمدی‌نژاد در نشست شورای همکاری خلیج فارس را داشتیم و اینک شرکت‌کردن آقای متکی در اجلاس رهبران عرب را. آیا می‌شود چنین نتیجه‌ای را از این تلاشها گرفت؟

ماشاءالله شمس‌الواعظین: بیش‌ از اینها می‌شود گفت. جمهوری اسلامی ایران در طی دوره‌ای که آقای احمدی‌نژاد سر کار آمد، روابطش با منظومه‌ی غرب رو به تیرگی گذاشت و در نتیجه جمهوری اسلامی ترجیح داد که مرکز ثقل دیپلماتیک خودش را به محیط خویشاوندی یا محیط پیرامونی خودش، یعنی خاورمیانه منتقل بکند و آنچه که اشاره کردید از قبیل شرکت آقای احمدی‌نژاد در اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس در دوحه و شرکت آقای متکی در اجلاس سران عرب در دمشق یکی از نشانه‌های آن است. علاوه بر این ارتباطات و همکاریهای ایران با بسیاری از کشورهای عربی رو به افزایش گذاشته و حتا با پاره‌ای از کشورها به قراردادها و انعقاد همکاری‌های امنیتی رسیده است. این که چه هدفی را جمهوری اسلامی دنبال می‌کند خیلی روشن است. یک، اینکه کشورهای عربی و کشورهای خاورمیانه را از طریق انعقاد قراردادها و پیمان‌نامه‌های امنیتی و همکاریهای اقتصادی از ورود در اردوی به اصطلاح مخالف خودش یا اردوی موافق ایالات آمریکا پرهیز بدهد. و دو، اینکه ایالات متحده آمریکا را از صف‌آرایی‌های موجود در خاورمیانه بین اردوی نیروهای معتدل و نیروهای رادیکال پشیمان بکند و ایالات متحده آمریکا را وادار کند به‌ گفت‌وگو با خودش در مورد بسیاری از مسایل بحرانی میان دو کشور. این امر هدف میان‌مدت جمهوری اسلامی ایران است در نزدیکی به کشورهای عربی و خاورمیانه.

پرچم اتحادیه عرب
پرچم اتحادیه عرب

ولی به نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی تا بحال چندان در رسیدن به این هدف موفق نبوده است. اخیرا کشور بحرین یک پیمان همکاری هسته‌ای با آمریکا امضا کرد و در سفر اخیر آقای سارکوزی به خلیج فارس هم چند کشور عربی مشابه همین پیمان را با فرانسه امضا کردند.

به نکته‌ی خوبی اشاره کردید. جمهوری اسلامی ایران انتظار ندارد که از طریق انتقال مرکز ثقل دیپلماتیک خودش به خاورمیانه به تمامی هدفهایش به‌طور صددرصد دست پیدا بکند، چنانچه ایالات متحده آمریکا هم چنین انتظار و توقعی از کشورهای خاورمیانه ندارد که به صورت مطلق وفاداری آنها را بسوی خودش جلب کند. مسایل کاملا نسبی‌ است. ارتباطات نسبی است، وفاداری به این ارتباطات و پایبندی‌ها به قراردادهای منعقده، همه اینها نسبی است. ولی این که جمهوری اسلامی موفق شده رخنه‌ای ایجاد بکند در صف اردوی مخالف خودش، یعنی اردوی ایالات متحده آمریکا که می‌کوشید کشورهای عربی را علیه ایران در برنامه‌ی هسته‌ای ایران و مسایل دیگر بشوراند، این موفقیت را باز هم به طور نسبی نمی‌شود نادیده گرفت.

منظورتان از اینکه توانست رخنه ایجاد کند چه هست؟ فقط صرف شرکت ایران در دو اجلاس اخیر که به آن اشاره کردم، می‌تواند به این مفهوم باشد که رخنه ایجاد شده است در اتحاد اعراب؟

آنچه من اشاره کردم ایجاد رخنه در اتحاد اعراب نبود، بلکه ایجاد رخنه در صف‌آرایی‌هایی که ایالات متحده آمریکا در منطقه ایجاد کرده است بین نیروهای میانه‌رو به رهبری مصر و عربستان سعودی و اردن، و نیروهای رادیکال به رهبری ایران و سوریه و جهاد اسلامی و حماس و حزب‌الله لبنان و این قبیل نیروهای مخالف سیاستهای ایالات متحده آمریکا. در واقع ایران یک موازنه برقرار کرد بین نداشتن یک رابطه و داشتن یک ارتباط بحرانی با کشورهای عربی و در نتیجه گسیل کشورهای عربی به سوی اردوی رقیب، و بین ایجاد ارتباط بهتر با کشورهای عربی که ایران سیاست یا روش دوم را انتخاب کرد. در این زمینه ایران موفق شده است که بسیاری از کشورهای عربی را تبدیل بکند به عناصر حداقل خنثی در ارتباط با مشارکت‌شان علیه منافع ملی ایران در خاورمیانه. آنچه شما به آن اشاره کردید، شرکت کردن ایران در اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس یا مشارکت ایران در اجلاس سران عرب، اینها ترجمه‌ی عملی یکسری اقدامات و تدابیری‌ است که ایران اتخاذ کرده است و وقتی به اوج خودش می‌رسد، می‌شود همین مشارکت مثلا رییس جمهور ایران در اجلاس دوحه یا شرکت آقای منوچهر متکی در اجلاس سران عرب. پشت این مشارکت ایران در این دست اجلاسها، روابطی نسبتا عمیق نهفته است که ایران امیدوار است بتواند از طریق تداوم آنها از سیاست ایالات متحده آمریکا در برقراری منظومه‌ای در خاورمیانه علیه منافع ایران جلوگیری کند. این امیدواری ایران است. منتها باید منتظر ماند تا ببینیم که این استراتژی ایران در استقرار مرکز ثقل دیپلماتیک خودش به خاورمیانه عملا چه نتایجی در بلندمدت برای منافع ایران ایجاد می‌کند و این که ایران را از منظومه‌ی اروپا و مرکز ثقل دیپلماتیک ایران در اروپا و جهان جدید و جهان مدرن دور کرده است، چه زیانهایی در حوزه‌ی منافع ملی ایران ایجاد خواهد کرد. اینها در گرو گذشت زمان است تا در مورد نتایجش ما بتوانیم داوری کنیم.

جرج بوش رییس جمهور آمریکا روز گذشته یک بار دیگر به‌طور مشخص ایران و سوریه را هدف حملات لفظی خودش قرار داد و گفت رژیم‌های ایران و سوریه باید حمایت از خشونت و تروریسم در عراق را متوقف کنند. فکر می‌کنید در آستانه‌ی برگزاری اجلاس رهبران عرب و شرکت ایران در این اجلاس، آیا به این ترتیب بوش می‌خواسته است ناخشنودی خودش را از شرکت ایران در این اجلاس ابراز بکند؟

به گمانم جرج بوش پیشتر از ابراز ناخشنودی‌اش از شرکت ایران در اجلاس سران عرب تلاش کرده است سایر رهبران عرب، یعنی سران کشورهای مهم عربی را از شرکت در اجلاس دمشق پرهیز بدهد. مناقشه و کشمکشی میان رهبران عرب شکل گرفته است در مورد سطح شرکت این کشورها در اجلاس سران عرب. عربستان سعودی اعلام کرده است که نماینده‌اش در اتحادیه عرب، نمایندگی عربستان سعودی را در این اجلاس به‌عهده خواهد گرفت. پاره‌ای از رهبران کشورها، از جمله مصر، شرکت یا عدم شرکت‌شان در این اجلاس هنوز محل بحث است. به نظر می‌رسد که جرج بوش با این تلاش و با طرح این اتهام مستقیم علیه دو نیروی اردوگاه رادیکالیسم در خاورمیانه مطابق ادعای ایالات متحده آمریکا، کوشیده است که رهبران عرب در یک سطح پایین‌تری شرکت‌ کنند در اجلاس دمشق، و در نتیجه به جهانیان و افکارعمومی خاورمیانه نشان بدهد که ایران و سوریه در میان حتا محیط پیرامونی خودشان منزوی هستند و رهبران تراز یک و روسای جمهور و پادشاهان کشورهای عرب از مشارکت در اجلاسی نظیر اجلاس دمشق خودداری می‌کنند و همدردی و هم‌پیمانی یا همراهی خودشان را با ایالات متحده آمریکا در این زمینه ابراز می‌کنند. این کوشش جرج بوش محسوب می‌شود، به نظر من.

و فقط به این دلیل که این اجلاس در دمشق برگزار می‌شود؟

بله. اگر این اجلاس الان در اردن یا عربستان سعودی برگزار می‌شد، به نظر نمی‌رسید که ایالات متحده آمریکا این سیاست را در پیش بگیرد و این حملات را به ایران و سوریه بکند. به نظر می‌رسد که ایالات متحده آمریکا راه به اصطلاح گذشته را در پیش می‌گرفت. شما یادتان نرود که اجلاس قبلی سران عرب که در قاهره برگزار شد، بسیاری از محافل آمریکایی و وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا چشم دوخته بودند به شرکت همه‌ی رهبران عرب در اجلاس قاهره، برای اینکه بتوانند تصمیماتی متناسب با خواست‌ها و موازین و سیاستها و استراتژی‌های منطقه‌ای ایالات متحده اتخاذ بکنند. از آنجا که ایالات متحده آمریکا می‌داند که اجلاس سران عرب در دمشق، عمده‌ترین هدفش مبارزه با استراتژی ایالات متحده آمریکا هست، یا محدودکردن استراتژی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه هست، ایالات متحده آمریکا چندان نفع و سودی از این اجلاس نمی‌برد. بنابراین ترجیح داده است بجای دفاع از شرکت رهبران عرب در این اجلاس، به این اجلاس و به میزبان این اجلاس و میهمان این اجلاس، یعنی جمهوری اسلامی ایران حمله کند و اتهاماتی را متوجه این دو کشور بکند.

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر