1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تغییر نظام آموزشی و بازگشت به ده‌ها سال پیش

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

دولت محمود احمدی‌نژاد تصمیم به حذف مقطع راهنمایی از نظام آموزشی کشور گرفته است. هدف این طرح تغییر ساختار و ایجاد تحول خوانده شده است. اما آیا هر طرح ساختارشکنانه‌ای تحول به دنبال دارد؟

https://p.dw.com/p/L8TL
عکس: FARS
شورای عالی آموزش و پرورش ایران صبح روز دوشنبه (۱۲ دسامبر / ۲۱ آذر) در جلسه‌ای به ریاست محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌ دولت دهم و با حضور وزیر آموزش و پرورش طرح حذف مقطع راهنمایی از نظام آموزش و پرورش را تصویب کرد.

طبق این طرح، سه دوره‌ی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه‌ی فعلی جای خود را در آینده به دو دوره‌ی شش ساله‌ی ابتدایی و متوسطه خواهد داد. همچنین دوره‌ی پیش‌دبستانی بخشی از دوره‌ی رسمی آموزش و پرورش خواهد شد و دوره‌ی پیش‌دانشگاهی نیز در قالب شش ساله‌ی مقطع متوسطه قرار می‌گیرد.

قرار است که این مصوبه در یک دوره‌ی ۳ ساله به اجرا در آید و زمان آغاز اجرای آن نیز در جلسات آینده‌ی شورای عالی آموزش و پرورش تعیین شود.

Iran Schüler und Schülerinnen in Teheran
عکس: DW

این نخستین اقدام جدی حمیدرضا حاجی بابایی، وزیر آموزش و پرورش دولت دهم، در جهت تغییر نظام آموزش و پرورش ایران است.

نخستین انتقادها از درون مجلس

طرح حذف مقطع دوره‌ی راهنمایی در نخستین روزهای پس از تصویب با انتقاد برخی از نمایندگان مجلس روبرو شد.

علی عباس‌پور تهرانی‌فرد، رئيس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، معتقد است که این طرح باید از «کانال‌های قانونی خود پیگیری» شود. او می‌‌گوید: «طبق ماده‌ی شش قانون شورای عالی آموزش و پرورش، مصوبات این شورا در مورد اهداف نظام آموزشی کشور باید به تصویب مجلس برسد». وی می‌افزاید: «مصوبه‌ی این شورا تا کنون به مجلس نیامده است».

علی کریمی فیروزجایی، رئیس کمیته‌ی آموزش و پرورش مجلس نیز از منتقدان این طرح است. وی در گفت‌وگو با ایسنا حذف دوره‌ی راهنمایی را گامی به سوی پیشرفت تعلیم، تربیت و بالا بردن سطح دانش دانش‌آموزان دانست، اما هشدار داد که «بهتر بود از افراد صاحب‌نظر در مجلس و آموزش و پرورش نظرخواهی می‌شد».

بازگشت به نظام آموزشی ده‌ها سال پیش

اولین بار در سال ۱۲۳۲ وزارتخانه‌ای با نام وزارت علوم پدید آمد که ماموریت اصلی آن نظام دادن به امور آموزش و پرورش کشور به سبک جدید بود. سپس در سال ۱۲۸۹ اولین بار قانون اداری معارف کشور به تصویب رسید و نام وزارت علوم به وزارت معارف تغییر یافت و برای آن تشکیلات جدیدی مشخص شد.

طبق "قانون اساسی معارف" دوره‌های تحصیلی ایران شامل دو دوره‌ی شش ساله‌ی ابتدایی و متوسطه می‌شد که دوره‌ی متوسطه نیز شامل دو دوره‌ی سه ساله بود. در سال ۱۳۴۵ این تقسیم‌بندی تغییر کرد و شامل دوره‌ی ابتدایی ۵ ساله، دوره‌ی راهنمایی ۳ ساله و دوره‌ی متوسطه‌ی ۴ ساله شد. این تغییر ساختار ۵ سال بعد یعنی در سال ۱۳۵۰ جامه‌ی عمل به خود پوشید و نخستین دانش‌آموزانی که در این نظام جدید ۵ سال دوره‌ی ابتدایی را گذرانده بودند وارد مقطع راهنمایی شدند.

هدف از تغییر ساختار آموزشی و وارد کردن مقطع راهنمایی در آن زمان این بود که دانش‌آموزان در این مقطع دوره‌ی گذار را تجربه کرده و علاوه بر کسب معلومات عمومی استعداد تحصیلی و علاقه‌‌ی خود را شناخته و برای رشته‌ی تخصصی خود در دبیرستان، مانند طبیعی، فنی‌ و حرفه‌ای یا علوم انسانی، آماده شوند.

Dorfschule Kalo
عکس: dayyertashbad

افزون بر این بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که دوره‌ی سنی مقطع راهنمایی دوره‌ای بحرانی و بسیار حساس است و دانش‌آموزان این دوره نباید با دانش‌آموزانی که چندین سال کوچکتر یا بزرگ‌تر از خود هستند در یک مکان تحصیل کنند.

حذف مقطع راهنمایی و انتقاد کارشناسان

در سال ۱۳۷۰ نیز ساختار آموزشی باز هم تغییر کرد و این بار شامل یک دوره‌ی آمادگی یک ساله، دوره‌‌ی ابتدایی ۵ ساله، دوره‌ی راهنمایی ۳ ساله، دوره‌ی متوسطه‌ی ۳ ساله و دوره‌ی پیش‌دانشگاهی یک‌ساله شد.

اینک وزیر آموزش و پرورش باز هم از لزوم تغییر ساختار در نظام آموزشی ایران صحبت می‌کند و بر این باور است که «تغییر در ساختار» نظام آموزشی «تحول» ایجاد خواهد کرد.

یک کارشناس آموزش و پرورش که نخواست نامش فاش شود با انتقاد از این طرح گفت: «این طرح مطالعه ‌نشده است. حتی در مورد زمان آن هم به تصمیم نرسیدند. بعد از اینکه تصویب شده می‌خواهند بنشینند و جزییات طرح را بنویسند، در حالی که زمانی به طرحی می‌شود طرح گفت که جزییات آن روشن شده باشد، تکلیف پیش‌دبستانی و پیش‌دانشگاهی و هدایت تحصیلی مشخص شده باشد بعد بیایند با این جزییات تصویبش کنند. اینها در توضیح طرح حرف‌های متناقض می‌زنند. مثلا گفته می‌شود که راهنمایی تبدیل به سیکل اول دبیرستان می‌شود، یعنی آن سه سال اول دبیرستان نقش دوره‌ی راهنمایی را بازی می‌کند یا می‌گویند که پیش‌دانشگاهی قرار است که حذف بشود و پیش‌دبستانی بیاید زیر پوشش آموزش و پرورش».

وی از وارد کردن دوره‌ی پیش‌دبستانی به مقطع ابتدایی انتقاد کرده و می‌گوید: «اینها چند سالی است که می‌گویند پیش‌دبستانی‌ها که کودکان ۴ تا ۶ ساله را در برمی‌گیرد، وارد سیستم ابتدایی شوند و به این ترتیب ابتدایی می‌شود ۶ سال. در حالی که پیش‌دبستانی را باید به صورت یک دوره‌ی جداگانه در نظر بگیرند نه به عنوان سال اول دبستان، چون پیش‌دبستانی اصولا تجهیزات مخصوص به خودش می‌خواهد، مربی و فضای مخصوص خود می‌خواهد، مثل دبستان نیست که دانش‌آموزان را بفرستند داخل کلاس و معلم را بفرستند تا بچه‌ها را نگهداری کند. بلکه بچه باید تمرین و بازی کند، بدود، مهارت‌های راه ‌رفتن، درست نشستن، چگونه قلم به دست گرفتن، شعر خواندن و حفظ کردن و مجسمه‌سازی را باید یاد بگیرد. اینها اصلا متوجه نیستند که دوره‌ی پیش‌دبستانی با ابتدایی متفاوت است».

این کارشناس آموزشی می‌افزاید: «یا می‌گویند که ما می‌خواهیم پیش‌دانشگاهی را حذف کنیم که این خوب است، چون پیش‌دانشگاهی ارتباطی به آموزش و پرورش ندارد. اما از آن طرف وزیر اعلام می‌کند که ما برای اجرای قانون حذف کنکور آمادگی کامل داریم. اجرای قانون حذف کنکور یعنی اینکه ما در سال‌های دوم و سوم و پیش‌دانشگاهی در سطح کشور امتحانات هماهنگ برگزار کنیم و دانش‌آموزان را رتبه‌بندی کنیم تا دانش‌آموزان وارد دانشگاه شوند. این دو حرف با هم تناقض دارد. شما که می‌خواهید پیش‌دانشگاهی را حذف کنید، لزومی ندارد که از آن طرف بیایید اجرای کنکور که مربوط به سازمان سنجش و وزارت علوم و دانشگاه است را بر عهده بگیرید».

«پشت این قضایا اهداف سیاسی خوابیده است»

به گمان این کارشناس بررسی این تصمیم‌ها نشان می‌دهد که مسئولان آموزش و پرورش «در تصمیم‌گیری‌های خود» کمترین توجه را به «بخش کارشناسی» داشته و اهداف دیگری را دنبال می‌کنند: «الان بخش کارشناسی آموزش و پرورش ما نشسته و در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها نقشی ندارد. نکته‌ی اول این است که اصولا اعتقادی به کار کارشناسی ندارند و اگر هم بخواهند کاری انجام دهند می‌آیند کارگروه تشکیل می‌دهند. کارگروه را از افراد مورد اعتماد خودشان تشکیل می‌دهند، کسانی که معلوم نیست اصولا درجه‌ی کارشناسی آنها چیست، تخصص آنها چیست، فقط آنها به آن اعتماد دارند. نکته‌ی دیگر این است که به هر حال به آن مسایل اصلی آموزش و پرورش نمی‌پردازند، معمولا اهداف دیگری دارند، پشت این قضایا اهداف سیاسی خوابیده است. در نتیجه یکی از خواسته‌های مشخص کارشناسان این است که آموزش و پرورش کلا باید تبدیل به حوزه‌ی غیر سیاسی شود و تابع این جزر و مدهای سیاسی که مرتبا در ایران اتفاق می‌افتد قرار نگیرد، آموزش و پرورش به صورت کارشناسی و تخصصی کار خودش و وظایف خودش را انجام دهد».

«تقویت نظام از طریق آموزش و پرورش»

حمیدرضا حاجی‌بابایی، وزیر آموزش و پرورش ایران، در آیین معارفه‌ی خود به این وزارتخانه گفت: «همت ما برای آموزش و پرورش این است که بر اساس آن نظام تقویت شود و جایگاه آن مستحکم گردد».

تقویت نظام همان هدفی است که طرح‌های دیگر دولت احمدی‌نژاد مانند حضور دائمی روحانیون در مدارس، تشکیل پایگاه‌های بسیج آموزشی در مدارس ابتدایی و اعزام ۴ هزار مدرس تربیت سیاسی در مدارس را نیز توجیه می‌کند.

اما آیا ساختارشکنی به این شکل نظام را تقویت خواهد کرد؟ این کارشناس آموزشی معتقد است که تقویت نظام با «آموزش و پرورش حرفه‌ای» به دست می‌آید نه با سیاسی کردن فضای آموزشی کشور. به عقیده‌ی او، تنها کودکانی که خلاق بوده و از سلامت جسمی و روانی برخوردار باشند می‌توانند «به نظام و چشم‌انداز ۲۰ ساله‌ی» آن خدمت کنند و پر کردن مغز دانش‌آموز از معلومات کاری از پیش نخواهد برد: «معلم باید روش تحقیق و جستجو و به دست آوردن معلومات را به دانش‌آموز یاد بدهد نه اینکه مغز او را پر از معلومات کند. اما اینها نه تنها روش آموزشی را اصلاح نمی‌کنند‌، بلکه هر روز هم یک حرف سیاسی و طرح نیمه‌تمام می‌زنند».

نویسنده: فریبا والیات

تحریریه: داود خدابخش

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر