بنابر آمارهای رسمی در ایران، یک چهارم آب تصفیه شده در کشور بدون رسیدن به دست مردم، هدر میرود و ظرفیت تاسیسات بازیافت فاضلاب منازل برای تصفیه مجدد و تحویل به بخش کشاورزی نیز بسیار نازل است.
از طرفی عدم حمایتهای دولتی، چنبره مافیا در بازار داخلی و صادرات محصولات کشاورزی، بحرانهای معیشتی و اخیرا خاموشیها انگیزه کشاورزان برای سرمایهگذاری جهت توقف آبیاری با روشهای قدیمی غرقآبی و رو آوردن به روشهای نوین مانند قطرهای را از بین برده است.
ایران در سال جاری با بحران کسری شدید برق، آب و گاز مواجه شده است و آنچه از زبان مقامات ایران شنیده میشود، مزمت و سرزنش مردم در «اصرافکاری» و متهم کردن آنها به عدم رعایت استانداردهای مصرف است.
در مورد گاز، ذکر این نکته کافی است که روزانه ۶۰ میلیون میلیون متر مکعب گاز تولیدی کشور فقط در مرحله تولید و انتقال، به خاطر عدم تجهیزات جمعآوری گاز همراه و فرسودگی شبکه تلف میشود. این میزان گاز، معادل حدود ۱۰ درصد از کل گاز مصرفی کشور است. ارزش این میزان گاز سالانه ۵ میلیارد دلار است که با آن میتوان یک نیروگاه بادی یا خورشیدی با سه تا چهار برابر ظرفیت نیروگاه اتمی بوشهر احداث کرد.
در مورد برق نیز تلفات در شبکه برابر ۱۳ درصد از کل تولید برق کشور است که معادل ۴۰ درصد از برق مصرفی خانوارهاست. ارزش این میزان از تلفات برق نیز سالانه تقریبا ۵ میلیارد دلار است.
هدرروی آب در شبکه
شرکت آب و فاضلاب ایران آبان امسال اعلام کرد حدود ۱۵ درصد از آب تصفیه شده کشور به خاطر فرسوده بودن شبکه انتقال و توزیع به هدر میرود و تقریبا به همین میزان نیز تلفات دیگر آب تصفیه شده وجود دارد.
بر اساس جزئیات این گزارش، پارسال یک میلیارد و ۲۵۷ میلیون متر مکعب آب تصفیه شده کشور در نشتیهای شبکه از بین رفته، ۴۱۱ میلیون متر مکعب مصرف به مصارف غیرمجاز رسیده و حساب ۵۲۸ میلیون متر مکعب آب تصفیه شده نیز به خاطر عدم دقت تجهیزات اندازهگیری فروش آب به مشتریان مشخص نیست.
هدرروی یک چهارم آب تصفیه شده در حالی است که بر اساس ارزیابی مرکز پژوهشهای مجلس، ۵۶ درصد از اهالی کشور در سال گذشته با تنش آب شرب مواجه بودهاند. این رقم در سال ۹۶ حدود ۴۶ درصد بود.
بدین ترتیب میزان شهرها و روستاهای درگیر با تنش آب شرب افزایش چشمگیری داشته است.
میزان مصرف خانگی آب در ایران با احتساب تلفاتی که اشاره شد، ۸ میلیارد متر مکعب در سال است. این رقم در آلمان با جمعیتی مشابه ایران حدود ۶.۴ میلیارد متر مکعب است که با توجه به تلفات شبکه، در اصل ایرانیها کمتر از آلمانیها آب شرب استفاده میکنند.
نکته اینجاست که ۸ میلیارد متر مکعب معادل ۱۰ درصد از کل مصرف آب ایران است و رقم بالایی است و میتوان با تصفیه دوباره آن، بخشی از آب مورد نیاز بخش کشاورزی و صنعتی کشور را تامین کرد؛ چنانکه آلمان این کار را کرده و ۹۶ درصد فاضلاب شهری و روستایی را تصفیه کرده و دوباره به مصرف کشاورزی و صنعتی میرساند. در ایران این رقم بسیار نازل است و جالب اینکه بر اساس ارزیابی مرکز پژوهشهای مجلس، کمتر از ۵۴ درصد از جمعيت شهری تحت پوشش شبكه فاضلاب هستند؛ یعنی حتی نیمی از جمعیت کشور شبکه دفع فاضلاب ندارد و آبی که مصرف میکنند عموما به چاهها ریخته شده و از بین میرود. در روستاها نیز اصولا شبکه فاضلابی وجود ندارد.
بدین ترتیب بخش اعظم آب شرب مصرفی کشور نه تنها از بین میرود، بلکه از طریق چاه ها به سفرههای زیرزمینی میرسد و آب آنها را نیز آلوده میکند.
تلفات ۲ میلیارد متر مکعبی آب شرب در شبکه و عدم تصفیه دوباره نزدیک به ۸ میلیارد متر مکعب آب مصرفی خانوارهای کشور در حالی است که برای نمونه هم اکنون ۸۸ درصد ظرفیت سد زایندهرود خالی است و تنها ۱۳۳ میلیون متر مکعب آب دارد و این رقم معادل سه ماه مصرف آب شرب استان است.
در کنار این آمارها، ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که برای نمونه صنایع اصفهان سالانه ۷۰ میلیون متر مکعب آب شرب را به جای پساب مصرف میکنند. به عبارتی؛ اگر سیستم فاضلاب اصفهان توسعه پیدا میکرد، مصرف صنعتی آب این استان از طریق پساب تامین میشد.
اینها نکاتی است که نه ربطی به مردم دارد و نه کاهش «نزولات آسمانی برف و باران»، بلکه مستقیما حاصل مدیریت غلط دولتها و ندانم کاری مسئولین و فساد دستگاهها بوده است.
این در حالی است که با کمال تعجب وزارت نیرو روز شنبه با انتشار گزارشی مدعی شد «متاسفانه راهی جز سازگاری با کمآبی نیست».
این گزارش نیز بدون اشاره به تلفات ۲ میلیارد متر مکعبی آب شرب در شبکه و هدردهی فاضلابها بجای تبدیل آنها به پساب تنها آمارهایی درباره افت بارندگیهای کشور داده و آن را با دهههای گذشته مقایسه کرده است.
مصارف کشاورزی
پنج سال پیش دولت برنامهریزی کرده بود که تا سال جاری با جایگزین کردن روشهای نوین آبیاری، ۱۱ میلیارد متر مکعب از مصرف کشاورزی آب را کاهش دهد، اما در عمل این برنامه به جایی نرسید.
۹۰ درصد از مصرف آب کشور در بخش کشاورزی است و هنوز هم زمینهای کشاورزی ایران با روش غرقآبی آبیاری میشود.
با گذر از شیوه های آبیاری قدیمی به شیوههای نوین امکان صرفهجویی ۵۰ تا ۶۰ درصدی کل مصرف آب کشور وجود دارد، اما نه دولت همت و ارادهای برای این کار داشته و نه کشاورزان انگیزهای.
تنها کافی است به رسانههای خود ایران نگاهی کرد تا مشکلات متعدد کشاورزان برای فروش محصولات خود با قیمتی که حداقل دچار زیان نشوند را مشاهده کرد. در حالی که تورم اقلام خوراکی در کشور به بالای ۶۰ درصد رسیده، کشاورزان سودی از افزایش قیمت ها نمیبرند و انگیزهای برای بهبود وضعیت آبیاری زمینها ندارند.
نکته مهم اینکه بخش کشاورزی سهمی ۸ درصدی در تولید ناخالص داخلی کشور دارد و بیش از ۱۷ درصد شاغلان کشور در این بخش فعال هستند.
مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.