بانک مرکزی ایران و تب ارز
۱۳۹۰ دی ۱۳, سهشنبهنوسان شدید بهای ارز خارجی در بازار آزاد ایران، مردم را به تکاپوی شدیدی برای تبدیل پول خود به یورو یا دلار واداشته است. بیاعتمادی عمومی به بانکها، راهکارهای اقتصادی ناکارآمد، نگرانی از بیثباتی سیاسی و اجتماعی و شفاف نبودن خبرها و تصمیمگیریها، تمایل مردم به خرید ارز و طلا و بیمه کردن موجودی خود را دامن زده است.
بر اساس اخبار موجود، قدرت خرید مردم در پی افزایش شدید بهای ارز، تا ۲۵ درصد کاهش یافته است. پارهای فروشندگان از جمله عرضهکنندگان کامپیوتر و موبایل و تجهیزات مربوط به آنها، کالای خود را با دلار معامله میکنند. به گفته شاهدان عینی، این روند دستکم در تهران رو به گسترش است، زیرا فروشندگان از زیان یا ورشکستگی احتمالی خود میترسند.
خبرگزاری فارس از کوتاه آمدن دلار در روز سهشنبه ۱۳ دی و رسیدن نرخ آن در بازار آزاد به ۱۵۸۵ تومان نوشته است. این نرخ در روز دوشنبه تا مرز ۱۸۰۰ تومان جهش کرده بود.
پس از رکورد شکنی دلار، محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی ایران استفاده از ابزارهای پولی جذاب، ایجاد ثبات در بازار و مدیریت عوامل روانی را مهمترین برنامههای این بانک در ماههای آینده برای مهار بازار ارز و طلا اعلام کرد.
کارشناسان اقتصادی، جهش بیسابقه دلار در روز دوشنبه و افزایش ۸ درصدی بهای آن طرف چند ساعت را بیسابقه و تنها در شرایط جنگی قابل قبول میدانند. پارهای ناظران نیز همزمانی این جهش با تحریم بانک مرکزی ایران و تهدیدهای لفظی ایران و آمریکا در خلیج فارس را در اوجگیری قیمت ارز سهیم میدانند. اما آیا تنها عوامل بیرونی در افزایش بهای ارز در بازار ایران نقش داشته و دارند؟ از دید تحلیلگران اقتصادی، این پرسشی دشوار است و نیاز به احتیاط و دقت در پاسخگویی دارد.
دکتر احمد علوی، استاد دانشگاه درسوئد میگوید: « به سختی میتوان اثرات تحریم و ناکارآمدی حکومت در اداره اقتصاد، عدم مشروعیت دولتی و کاهش سرمایه اجتماعی در ایران را از یکدیگر تفکیک کرد، زیرا این عوامل بههم پیوستهاند.»
بانک مرکزی ایران در سالهای گذشته به صورت تصنعی، ارزش دلار را در برابر ریال پایین نگاهداشته است. به گفته اقتصاددانان، این روش به منظور پوشاندن رابطه واقعی دلار و ریال، ارزان کردن واردات و مبارزه با تورم بوده اما نتیجه عکس داده است.
دکتر شاهین فاطمی، استاد دانشگاه در پاریس میگوید: « ارزش پول هر کشوری بستگی معکوس به نرخ تورم دارد. چون در ایران نرخ تورم دو سه برابر آمریکا و سایر کشورهاست، طبعا ارزش پول ایران کم میشود. در سالهای گذشته بهطور مصنوعی قیمت دلار را ارزانکردند تا بهخیال خود با تورم مبارزه کنند. اما این موجب شد که صادرات به صفر برسد و کارخانهها بسته شوند.»
شاهین فاطمی تاکید میکند که صرفنظر از موضوع تحریمها یا کمبود نقدینگی، باید روزی میرسید که دلار به میزان واقعی ارزش خود برسد، اما لازم بود که دولت این کار را نه طی چند هفته، بلکه ظرف یکی دو سال انجام میداد: « در دراز مدت به نفع ایران است که ارزش پولش به نسبت پولهای دیگر پایین باشد. ببیند الان چین چه میکند؟ ارزش یوان را پایین نگاه میدارد تا صادرات خود را بالا ببرد.»
اثرات جهش بهای ارز در صنعت و تولید ایران
بخش اعظم مواد اولیه مورد نیاز صنایع ایران، از خارج کشور وارد میشود. هرگونه نوسان و بیثباتی در بهای ارز، فشار سنگینی بر این حوزه وارد میکند و از سوی دیگر، رکود و سکون ناشی از این بیثباتی درصنعت، میتواند به بهای بیکاری هزاران نفر تمام شود.
تولیدکنندگان و صاحبان صنایع ایران از شناور بودن نرخ دلار زیان هنگفتی خواهند برد. آنها میگویند که با نرخ دلار ارزانتر کالاهایی را پیشخرید کردهاند و اینک ناگزیر از پرداخت باقی مبلغ معامله با دلار به مراتب گرانتر هستند. کارشناسان میگویند که اقتصاد ایران به این ترتیب، علاوه بر "تورم درونزای داخلی"، مبتلا به "تورم وارداتی" نیز خواهد شد.
احمد علوی میگوید: « دولت قبلا سعی میکرد با دلار ارزان، جنس وارد کند تا مانع از خودنمایی تورم شود، مثلا میوه وارد میکرد. اما ما الان تورم وارداتی، شامل ۳۰ درصد تورم هدفمندی و ۳۰ درصد تورم بالا رفتن دلار را خواهیم داشت. تا قبل از داستان هدفمندی ما میدانستیم که ظرفیت واحدهای تولیدی ایران حدود ۴۰ درصد بود و الان خبر میرسد که به ۳۰ درصد کاهش یافته است. جمع این ارقام، منتج به بالا رفتن هرچه بیشتر بیکاری میشود.»
ناکارآمدی بانک مرکزی
رییس بانک مرکزی ایران در روز سهشنبه ۱۳ دیماه اعلام کرده که این بانک در صدد بازگرداندن ثبات و آرامش به بازار است.
محمود بهمنی گفته که ثبات، اعتماد عمومی را تقویت میکند و زمینه رفتارهای هیجانی را از بین میبرد. از سوی دیگر مدیرکل ارزی بانک مرکزی از اقتصاددانان خواسته تا جلسهای تشکیل دهند و برای شرایط موجود تدبیری بیندیشند.
شاهین فاطمی با ابراز تردید از نتیجهبخش بودن این جلسات و تدابیر احتمالی میگوید: «اقتصاددانان با آمار و ارقام و مسائل ملموس سر و کار دارند و کارشان گمانهزنی نیست. وقتی نه آماری از درآمد نفت هست، نه ذخیره ارزی را کسی میداند و نه آمار نقدینگی به کسی اعلام میشود، چه انتظاری از کارشناسان اقتصادی برای چارهاندیشی دارند؟»
احمد علوی نیز مشکل اصلی را نبود یک سیاست واحد اقتصادی در جمهوری اسلامی میداند و میگوید:« وقتی شما پیوسته ازاین سوی رینگ به آن طرف رینگ میروید و سیاست مواج دارید، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را از دست میدهید. بزرگترین پشتوانه ارزی مملکت، ثبات سیاسی و مشروعیت دولتی و نبود فساد اداری است. این در ایران وجود ندارد و کارشناسان اقتصادی هم در این شرایط کاری نمیتوانند بکنند.»
دکتر جمشید اسدی، استاد اقتصاد دانشگاه پاریس نیز با اشاره به تنشافروزیهای سیاسی در ایران میگوید: «مردم ما به دلیل بیثباتی اقتصادی و عدم مشروعیت دولت، به قول اقتصاددانان به دنبال ارزش تنزلی میگردند که این ارزش امروزه خارج از اقتصاد ملی و در حوزه ارز خارجی یا طلا و سنگهای قیمتی و مسکن است.»
جمشید اسدی معتقد است که نفت و گاز، ستون فقرات اقتصاد ایران است و تحریم بانک مرکزی، عملا تحریم این ستون خواهد بود. او میگوید که کسی نمیداند موجودی ارزی ایران چقدر است اما تردیدی نیست که تعادلی بین عرضه و تفاضا در بازار ارز وجود ندارد و همین بهای ارز را شناور و جهشی میکند.
نقش رییس بانک مرکزی در بحران موجود
کارشناسان اقتصادی معتقدند که عدم استقلال بانک مرکزی ایران و آلوده بودن آن به مسائل سیاسی و ایدئولوژیک، نقش مهمی در بازار ارز این کشور گذاشته است. احمد علوی میگوید: « بانک مرکزی ایران بازیچه سیاست است. توجه کنید که رییس بانک مرکزی آلمان به ندرت حرفی میزند زیرا هر حرفش روی بازار موثر است. در حالیکه رییس بانک مرکزی ایران پیوسته دارد موضعگیری میکند. البته آقای بهمنی خودش کارشناس اقتصاد است و در خلوت خود میداند که حرفهایش درست نیست اما در چارچوب سیستم موجود مجبور است این سخنان را بگوید.»
شاهین فاطمی هم بر ناکارآمدی و سیاست زده بودن بانک مرکزی ایران تاکید میکند: «کار درست را سوییس کرد. تا یکماه پیش همه پول خود را به این کشور می بردند و فرانک سوییس بالا رفت و این بسیار بد بود. بانک مرکزی سوییس اعلام کرد که نرخ دلار از یک و بیست بالاتر نمیرود. همین موجب شد که دیگر کسی بورس بازی نکرد و فرانک سوییس ثابت ماند. اما افسوس که چنین مدیریتی در ایران نیست. اختیار بانک مرکزی نباید در دست احمدینژاد باشد و او تصمیم بگیرد که مثلا نرخ بهره بانکی چقدر باشد. الان کار به جایی رسیده که هر کجا کم میآورند و نمیتوانند بودجه را متوازن کنند، میدهند بانک مرکزی اسکناس چاپ کند. این قبیل سیاستهاست که کار را به اینجا کشانده است.»
کارشناسان در حالی به آشفتگی سیاستهای بانک مرکزی و بی اعتمادی مردم به دولت و بانکها اشاره میکنند که محمود بهمنی در آخرین موضعگیری از تصمیم بانک مرکزی به انتشار اوراق مشارکت با نرخ بالا خبر داده است. او هدف این اقدام را هدایت بخشی از نقدینگی سرگردان جامعه به بانکها عنوان کرده و از تغییر آتی در نرخ سود سپردههای بانکی نیز نام برده است.
مهیندخت مصباح
تحریریه: عباس کوشک جلالی