بحث سیاست خارجی آمریکا در برابر ایران در رقابتهای انتخاباتی میان دمکراتها
۱۳۸۶ آبان ۱۵, سهشنبهدویچه وله: آقای پرفسور فیلتسمایر، نخستین دور انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نزدیک میشود. ما روزانه شاهد موضعگیریهای گوناگون کسانی هستیم که احتمال دارد در این انتخابات به عنوان نامزد نهایی احزاب شرکت کنند. این سیاستمداران از جمله در مورد سیاست آمریکا در برابر ایران موضع میگیرند. این موضوع تا چه حد برای انتخابات سال ۲۰۰۸ آمریکا مهم است؟
پتر فیلتسمایر: اساسا پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حملههای تروریستی در نیویورک سیاست خارجی در آمریکا موضوع مهمی در انتخابات نبود. تنها حدود ۳ درصد مردم آمریکا به موضوعهای سیاست خارجی کشورشان علاقه داشتند. اما هم اکنون وضعیت بدین صورت تغییر کرده که سیاست خارجی وقتی که ارتباطی با تروریسم داشته باشد، مهم میشود. و بخصوص سیاستمداران حزب جمهوریخواه آمریکا و نیز نامزدهای انتخابات آینده تلاش میکنند این ارتباط را برقرار کنند. اما به نظر من برای انتخابات، سیاست خارجی تعیینکننده نیست، چه سیاست خارجی آمریکا در برابر عراق و حتی کمتر از آن در برابر ایران، مگر این که جنگ تازهای شروع شود.
با وجود این، دیروز سناتور جان ادواردز از حزب دموکرات، در باره ایران سخن گفته و استراتژیاش را در برابر ایران عرضه کرده است. نخستین پیشنهادش این بوده که از هر گونه “جنگ پیشگیرانه“ علیه ایران خودداری بشود. تا چه حد این پیشنهاد آقای ادواردز میتواند موفقیتآمیز باشد؟
نامزد ریاست جمهوری، جان ادواردز در اینجا سعی میکند تا موقعیت خودش را در برابر هیلاری کلینتون تقویت کند. چون جنگهای پیشگیرانه جزو استراتژی امنیت ملی رئیس جمهور بوش هستند و از جانب کنگره حمایت شدهاند. برای نمونه، کنگره بودجه برای جنگ را تصویب کرده و هیلاری کلینتون در چنین تصمیمگیریهایی سهیم بوده است. یعنی وقتی جان ادواردز مثل اکثریت دمکراتها بر ضد هر گونه تهاجم نظامی علیه ایران موضع میگیرد، هیلاری کلینتون را در موقعیت سختی برای پاسخگویی و استدلال قرار میدهد. چون اگر کلینتون بخواهد همانند اکثر دمکراتها موضعی بر ضد هر گونه تهاجم نظامی علیه ایران اتخاذ کند، در تناقض با موضع سابق خود در کنگره قرار میگیرد. اگر بخواهد موضعی دیگر بگیرد، در جبهه بوش قرار میگیرد که حمله نظامی را ناممکن ندانسته و این موضعی است که مردم آمریکا نمیپسندند. بدین ترتیب ادواردز تاکتیک خوبی را در پیش گرفته و پوئن مثبت برایش منظور شده است.
بنابراین ادواردز در این مبحث بر هیلاری کلینتون برتری پیدا کرده است؟
ادواردز پوئنی مثبت کسب کرده، اما در مجموع ادواردز نامزد قوی دمکراتها نیست. نامزدهای محبوب از سوی دمکراتها همچنان هیلاری کلینتون و باراک اباما هستند.
هیلاری کلینتون و باراک اباما چگونه پوئن مثبت کسب میکنند؟
روی سخن هیلاری کلینتون و باراک اباما، بیشتر از جان ادواردز، با گروهی است که از سیاستهای بوش خسته و ناامید شدهاند. آنها به مردم امید تغییر در سیاست را میدهند. جان ادواردز به عنوان معاون جان کری، نامزد حزب دمکرات در انتخابات پیشین ریاست جمهوری، تداعی کننده شکست است. او مجبور است موضوعهای جدیدی را پیدا کند تا اعتبار بدست بیاورد. از جمله این موضوعها سیاست خارجی است، اما تنها در صورتی که در رابطه با ایران بحران به وجود بیاید. اگر علیه ایران مثل قبل تهاجم نظامی صورت نگیرد و در رابطه با آن تنها تحریم اقتصادی و سیاسی مطرح شود، در نتیجه ادواردز موضوعی نخواهد داشت که برای آمریکاییها جالب باشد. چون با تاسف باید گفت که دید آمریکاییها اغلب تنها متوجه خطر تروریستی بلاواسطه است.
جان ادواردز دیروز (۵ نوامبر) موضوع لزوم تشدید تحریم علیه ایران را مطرح کرده و این که دست حکومت ایران باید از سیستم مالی آمریکا کوتاه بشود. در اینجا چه مواردی مورد نظر اوست؟
جان ادواردز تقاضای چیزی را کرده که جمهوریخواهان آمریکایی میخواهند و در اصل انجام دادهاند و آن عبارت از این است که تحریمها تنها علیه ارتش ایران نباشد بلکه علیه بانکها هم باشد. یعنی ایران حق شرکت در برخی معاملات مالی را نداشته باشد. البته برای اینکه این تحریمها تاثیر زیادی داشته باشند، کشورهای دیگر هم باید در این تصمیم شرکت کنند. چنین تصمیمهایی باید در شورای امنیت سازمان ملل متحد اتخاذ شود. اما در حال حاضر در آنجا اکثریت موافق برقراری چنین تحریمهایی نیست. بخصوص رئیس جمهور روسیه پوتین بر این نظر است که چنین اقدامی رژیم جمهوری اسلامی و رئیس جمهور احمدی نژاد را تقویت میکند چون بر اثر آن همبستگی میان مردم در ایران بیشتر میشود.
فکر میکنید آمریکا بتواند روسیه و چین را متقاعد به حمایت از خود کند؟
آمریکا به دو دلیل به زحمت میتواند دیگران را متقاعد کند. یکی این که در رابطه با عراق به شورای امنیت تمام واقعیت را نگفته است یا حتی دروغ گفته است. در نتیجه در آنجا با آمریکا با بدگمانی مواجه میشوند. دوم این که آمریکا، دست کم دولت بوش، زیر فشار زمان است. هر هدفی هم که بوش در مورد ایران دنبال کند، باید آن را تا پایان سال ۲۰۰۷ عملی سازد. پس از آن هر کس انتخابات را ببرد، تصمیم خواهد گرفت. کنگره هم دوباره انتخاب خواهد شد، وزیر امور خارجه و وزیر دفاع هم تغییر خواهند کرد. اینکه روشن نیست چه کسانی در آمریکا بر سر قدرت خواهند آمد، دیگر قدرتهای عضو شورای امنیت را برای رای دادن نامطمئن میسازد، چون به هر حال باید با رئیس جمهور جدید وارد گفتوگویی تازه بشوند.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری