ایرانیها بحران مالی جهان را چگونه میبینند؟
۱۳۸۷ مهر ۱۹, جمعهگفته میشود آنچه اکنون بیش از همه در بازارهای مالی ایران به چشم میخورد حالتی از ابهام و انتظار است.
با دکتر جمشید عدالتیان استاد دانشگاه و عضو هیات نمایندگی اتاق بازرگانی تهران و ایران به گفتگو نشستیم و از او درباره بحران مالی جهانی، شواهدی که دال بر رسیدن این بحران به پیکر آسیبپذیر اقتصاد ایران هستند و کاهش درآمدهای نفتی و غیرنفتی ایران پرسیدیم.
دویچه وله: آیا در تنگنا قرارگرفتن اقتصاد ایران فقط بخاطر کاهش بهای نفت خواهد بود یا این که این بحران در سایر بخشهای صادرات ایران هم میتواند تاثیر بگذارد؟
جمشید عدالتیان: بحران بر سایر بخشهای صادارت ایران نیز صددرصد تاثیر میگذارد. برای این که بهرحال تقاضای جهانی برای خیلی از کالاها کاهش پیدا میکند. پتروشیمی، فولاد و مواد خام دیگر ما، که خیلیهایش هم پایهی نفتی دارند، به احتمال زیاد با کاهش قیمت در سطح جهان روبهرو خواهند شد و صادرات غیرنفتیمان کاهش پیدا میکند. خیلی از کالاهای دیگرمان هم تقاضایش کاهش پیدا خواهد کرد.
گفته میشود که ایران اکنون به مرحلهی اثرپذیری از بحران مالی جهانی رسیده است. این اثرپذیری را میشود الان در اقتصاد ایران، بویژه در بازار ارزی و مالی مشاهده کرد؟ یا هنوز شکل عریانی ندارد؟
هنوز نمیتوان از شکل عریان تاثیرات بحران مالی جهانی بر اقتصاد ایران سخن گفت. ولی در کل به دلیل این که روابط مالی ایران با بانکها و کشورهای خارجی به دلیل تحریمها محدودیتهای خاصی را پذیرفته بود و خیلی از بانکهای خارجی سپردههای دولت ایران یا رابطهی بانکیشان را محدود کرده بودند، این فشار خیلی کمتر به سیستم مالی ایران وارد آمده و ایران هم ذخیرهی ارزیاش را مثل کشورهای عربی در بازار مالی جهانی بهکار نیانداخته و کمتر درگیر این مطلب بوده است. پس اثرپذیری مستقیم از بحران مالی کمتر مشاهده میشود.
به نظر شما این اثرپذیری تحت چه شرایطی و به چه صورت میتواند خودش را نشان بدهد؟
اگر این بحران مالی به رکود اقتصادی در جهان تبدیل شود، رشد اقتصاد جهانی کاهش پیدا کند و بعضی از کشورهای صنعتی مثل آمریکا و اروپا حتا رشد منفی در سالهای آینده داشته باشند، تقاضا برای نفت که مهمترین کالای صادراتی ما است کاهش خواهد یافت. صحبتهایی شنیده میشود که حتی بر سر کاهش قیمت نفت به بشکهای ۵۰ دلار است. این به معنای این است که درآمد نفتی ایران تا ۵۰ درصد تنزل پیدا میکند و در یک کشوری که کل درآمد ملیاش حدود ۲۱۰ میلیارد دلار است، ۵۰ میلیارد دلار قم بزرگیست. اگر درآمد نفتی ۵۰ میلیارد دلار کم شود، فشار زیادی را به رشد اقتصادی کشور و رفاه جامعه وارد خواهد شد.
آیا دستاندرکاران بازار مالی ایران این خطر را احساس میکنند؟ چه در رابطه با طرح دریافت مالیات ارزش افزوده و چه تغییراتی که در عرصهی سیاسی در ایران انجام میشود، مثل تغییر رییس بانک مرکزی و یا طرح تحول اقتصادی، به نظر میرسد که همه چیز در یک حالت ابهام و انتظار به سر میبرد؟
در ششماه اول سال ۱۳۸۷ اخبار مختلفی را ما در سیستم اقتصادی میشنویم. یعنی صحبت از تحول اقتصادی هست، بازار مسکن نوسانات شدیدی دارد، بورس ما با خصوصیسازی دورهی عجیبی را میگذراند و صحبت از مالیات بر ارزش افزوده است که فعلا به تعویق افتاد و مستقیمکردن یارانهها یا نقدیکردن یارانهها مطرح شد. در مجموع بازار ایران در یک حالت بلاتکلیفی به سر میبرد. احساس میشود در تصمیمگیریها به ثبات اقتصادی اهمیت داده نمیشود. هرکدام از این طرحها یا کارها، میتواند اقتصاد کشوری را متشنج و به بحران نزدیک کند. به نظرم دولت باید با دقت و آرامش بیشتر حرکت کند. وارد کردن اینهمه فشار به اقتصاد در شش ماه، اگرچه خیلیهایش هم اجرا نشده، ولی حالت انتظار و رکود را با خودش آورده است. در کنار آن، به خاطر تورم زیاد، تسهیلات بانکی فراهم نمیشود. در حال حاضر میتوانیم از یک رکود اقتصادی در بنگاههای اقتصادی بخصوص دولتی صحبت کنیم. حجم سرمایهگذاری به نظر میآید که در شش ماه گذشته به شدت کاهش پیدا کرده است.
تاثیر بحران مالی جهانی بر دیدگاههای سیاسی که اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار دادهاند چه بوده است؟ تفکری که به شدت به دنبال دولتیکردن هست به این وضعیت چگونه مینگرد و چه استفادهیی از آن میبرد؟
چیزی که در ایران دارد اتفاق میافتد یک علامت سوال است. این که بالاخره ساختار اقتصادی ایران چگونه است؟ به نظر میآید که دولت نهم در حال حاضر خیلی علاقمند به خصوصیسازی و (رقابتپذیری) نیست و بحران فعلی هم که بوجود آمده است قدرت استدلال بیشتری داده به کسانی که موافق این نیستند که اقتصاد بازار در ایران جا بیفتد و بخش خصوصی فعال شود. باز خود این سردرگمیجدیدی را بوجود آورده است و بعضی از رسانهها حتا از بهپایان رسیدن اقتصاد آزاد و اقتصادی که مبتنی بر بازار است صحبت میکنند. بعضیها به شدت از اقتصاد اسلامی صحبت میکنند و بعضیها صحبت از یک اقتصاد مختلط میکنند. و این تحول اقتصادی و آن دیدگاه و آن چشماندازی که بهرحال مطرح شده بود، سردرگمیبیشتری را بوجود آورده است.
بخشی از مسئولان نسبت به بحران مالی جهانی ابراز خوشنودی کردند. مردم ایران نگاهشان به وضعیتی که الان در جهان بوجود آمده چگونه است؟
مردم ما واقعا یکنوع احساس همدردی دارند. چون واقعیت این است که مردم در آمریکا، اروپا و خاوردور در اضطراب به سر میبرند، که کارشان چه میشود، وضع مالیشان چه میشود و چه اتفاقی میافتد. مردم ایران آن طور که من احساس میکنم، با مردم کل جهان همدردی میکنند.
مصاحبهگر: مریم انصاری