جنبش زنان، یکصد مرد و هفت پرسش
۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبهارنست الیتس (Ernst Elitz)، یکی از برجستهترین ژورنالیستهای آلمان در مقالهای تحت عنوان "علیه دروغگویی و حماقت" (در برلینر تسایتونگ، ۴ ژانویه ۲۰۱۰)، دوازده ویژگی مهم را برای رسانهها برمیشمرد. به نظر او، در وهلهی نخست، یک رسانه باید بتواند سیاست را به زبان روزمره توضیح دهد. دوم: برای یافتن "واقعیت"، بیشتر به زندگی انسانها نگاه کند و کمتر به حرفهای سیاستمداران و سیاسیکاران اهمیت دهد. سوم: رسانهها باید تابوها را بشکنند. چهارم: رسانهها باید نقض حقوق انسانها را آشکار کنند ...
الیتس که تا سال پیش ریاست رادیوی سراسری آلمان را به عهده داشت، در مصاحبههای گوناگون پیوسته تاکید کرده است که مهمترین ویژگی یک ژورنالیست، کنجکاوی است. او همچنین معتقد است که یک ژورنالیست باید در رابطه با موضوعاتی که به آنها میپردازد، موضع سفت و سختی نداشته باشد و بیش از هرچیز به دنبال آن باشد که حس کنجکاوی خود را ارضا کند، نه اینکه از طریق کار روزنامهنگاری، نظر خودش را به مردم تحمیل نماید. به نظرالیتس، برای روشنگری حتما نباید ماجراجویی کرد، بلکه میتوان از طریق پرسشهای به ظاهر پیشپا افتاده، به نتایج قابل توجهی دست یافت.
با پندهای این ژورنالیست کهنهکار در پس سر، هفت پرسش "پیشپا افتاده" در رابطه با حقوق زنان ایرانی و روز جهانی زن تنظیم و برای ۱۰۰ تن از فعالان سیاسی، احتماعی و فرهنگی داخل و خارج از کشور از طریق ایمیل فرستاده شد؛ از جمله برای دو تن از همکاران مرد در تحریریهی خودمان.
پرسشها
− آیا معتقدید که مردان ایرانی حقوق زنان ایرانی را پایمال میکنند؟
− آیا زنان ایرانی به اندازه کافی برای برابری حقوق با مردان مبارزه میکنند؟
− برای برابری حقوق زن و مرد تاکنون چه کاری انجام دادهاید؟
− نظرتان در مورد سهمیه برای زنان در همهی عرصههای سیاسی و اجتماعی چیست؟
− نظرتان راجع به این جمله چیست: "زن ناموس مرد است"؟
− به نظر شما مهم است که یک روز خاص در سال به "زن" اختصاس داده شود؟
اگر پاسخ "آری" است، چرا مهم است؟
− چه برنامهای برای روز زن دارید؟
آمار و ارقام
پیش از هرچیز باید متذکر شد که این پرسشنامه ارزش علمی ندارد و نگارندهی این مطلب حتی آن را "مشت نمونهی خروار" نمیداند، بلکه فقط برای ارضاء کنجکاوی و اینکه مردان فعال "دوروبرخودمان" چه فکر میکنند، تنظیم شد. پاسخها ارزشگذاری نشدهاند و نام و نشانی پرسششوندگان نیز محفوظ هستند.
از میان افرادی که به نوعی در میان قشرهای گوناگون اجتماعی (در داخل و خارج کشور) فعالیت چشمگیری انجام دادهاند، ۳۲ فعال سیاسی و حقوقبشری، ۱۶ روزنامهنگار و وبلاگنویس، ۱۲ نویسنده و شاعر و مترجم، ۸ تن از کسانی که در عرصهی سینما کار میکنند، ۸ تئاتری، ۶ نقاش و مجسمهساز، ۶ تن از اهالی موسیقی، ۶ پزشک و دندانپزشک، ۳ناشر، و ۳ عکاس انتخاب شدند. این انتخاب بدون معیارهای ویژه، و فقط بر حسب "تصادف" صورت گرفت.
پس از نامهنگاریهای متعدد و قولاینکه نام افراد ذکر نخواهد شد، ۳۹ نفر (درصد) به تمامی پرسشها پاسخ جدی دادهاند. ۸ درصد پاسخهایی دادهاند که بیشتر آنها به درد روزنامههای فکاهی میخورند و پاسخهای ۱۲ درصد هم درخور هیچ روزنامهای نیستند.
کسانی که تا دو روز پس از ارسال پرسشنامه پاسخ جدی دادند زیر ۴۰ سال سن دارند و دستکم ۱۵ سال است که در خارج کشور زندگی میکنند.
تمامی پاسخهایی که از ایران رسیدند جدی بودند، اما فقط ۳ تن پرسششوندگان مقیم ایران به پرسش آخر پاسخ دادند.
۴۱ نفری که از آنها پاسخی نرسید، از آشنایان نزدیک نگارنده هستند. این بدان معناست که فرستندهی پرسشنامه برای آنها آشناست و آنها به احتمال خیلی زیاد ایمیلهای او را ناخوانده به سطل آشغال مجازی نمیفرستند.
از هیچکدام از پرسششوندگانی که ۶۰ سال به بالا هستند، پاسخی نرسید. آنها یا پرسشنامه را دریافت نکردهاند، یا پاسخ ندادهاند و یا پاسخ آنها در دنیای مجازی گموگور شده است.
پرسشنامههایی هم که برای اهالی شعر و ادب فرستاده شد به سرنوشت مشابهی دچار شدند.
بجز یک نفر، مابقی روزنامهنگاران هم جزو ۴۱ درصدی هستند که پاسخ آنها نرسیده است.
بیش از همه، اهالی تئاتر و فعالان سیاسی داخل و خارج از کشور به پرسشنامه پاسخ جدی دادند.
پاسخها به پرسش ۱
آیا معتقدید که مردان ایرانی حقوق زنان ایرانی را پایمال میکنند؟
پاسخ ۲۰ تن از ۳۹ نفری که پرسشنامه را جدی گرفتهاند (یعنی حدود ۵۰ درصد)، فقط "آری" است و در این مورد توضیحی ندادهاند. ۱۲ نفر هم معتقدند که باید "تکفیک کرد"، یعنی اینکه مردان را نمیتوان یک جمع واحد پنداشت. اما آنها هم اعتقاد دارند که اکثر مردان ایرانی، ناآگاهانه، حقوق زنان را پایمال میکنند. ۷ نفر هم پاسخشان "آری" است و علاوه بر آن توضیحاتی هم دادهاند. از جمله:
«آری، و همچنین معتقدم که اکثر مردان ایرانی در پایمالکردن حقوق زنان با رژیم اسلامی همدست هستند».
«بله، مردان ایرانی با اتکا به فرهنگ ومذهب و سنن سختجان حقوق زنان ایرانی را پایمال میکنند.»
«مردانی هستند که برای حقوق کارگران و یا پاکیزگی محیط زیست مبارزه میکنند، اما وقتی حکومت حقوق نزدیکترین افراد خانواده، یعنی همسر، مادر، دختر و خواهر آنها را ضایع میکند، سکوت میکنند. این را من روانگسیختگی مینامم».
«تقریبا همه، چون اگر آنها با پایمالکردن حقوق اولیهی زنان توسط رژیم مخالف بودند، حتما میبایست این را به شکلی نشان میدادند. مثلا تظاهرات مردانی را درنظر بگیرید که با این پلاکات به خیابانها آمدهاند: "کسی حق ندارد به زن من بگوید، چگونه لباس بپوش، حتی خود من". البته این خواب خوشی بیش نیست».
پاسخها به پرسش ۲
آیا زنان ایرانی به اندازه کافی برای برابری حقوق با مردان مبارزه میکنند؟
۲۸ نفر (نزدیک به ۷۰ درصد) از پاسخدهندگان این پرسش را فقط با "نه" پاسخ دادهاند. ۹ نفر معتقدند که زنان ایرانی برای رسیدن به برابری حقوقی به آگاهی کافی رسیدهاند و با وجود مشکلات گوناگون، از مبارزه دست نمیکشند.
دو نمونه از این دست:
«آری، بسیار فراوان. به قیمت زندگیشان، چوانیشان و با همهی شجاعتشان. ولی در اینجا نیز با دوطیف قکری و رفتاری روبرو هستیم: طیف سنتی−مذهبی و طیف جوانتر و درسخوانده که گرایش سنتی به مذهب ندارد، حتی اگر باور مذهبی داشته باشد. نکتهی جالب اینکه در اصل مبارزه برای آزادی و حقوق اجتماعی، هر دو این طیفها درکنار یکدیگر هستند و دارند همدیگر را درک میکنند. در حاشیهی این همکاری، دستاوردهای چشمگیری در حال رویدادن است.»
«در سالهای اخیر نشان از این است که جنبش زنان توسط خود آنها هدایت و حمایت میشود. دفاع مردان از زنان که در گذشته نشانی از مبارزهی ایدئولوژیک داشت تا یک جنبهی حقیقی، جای خود را به یک مبارزهی حقیقی و ضروری داده که توسط خود قربانیان رهبری میشود و آن شکل مبارزهی مصنوعی گذشته که مردان برای زنان انجام میدادند به پایان رسیده است».
پاسخها به پرسش ۳
برای برابری حقوق زن و مرد تاکنون چه کاری انجام دادهاید؟
از نزدیک به ۷۶ درصد پاسخهایی که به این پرسش داده شده برمیآید که پاسخدهندگان یا تا کنون به این پرسش فکر نکردهاند، یا اینکه واقعا هیچ فعالیت چشمگیری برای برابری حقوقی زن و مرد انجام ندادهاند. حدود ۱۴ درصد نوشتهاند که در این راه فعالیت علنی کردهاند، مثل شرکت در تظاهرات با ساختن فیلم یا اجرای نمایشهایی که در رابطه با پایمالکردن حقوق زنان بوده است. حدود ۱۰ درصد هم گفتهاند که برای تغییرات اجتماعی باید از خود شروع کرد. آنها معتقدند که در رابطه با حقوق زنان هم مردان باید در وهلهی نخست رفتار و افکار خود را "زیر ذرهبین ببرند".
چند نمونه از پاسخها:
«سعی کرده و میکنم با کارهایم، با روش زندگیام و حمایت عملی په عنوان یک مرد سهم خودم را ادا کنم. برابری زن و مرد کاملا به نفغ مردها هم هست، چون اینجا حقوق بشر است که دارد پایمال میشود؛ بشر مؤنث».
«نمیدانم، باید کارهای کوچکی انجام داده باشم، در محیط خانواده و با دانشجویان. این کارها در برابر آنچه که زنان میکنند و بر دوش دارند، هیچ است.»
«نخست خود را از افکار مردگرایانه و زنستیز پاک و بعد سعی به ترویج این کار در خانواده خود کردم».
«سعی در تغییر افکار و روش و منش خود دارم».
«سعی کردهام اخلاقیات مردانه قومی اسلامی و سنتی خود را کنترل کنم».
پاسخها به پرسش ۴
نظرتان در مورد سهمیه برای زنان در همهی عرصههای سیاسی و اجتماعی چیست؟
۳۲ نفر (نزدیک به ۸۰ درصد) از پاسخدهندگان "سهمیه برای زنان" را ضروری دانستهاند. نزدیک به ۱۰ درصد هم معتقدند که سهمیه "مشکلات زنان را حل نمیکند". حدود ۱۰ درصد هم پاسخشان "نه" است، بدون هیچ توضیحی.
چند نمونه:
«... سهمیه یعنی بخشیدن فروتنانهی حقوق توسط مردان به زنان. اما برابری حقوقی معنی دیگری دارد. این حقوق اگر حاصل یک مبارزه و توسط خود زنان تحقق پذیرد، از معنا و کیفیت دیگری برخوردار و در جامعه نهادینه خواهد شد».
«... الان در کشور ما سهمیهبندی برای زنان وجود دارد. شاید این کار برای آغاز خوب بوده باشد، ولی درخواست زنان ایران بیرونآمدن از سهمیه است».
«موافقم. تبعیض منفی را برای یک دوره باید با تبعیض مثبت جبران کرد».
«حق دادنی نیست، گرفتنی است. زنان باید به خودشان اعتمادبهنفس پیدا کنند در همه جا شرکت کنند و سهیم شوند».
پاسخها به پرسش ۵
نظرتان راجع به این جمله چیست: "زن ناموس مرد است"؟
تمامی کسانی که به این پرسش پاسخ جدی دادهاند، با "ناموس" به آن شکل که در جامعهی سنتی ایران رایج است، مخالفند. بیش از ۸۰ درصد آنها انزجار خود را از این جملهابراز کردهاند.
چند نمونه از پاسخها:
«این جملهای است که از دکان حقهبازها برای سرکوب زنان بوجود آمده و انسان را یاد بردهداری میاندازد».
«یاد جاهلهای محلات قدیم میافتم. این گزارهای قجری است. امروز به جای واژهی "ناموس" در این گزاره، واژه "عشق" بکار برده میشود».
«... اگر مرد هم ناموس زن محسوب شود، شاید بتوان این جمله را تحملپذیر کرد».
«جملهی کاملا مزخرفی است».
«این جمله را مردانی ساختهاند که مایل به تصاحب زن به عنوان یک اوبژهی جنسی بودهاند».
پاسخها به پرسش ۶
به نظر شما مهم است که یک روز خاص در سال به "زن" اختصاس داده شود؟
۳۷ تن از ۳۹ نفری که به این پرسشپاسخ جدی دادهاند با "روز جهانی زن" موافقتند.چند نمونه از پاسخها:
«تجربهی من نشان داده که زنها در این روز اعتمادبهنفسشان بیشتر است. شاید بهتر باشد که ۳۰۰ روز در سال "روز زن" باشد، ۶۵ روز باقیمانده هم "روز زن و مرد"».
«در این روز، اگر جدی گرفته شود، میتوان به زنان نشان داد که من شما را با خودم برابر میدانم، از هر نظر».
«بسیاری از مردها یادشان میرود که همسرشان یک زن است. شاید یک روز در سال، به این حقیقت پی ببرند».
پاسخ به پرسش ۷
چه برنامهای برای روز زن دارید؟
حدود ۸۰ درصد از کسانی که به پرسشها پاسخ جدی دادهاند، در روز ۸ مارس برنامهی مشخصی ندارند. حدود ۱۰ درصد نوشتهاند که به همسرانشان گل میدهند یا برای "خوشحالکردن" زنان دوروبرشان کار دیگری انجام میدهند. حدود ۱۰ درصد هم قصد دارند در برنامههایی که در رابطه با روز جهانی زن برگزار میشوند، شرکت کنند.
چند نمونه از پاسخها:
«در این روز به ستایش خالق این موجود خواهم پرداخت و تمام خصوصیات عجیب و عمیق و مثبت و سازندهو قدرتمند و یایدار این انسان نسلافزا را یاد خواهم کرد.»
«با خانم مانند هر روز بگویم و بخندم».
«برنامه خاصی ندارم، چون در این روز زنها (لااقل آنهایی که من میشناسم) جمع میشوند و ما مردها دعوت نیستیم. من البته با این اصلا مخالف نیستم».
«در این روز سعی میکنم کمی نامرد باشم».
فرهاد پایار
تحریریه: رضا نیکجو