به نام "گوته" برای هنر و فرهنگ
۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبهتأسیس نهاد فرهنگی انستیتو گوته که در تابستان سال ۱۹۵۱ در مونیخ صورت گرفت، با تولد آلمانی غیرنازی و ورود دوبارهی این کشور به جامعهی جهانی و دنیای متمدن همراه بود. پایهگزاران این نهاد که در ابتدا از نظر حقوقی به صورت "کانونی مستقل" شکل گرفت، در پی کسب اعتماد از دسترفتهی جهانیان نسبت به میهن خود، کشور نازیزده و ویران از جنگ آلمان بودند. از اینرو فعالیتهای انستیتو گوته در ابتدا تنها به آموزش و تربیت معلم زبان آلمانی در آلمان، محدود بود. هنوز یک سال از اجرای این برنامه نگذشته بود که نخستین انستیتو گوته در آتن یونان بنا نهاده شد. ده سال بعد، این بنیاد آلمانی، ۵۴ شعبه در خارج و ۱۷ دفتر در داخل آلمان دایر کرد.
۱۵۰ـ مین شعبهای که این انستیتو ماه پیش، در ۱۴ ژوئن سال ۲۰۱۱ در قبرس بنا نهاد، جدیدترین شعبهی این موسسه است که در منطقهی نظامی بین دو قبرس شمالی و جنوبی قرار دارد. فعالیتهای انستیتو گوته در این کشور، نشاندهندهی تنوع و گستردگی برنامههای این نهاد است که در حال حاضر، تنها به آموزش زبان و فرهنگ آلمانی به علاقمندان آن نمیپردازد، بلکه به عنوان "میانجی فرهنگی" بین یونانیها و ترکهای ساکن قبرس که همچنان از پیآمدهای ویرانگر جنگ داخلی در رنجاند، تلاش میکند.
"میانجی فرهنگی"
انستیتو گوته نقش "میانجی فرهنگی" را در مناطق بحرانی دیگر نیز بازی میکند. جدیدترین نمونهی آن فعالیتهای این نهاد در کشورهای عربی، از جمله مصر و تونس است. پس از فرار دیکتاتورهای این کشورها، هنرمندان و فیلمسازان مصری و تونسی در دفتر این انستیتو گرد میآیند، برنامههای مشترک خود را تدارک میبینند و آنها را به مرحلهی اجرا در میآورند.
این یاریها تنها به کمکهای فرهنگی ـ هنری محدود نمیشود و گسترهی "سیاسی" را نیز در برمیگیرد. بررسی و مدیریت سیاسی ـ اجتماعی وضعیت گذار حاکم بر این کشورها از آن جملهی این فعالیتهاست. رئیس کل انستیتو گوته، کلاوس دیتر لهمن، در این راستا میگوید: «ما همکاران ادارهی بررسی اسناد و مدارک سازمان امنیت جمهوری دموکراتیک آلمان (اشتازی) را به قاهره اعزام کردیم تا تجربههای خود را در رابطه با ارزیابی و نگهداری اسناد و مدارک سازمان امنیت مصر در اختیار مسئولان این کشور بگذارند.»
گونتر گراس، نویسندهی پرآوازهی آلمان، که بارها در چارچوب برنامههای انستیتو گوته، به کشورهای مختلف سفر کرده و با هنرمندان و نویسندگان این کشورها به بحث و گفتوگو نشسته است، در این رابطه میگوید: «آنچه من شاهدش بودم این بود که شعبههای این انستیتو در واقع محل دیدار و تبادل خبر و دانستههای اوپوزیسیون بود. چون هر کسی میتوانست به این جای امن رفت و آمد کند، خبر بگیرد و خبر بدهد، روزنامه بخواند و با دیگران به گفتوگو بنشیند. این امکان، قطعاً برنامهریزی نشده، بلکه در عمل پیش آمده و این کمک بزرگی است.»
گوته و شیللر، صادرات فرهنگی
برنامههای فرهنگی انستیتو گوته در سالهای دههی پنجاه، آگاهانه بر معرفی و ترویج اندیشههای هنرمندان و نویسندگان کلاسیک و انساندوست این کشور بنا شده بود: گوته و شیللر، باخ و بتهوون پس از سالهای جنگ جهانی دوم، هنوز طرفداران بسیاری در سراسر جهان داشتند. پس از سالهای ۱۹۶۸ و متأثر از پیآمدهای جنبش دانشجویی در آلمان، برنامهها و طرحهای انستیتو گوته نیز دستخوش دگرگونی شد.
یکی از جامعهشناسان سرشناس آلمان، رالف داهرندورف، که در سال ۱۹۷۰ در وزارت امور خارجهی آلمان مشغول به کار بود، "سیاست فرهنگی" این کشور را "رکن سوم سیاست خارجی" جمهوری فدرال آلمان خواند و در دستور کار این وزارتخانه قرار داد. او در این رابطه نوشت: «آن چه ما ارائه میدهیم، به اندازهی آمادگی خود ما برای پذیرش آنچه دیگران به ما میدهند، ارزش دارد. به رسمیت شمردن دیگر فرهنگها و استفاده از آنها، یکی از اصول سیاست فرهنگی خارجی ماست.»
دهه ۱۹۷۰، دههی دگرگونی
از ابتدای دههی ۱۹۷۰ به این ترتیب، "صادرات فرهنگی" که تا آن زمان، عمدهی فعالیتهای انستیتو گوته را تشکیل میداد، به پسزمینه رانده شد و تبادل نظر در مورد دیدگاههای گوناگون، برگزاری مراسم بحث و گفتوگو و اجرای برنامههای فرهنگی مختلف در سطح و با حق برابر جای آن را پر کرد. پیاده کردن این اهداف، کار روزمرهی حدود ۳۰۰۰ کارمند این موسسه در سراسر جهان است که با همتاهای محلی خود در رابطهاند. از جمله دستاوردهای این کار طولانی و عظیم، حساسشدن نسبت به شناسههای فرهنگهای دیگر، کسب دانش و ادای احترام متقابل است؛ میراث فرهنگی پرباری که در آلمان هم از آن استفاده میشود.
این تجربهاندوزی و آشنایی و تبادل فرهنگی به ویژه در کشورهای خاورمیانه، آفریقای شمالی، منطقهی جنوبی صحرا در این قاره و کشورهای آسیای جنوب شرقی، از جمله در چین به نحو بارزی به چشم میخورد. کلاوس دیتر لهمن در این باره میگوید: «ما در این مناطق نه تنها برنامههای فرهنگی به نمایش میگذاریم، بلکه ساختارسازی هم میکنیم. این امر، در حال حاضر مهمترین وظیفهی انستیتو گوته در جهان است. از آنجا که ما این کار را در درجهی اول به خاطر منافع اقتصادی انجام نمیدهیم، بلکه یک کار فرهنگی دراز مدت و مطمئن را بدون چشمداشت پیش میبریم، مردم به ما اعتماد و از فعالیتهای ما استقبال میکنند.»
FF/AA