1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

بشار اسد بزرگ‌ترین برنده ظهور "دولت اسلامی"

BM۱۳۹۳ آبان ۱۲, دوشنبه

بشار اسد دیگر منفورترین چهره خاورمیانه نیست. گروه "دولت اسلامی" جای او را گرفته است. دشمنان رژیم اسد در سوریه متقابلا یکدیگر را نابود می‌کنند و کار به جایی رسیده که ممکن است او دوباره از نظر دیپلماتیک مقبول شود.

https://p.dw.com/p/1DgLi
بشار اسد، رئيس‌جمهوری سوریه
بشار اسد، رئيس‌جمهوری سوریهعکس: Reuters/SANA

روزنامه آلمانی "دی‌ولت" در گزارش ۳ نوامبر خود درباره بشار اسد از قول الیاس خوری، نویسنده و روشنفکر عرب، رئيس‌جمهوری سوریه را "موجودی خونخوار" می‌نامد که حکومت خود را بر روی جنازه‌های بیشمار ساخته است. به گفته‌ی او اسد حاکمی با "فانتزی‌های مستبدانه" است که با بی‌رحمی باورنکردنی به سرکوب مردم خود پرداخته است.

الیاس خوری تصویری از یک جبار را در قالب واژگان ارائه می‌کند که در سه سال گذشته در جریان جنگ داخلی سوریه در آگاهی افکار عمومی جهان نقش بسته است. واقعیت نیز این است که ارتش سوریه و سازمان‌های اطلاعاتی مختلف رژیم اسد به نام او مرتکب خونریزی‌های زیادی شده‌اند. کشتارهای دسته‌جمعی، شکنجه و اعدام هزاران تن از افراد اپوزیسیون و نیز بمباران منظم مناطق مسکونی در حلب و دیگر شهرهای سوریه بخشی از کارنامه خونین رژیم بشار اسد است.

جنگ داخلی سوریه تا کنون بیش از ۲۰۰ هزار کشته بر جای گذاشته است. سازمان ملل متحد شمار آوارگان این جنگ را حدود ۷ میلیون نفر اعلام کرده است، یعنی چیزی نزدیک یک سوم جمعیت این کشور. از این رقم حدود ۳ میلیون نفر به کشورهای همسایه گریخته‌اند. آوارگان که بسیاری از بستگان خود را در بمباران‌ها از دست داده‌اند، در حالی که دستان خود را به سوی آسمان بلند می‌کنند، فریاد می‌زنند: «خدا بشار اسد را تا ابد لعنت کند».

این دعا تا کنون اجابت نشده است. اسد در ماه ژوئن بار دیگر در مقام خود ابقا شد. در یک نمایش انتخاباتی اعلام شد که ۷ /۸۸ درصد مردم سوریه به او رای داده‌اند. به نظر نمی‌رسد که این دیکتاتور ۴۹ ساله که در سال ۲۰۰۰ جانشین پدرش حافظ اسد شد، به این زودی‌ها از قدرت کنار برود. بشار اسد آماده است برای حفظ قدرت همه کار بکند.

چشم‌پزشک غیرسیاسی چگونه به دیکتاتور تبدیل شد؟

روزنامه "دی ولت" در گزارش خود می‌پرسد چگونه شد که یک چشم‌پزشک که روزی امید سوریه به شمار می‌رفت به یک دیکتاتور بی‌رحم تبدیل شد؟ بشار اسد ۱۴ سال پیش هنگام رسیدن به قدرت اصلاحاتی را وعده داده بود که در زمان دیکتاتوری پدرش حافظ اسد قابل تصور هم نبود.

بشار اسد آغاز خوبی داشت. او در نخستین سال حکمرانی خود بسیاری از زندانیان سیاسی را آزاد کرد؛ به روشنفکران اجازه داد تا با بحث‌های خود درباره سیاست ایده‌های خود را مطرح سازند؛ به بانک‌های خصوصی اجازه فعالیت داد و اینترنت را هم به‌رغم کنترل دولتی آزاد کرد. حتا یک روزنامه فکاهی هم در سوریه اجازه انتشار یافت.

اسد در آن زمان گاهی با شلوار جین و با اتومبیل آئودی خود به خیابان‌ها می‌رفت. با جوانان در رستوران‌های کنار خیابان‌ساندویچ‌می‌خورد و گپ می‌زد. ولی این "بهار دمشق" دیری نپایید. در ژانویه سال ۲۰۰۱ روشنفکران و فعالان مدنی سوریه در اعلامیه‌ای به نام "اعلامیه هزار نفر" خواهان لغو وضعیت اضطراری، آزادی همه زندانیان سیاسی و نیز برگزاری انتخابات آزاد و یک سیستم چند حزبی دمکراتیک شدند.

ولی این خواسته‌ها برای بشار اسد زیاد بود. او بلافاصله واکنش نشان داد و دستور بازداشت امضاکنندگان آن بیانیه را صادر کرد. جلسات بحث و گفت‌وگوی روشنفکران نیز برچیده شد و از انتشار مجله فکاهی نیز جلوگیری به عمل آمد.

مرگ برادر همه چیز را تغییر داد

احتمالا در آن زمان این اقدامات تضییقی باب میل بشار اسد نبوده است. او در جریان تحصیلات عالی تکمیلی خود در بریتانیا با آزادی‌های شیوه زندگی در نظام غربی آشنا شده بود و آن را ارج می‌نهاد. به همین دلیل هم پس از رسیدن به قدرت قصد داشت نظام فاسد و خودکامه در سوریه را تغییر دهد. پدر او حافظ اسد در طول سه دهه حکومت خود نظامی استالینی برپا کرده بود که ارکان اصلی آن را ارتش، سازمان‌های اطلاعاتی و پلیس مخفی تشکیل می‌دادند. بشار اسد بدون تکیه کردن بر این نهاد‌ها نمی‌توانست حکومت کند. او با ایده‌های لیبرال وارد میدان شد، ولی به زودی باید تسلیم نهادهای اصلی قدرت می‌شد.
بشار اسد یک مشکل دیگر هم داشت. او در امور کشورداری تجربه‌ای نداشت و با تمام وجود یک چشم‌پزشک بود و به امور سیاسی بی‌علاقه بود. او فقط یک بار در کاخ ریاست‌جمهوری به دیدن پدرش رفته بود و با او درباره امور سیاسی گفت‌وگو نمی‌کرد.

ولی این وضعیت هنگامی به سرعت تغییر کرد که در سال ۱۹۹۴ برادر او بسام اسد در یک حادثه رانندگی جان باخت. بسام کسی بود که حافظ اسد او را برای جانشینی خود در نظر گرفته بود. ولی با مرگ او بشار اسد باید تحصیلات خود در لندن را متوقف می‌کرد و برای خدمت سربازی به سوریه بازمی‌گشت. پدر او در طی شش سال بعدی تلاش کرد او را با هنر اداره سیاسی سوریه آشنا کند.

بشار اسد در همان آغاز ریاست جمهوری خود با همسرش فعلی خود اسما که تحصیل‌کرده رشته بانکداری در بریتانیاست ازدواج کرد. او در زمامداری خود به شبکه‌ای از اعضای فامیل و بستگان و خویشاوندان و طایفه خود متکی است که برخاسته از اقلیت مذهبی علویان در سوریه هستند. علویان تنها ده درصد جامعه‌ی سوریه را تشکیل می‌دهند ولی اهرم‌های اصلی قدرت را در دست دارند. علویان به شاخه مسلمانان شیعه تعلق دارند. مسلمانان محافظه‌کار و تندروی سنی علویان را مرتد می‌دانند.

نخبگان علوی و وابستگان آنان به همراه برخی دیگر از اقلیت‌ها و لایه‌های معینی از طبقات ثروتمند اجتماعی در سوریه مانند شبکه‌ای قسم‌خورده و هم‌پیمان همه اهرم‌های قدرت را در دست دارند و سرنوشت آنان به هم گره خورده است. همه آنان می‌دانند که سقوط بشار اسد برای آنان به منزله پایان یافتن همه چیز و از جمله از دست دادن قدرت و ثروت و احتمالا جان است.

هدایت جنگ بر عهده ایران است

گزارش یاد شده می‌افزاید که هدایت جنگ در حال حاضر به طور کامل در دست ایران است. ایران ارتش سوریه را سازماندهی می‌کند و افسران ایرانی در جبهه‌های نبرد فرمان می‌رانند. نیروهای شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان و نیز بریگادهای شیعه عراقی نیز که هر دو مورد پشتیبانی ایران هستند در مصاف‌های نظامی شرکت دارند.

اسلحه و مهمات سوریه را در درجه نخست روسیه تامین می‌کند. همین روسیه است که در محافل دیپلماتیک بین‌المللی از رژیم بشار اسد پشتیبانی می‌کند. اکنون به نظر می‌رسد که بشار اسد بازیچه دست ایران و روسیه است و این دو کشور از رژیم بشار اسد به عنوان ابزاری برای مناقشه با آمریکا و ترکیه استفاده می‌کنند.

با این همه به گفته ایمن عبدالنور، یکی از مشاوران پیشین بشار اسد، او مدتهاست به این مساله عادت کرده که او را شخصیتی ضعیف بدانند. عبدالنور می‌افزاید که ولی اسد از همه سیاستمداران غربی باهوش‌تر است. او پیش از مذاکرات همواره توصیه می‌کرد که باید به غربی‌ها در باغ سبز نشان داد و با استفاده از واژگان فریبنده به آنان احساس خوبی داد و از آنان امتیاز گرفت. ولی خود اسد هرگز به وعده‌های خود عمل نمی‌کند.

عبدالنور می‌گوید اسد منازعه با غرب را یک بازی می‌داند و یک بار گفته بود: «وقتی من با عرب‌ها مذاکره می‌کنم می‌دانم که من و آنان متقابلا به یکدیگر دروغ می‌گوییم. ولی هنگامی که با بیگانگان مذاکره می‌کنم و بعد خود را در تلویزیون می‌بینم احساس می‌کنم که این نمایشی مانند "تام و جری" است».

ویرانی‌های جنگ داخلی در سوریه
ویرانی‌های جنگ داخلی در سوریهعکس: Reuters
کودکان بزرگ‌ترین قربانیان بمباران‌های نیروی هوایی سوریه
کودکان بزرگ‌ترین قربانیان بمباران‌های نیروی هوایی سوریهعکس: Reuters

آیا جبار دوباره به صحنه دیپلماتیک باز می‌گردد؟

اسد با کارت‌های خود خوب بازی کرده است. او امروز آدمی ساده‌لوح به نظر نمی‌رسد، بلکه شخصیتی است خونسرد، بی‌رحم و قدرت‌طلب که پیگیرانه خط خود را دنبال می‌کند. او از دیدگاه خود این کار را با موفقیت کامل انجام داده است. از نظر نظامی هم نیروهای او در مقابله با مخالفان در حال پیشروی هستند.

"دولت اسلامی" به بزرگ‌ترین تهدید در منطقه تبدیل شده و جای بشار اسد را گرفته است. مخالفان اسد به جان یکدیگر افتاده‌اند و در حال نابود کردن یکدیگرند. هم اکنون کردهای سوریه با "دولت اسلامی" در جنگ هستند و "دولت اسلامی" با "ارتش آزاد سوریه". "دولت اسلامی" همزمان با ارتش عراق و پشتیبانان آن هم می‌جنگد.

همین آخر هفته پیش بود که نیروهای "دولت اسلامی" ۲۵۰ تن از اعضای یک قبیله سنی را که از ارتش عراق پشتیبانی کرده بودند قتل عام کرد. نیروهای غرب نیز در حال حاضر با "دولت اسلامی" مشغول هستند. ترکیه هم خود را از ماجرا کنار کشیده است. بنابراین اوضاع بر وفق مراد بشار اسد است.
هم اکنون در برخی محافل غرب از بشار اسد به عنوان یکی از متحدان آتی در پیکار با تروریسم "دولت اسلامی" سخن گفته می‌شود. یک دیپلمات اتحادیه اروپا که نمی‌خواهد نامش فاش شود می‌گوید: «بنیادگرایی دولت اسلامی یک موضوع است، ولی در سوریه ده‌ها گروه دیگر وجود دارد که به شبکه ترور القاعده تعلق دارند. چه کسی می‌خواهد از پس این‌ها برآید؟ ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا که به تنهایی نمی‌توانند».

آیا بشار اسد این "موجود خونخوار" در پایان بار دیگر به صحنه دیپلماتیک جهان بازمی‌گردد؟

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه