جوانان ایرانی؛ آنچه هستند، آنچه حکومت میخواهد باشند
۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبهسازمان ملل متحد از ربع قرن پیش دوازدهم ماه آگوست را روز جهانی جوانان نامیده. هدف از این نامگذاری نشان دادن اهمیت دخالت جوانان در امور سیاسی و لزوم توجه سیاستمداران به نقش سیاستهایشان در زندگی جوانان عنوان شده است. جمهوری اسلامی به این مناسبت بیاعتناست و روز دیگری را به عنوان «روز جوان» برگزیده که ارتباطی با هدفهای اعلام شدهی سازمان ملل ندارد.
«روز جوان» در روزگار جمهوری اسلامی
در تقویم رسمی جمهوری اسلامی یازدهم ماه شعبان که روز تولد علی اکبر، فرزند سومین امام شیعیان است روز جوان خوانده میشود. مطابق روایت شیعیان علی اکبر فرزند ارشد امام حسین، جوانی دلیر و رشید بوده که همراه با پدرش و دیگر نزدیکان و یاران او در روز عاشورا کشته شده است. در روایتها سن او هنگام مرگ ۱۸ تا ۲۸ سال ذکر شده.
شیعیان شخصیت فرزند امام سوم خود را تجلی صفاتی چون، "رشادت"، "از خودگذشتی"، "مظلومیت" و"شهادت طلبی" توصیف میکنند. پایگاه اینترنتی حوزه علمیه قم به نقل از مجله کوثر در یادداشتی که به شرح زندگی او اختصاص دارد مینویسد، در واقعهی کربلا «درخششی چشمگیر داشت و با هربار حمله خود، دهها نفر را به خاک هلاکت میانداخت.»
مجله کوثر در شماره ۳۹ خود، خرداد ۱۳۷۹، "شجاعت"، "یاری به مظلومان و محرومان" و "ایستادگی در برابر ستمگران" را از صفات برجستهی علی اکبر ذکر کرده و او را " نمونهای تمام عیار برای امروز و فردای زندگی" جوانان معرفی میکند.
الگوهای ناهمزمان؟
با چنین دیدگاهی یازدهم شعبان «روز جوان» نامگذاری شد که امسال با اول مرداد ماه مصادف بود. در روایت جمهوری اسلامی جوان ایرانی نیازمند "الگویی" فرض شده که تجلی "ارزشهای اصیل اسلامی" قلمداد میشود.
برخی از کارشناسان تعلیم و تربیت و آسیب شناسان احتماعی معتقدند چنین الگوبرداریهایی با واقعیتهای زندگی امروز همخوانی ندارد و پاسخگوی مسائل و معضلات جوانان در جوامع مدرن و امروزی نیست. به هر تقدیر فرض سازمان ملل در نامگذاری روز جوانان با دیدگاههای حاکم بر جمهوری اسلامی تفاوت فاحش دارد.
سازمان ملل معتقد است تصمیمگیریهای سیاستمداران شامل مسائلی چون آموزش، بهداشت و محیط زیست نیز میشود که مستقیما بر زندگی جوانان تاثیر میگذارد. افزون بر این سازمان ملل اعتقاد دارد "مسئولیتپذیری" پیر و جوان نمیشناسد، و همبستگی، تعامل و رواداری را به تمام نسلها توصیه میکند. شعار سال ۲۰۱۰ روز جوانان «گفتگو و تفاهم متقابل» تعیین شده و گفتگو میان جوانانی با فرهنگهای مختلف، و افراد نسلهای گوناگون را توصیه میکند.
جوانان و "تهاجم فرهنگی"
"روز جوان" در جمهوری اسلامی بیشتر دغدغههای "ملی"، از منظر حکومت، را محور قرار میدهد. اینها دغدغههایی هستند که کشور از سه دهه پیش با آن درگیر بوده و با عبارتهایی چون «تهاجم فرهنگ غربی» تعریف میشود.
بر خلاف منظور جامعه جهانی از گفتگوی جوانان فرهنگهای مختلف، حکومت اسلامی در ایران همچنان خود و جوانانش را در معرض تهاجم "بیگانگان" و محتاج مقابله میبیند. خطر "تهاجم فرهنگی" از سال گذشته، بیش از پیش با خطری که مسئولان آن را "جنگ نرم" میخوانند عجین شده و حکومت تلاش وسیعی را آغاز کرده تا جوانانی را که به زعم او "پیاده نظام این جنگ نرم" هستند مهار کند.
فاصله جوانان با ایدهآلهای حکومت
جمهوری اسلامی سه دهه تلاش کرد تا جوانان مطابق با الگوهای مورد تایید حکومت پرورش یابند. گذشته از شعارهایی که در مورد وجود "اکثریت مومن و متعهد" در میان جوانان داده میشود تکرار هر روزهی انتقاد به رفتار و ظاهر جوانان و برنامههای تکراری انتظامی و امنیتی علیه آنها نشان میدهد این گروه سنی با ایدهآلهای حکومت همخوان نیستند.
خطر "تهاجم فرهنگی غرب" که از دو دهه پیش به عنوان محوریترین مشکل جامعه از آن سخن میرود نشان میدهد حکومت با گذشت سه دهه قادر به سوق دادن جوانان به راهی که درست میپندارد و درآوردن آنها به قالب مورد نظرش نبوده است.
اکثریت قریب به اتفاق ایرانیانی که وارد دوره جوانی میشوند حدود نه سال را در نهادهای آموزشی جمهوری اسلامی گذراندهاند و با مصالح و روشهایی آموزش و پرورش یافتهاند که توسط حکومت مطلوب ارزیابی شده. به رغم این، حکومت خود را مجبور میبیند، برای انجام کاری که نه سال در محیط بسته مدرسه قادر به انجام آن نبوده، در خیابانها و میدانهای شهر از گشتهای نیروی انتظامی بهره بگیرد
نتیجهی معکوس فشار؟
ناخشنودی حکومت از پوشش و آرایش جوانان از چند سال پیش شدت گرفته است و به استفاده از نیروی انتظامی و اخیرا اقدامهای تنبیهی شدیدتر انجامیده. در ماههای گذشته امامان جمعه شهرهای بزرگ پوشش زنان را به یکی از موضوعهای اصلی و ثابت خطبههای نماز جمعه تبدیل کردهاند. برخی از آنها مانند احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران میگویند اکنون کار از "بدحجابی" گذشته و به بیحجابی رسیده است.
اگر ادعای مقامهای حکومتی در مورد گستردهتر شدن آنچه بدحجابی مینامند درست باشد میتوان فرض کرد، سیاستهای منع کننده و محدود کننده سه دههی گذشته نه تنها موثر نبوده که نتیجهای معکوس داشته.
زنان ایرانی که سالها در مدرسه و از رسانههای دولتی میشنوند و بعضا تکرار میکنند «ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است» هفتمین مصرفکنندگان لوازم آرایش در جهان هستند.
سالی دو میلیارد دلار لوازم آرایش
مطابق اموزههایی که حکومت آنها را به عنوان ارزش دینی تبلیغ میکند آرایش زن تنها برای همسر و دور از چشم "نامحرم" مجاز است. تصویر زنانی که با آرایش غلیظ در حمایت از حکومت به خیابانها میآیند یا در مراسم دولتی حضور دارند نشان میدهد یا "خودیها" نیز به الگوهای رفتاری مورد نظر حکومت اعتنایی نمیکنند؛ یا حکومت حاضر است در موقع لزوم ادعاهای خود را کنار بگذارد.
مطابق تازهترین گزارشهایی که خرداد ماه سال جاری در رسانههای غربی از جمله ایندیپندنت و گلوبال تایمز منتشر شده نزدیک به یک سوم کل لوازم آرایشی را که وارد خاورمیانه میشود زنان و دختران ایرانی مصرف میکنند. بنابر این گزارش ایرانیان سالانه بیش از دو میلیارد دلار صرف آرایش خود میکنند. بخش بزرگی از این محصولات به صورت قاچاق وارد کشور میشود اما غالبا به صورت علنی در فروشگاهها به فروش میرسند.
توهین به زنان و جوانان
مسئولان حکومت جوانانی را که مطابق میل آنها رفتار نمیکنند با بدترین و توهینآمیزترین صفات نکوهش میکنند. امام جمعه مهریز زنانی را که به زعم او "بدحجاب" هستند "الاغ پالاندار" مینامد و امام جمعه مشهد آنها را "خاکریز اول دشمن در جنگ نرم" میخواند. آیتالله علمالهدی مدعی است «هرگاه زن و دختر بدحجاب آرایش كرده در برابر جوانی قرار میگیرد او را از مسیر دین خارج كرده و به مسیر فساد میكشاند و از این راه دشمن به هدف خود میرسد.»
فرماندهان نیروهای نظامی نقش و وظیفه جدید نیروهای بسیج را مقابله با خطری تعریف میکنند که "جنگ نرم" خوانده میشود. به نظر میرسد این وظیفه ارتباطی با سخنان امام جمعه مشهد نداشته باشد و هدفش بیشتر مهار اعتراضهای اجتماعی است.
بسیج؛ فرهنگسازی یا سرکوب؟
نیروهای انتظامی و امنیتی در ماههای گذشته حرکتهای اعتراضی را به جوانانی نسبت میدهند که از نظر آنها قصد دارند از طریق رواج دادن فرهنگ غربی اساس جمهوری اسلامی را نابود کنند. شاید تکرار انتقادها به پوشش و ظاهرا جوانان از تریبون نماز جمعه جزیی از تلاشی باشد که هدف آن توجیه فعال شدن نیروهای بسیج برای کنترل جوانان عنوان میشود.
سرلشکر محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه، ۱۹ مرداد ۸۹ گفته است «پتانسیل بسیج برای فرهنگ سازی بسیار زیاد است، و با این ظرفیتهای فرهنگی و دینی دشمنان هیچ توفیقی در جنگ نرم نخواهند داشت.» سردار محمدرضا نقدی نیز هفتم مرداد ۸۹ از افزایش بیسابقه پایگاههای بسیج خبر داده است. به گزارش خبرگزاری فارس او گفته است «امسال یك حركت وصفناشدنی در افزایش پایگاههای مقاومت بسیج درسطح كشور ایجاد شده كه در طول سالهای گذشته بینظیر است.»
استراتژی جدید در خدمت مهار اعتراضها؟
منتقدان دولت محمود احمدینژاد معتقدند پایگاههای بسیج در سرکوب اعتراضها به نتایج اعلام شدهی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نقشی محوری بر عهده داشتهاند. مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو نامزد معترض انتخابات نیز بارها نیروهای بسیج و سپاه را به دست داشتن در آنچه "کودتای انتخاباتی" عنوان میشود متهم کردهاند.
به این ترتیب به نظر میرسد فعال شدن کمسابقه بسیج بیش از آنکه آنگونه که فرمانده سپاه ادعا میکند به "ظرفیتهای فرهنگی و دینی" آنها مربوط باشد، نتیجهی تغییر در استراتژی و برنامهی حکومت برای مهار حرکتهای اجتماعی و سیاسی جوانانی است که موتور جنبش اعتراضی تلقی میشوند.
در کنار ادعاهایی که در مورد ترویج فرهنگ دینی و تبلیغ الگوهای رفتاری مورد نظر حکومت وجود دارد، مشکلات واقعی جوانان حتا در گزارشهای رسمی و دولتی نیز نمودهای نگرانکنندهای دارد.
بیکاری و مهاجرت جوانان
فقر، بیکاری، نداشتن امکانات مناسب برای تفریح و گذراندن اوقات فراغت، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش طلاق در میان زوج های جوان، و افزایش اعتیاد و افسردگی از مشکلات امروز جوانان به شمار میرود که بارها از سوی مسئولان دولتی نیز به آنها اعتراف شده است. برخی از این معضلات مانند بیکاری علت و برخی مانند بالارفتن سن ازدواج معلول ناهنجاریهای موجود محسوب میشوند.
مطابق دادههای مرکز آمار ایران ۲۵ درصد جمعیت جوان ایران بیکار هستند. در میان جوانان بیکار اکثریت با تحصیلکردگان است. بنابر گزارش سال ۲۰۰۹ صندوق بینالمللی پول سالانه ۱۸۰ هزار نفر از این تحصیلکردگان به خارج مهاجرت میکنند. طلاق در سال گذشته نسبت به سال ۸۷ هفده درصد افزایش داشته است. خبرگزاری ایسنا اخیرا در گزارشی نوشت ده میلیون ایرانی زیر خط مطلق فقر هستند و بیش از سی میلیون نفر در فقر نسبی به سر میبرند.
افزایش روسپیگری و کاهش سن روسپیان
در کنار این مشکلات افزایش اعتیاد، افسردگی، روسپیگری و تغییر الگوی رفتار جنسی جوانان نیز از مسائلی است که با شعارهای حکومت و الگوهایی که برای رفتار مناسب جوانان تعریف کرده تناسبی ندارد. مطابق گزارشی که چندی پیش به نقل از مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس توسط آفتاب نیوز منتشر شد «در دهه ۶۰ و ۷۰ سن روسپیگری بالای ۳۰ سال بود اما اکنون سن روسپیگری به ۱۵ سال به بالا رسیده است».
همین گزارش میافزاید «۱۱درصد روسپیان شهر تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری میزنند.» در جمهوری اسلامی آمار دقیقی از شمار روسپیان وجود ندارد. آمار موجود اغلب بر مبنای گزارشهای نیروی انتظامی از دستگیریها و در مواردی بر اساس پژوهشهای دانشگاهی تنظیم شده است. به علت ممنوعیت قانونی روسپیگری آمار واقعی چه بسا فراتر از این ارقام باشد. شواهد و خبرهای منتشر شد در زمستان سال ۸۸ نشان میدهد در سال گذشته "ازدواج موقت" در سهرهای مختلف به طور متوسط بیش از ۲۵ درصد افزایش پیدا کرده است.
تغییر الگوی رفتار جنسی
بر اساس یک گزارش رسمی وزارت بهداشت که به نوشتهی جهان نیوز نسخهای از آن به اجلاس ویژه مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز ارسال شده بررسیهای این وزارتخانه در سال ۸۶ نشان میدهد حدود ۲۰ در صد از جوانان ایرانی پیش از ازدواج روابط جنسی داشتهاند.
دیماه سال ۸۷ معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان ملی جوانان، علیرضا عصارنیا گفته است «۲۶ درصد از جوانان کشور رابطه جنسی خارج از قوانین اسلامی داشتهاند که نامشروع خوانده میشود.» گذشته از رشد ۶ درصدی این آمار در یک سال آمار واقعی میتواند فراتر از این باشد.
با توجه به "غیرشرعی" و جرم تلقی شدن روابطی که در جمهوری اسلامی نامشروع خوانده میشود بعید نیست تعدادی از جوانان، بهویژه دختران، در توضیح روابط خود ملاحظاتی را در نظر گرفته باشند. به گزارش سایت فرارو معاون سازمان جوانان گفته است ۵۶ درصد از پسرانی که در این مطالعه مورد پرسش قرار گرفتهاند گفتهاند پیش از ازدواج رابطه جنسی داشتهاند.
برخی از رفتارشناسان و آسیب شناسان اجتماعی معتقدند عملکرد جوانان در مواردی میتواند به عنوان واکنش به فشارها و محدودیتهایی تلقی شود که حکومت بر آنها تحمیل میکند. از سوی دیگر واقعیتهایی چون تغییر رفتار جنسی جوانان را میتوان طبیعی دانست. به هر تقدیر مجموعهی واقعیتهای جامعهی امروز ایران نشان میدهند جوانان ایرانی با آنچه حکومت میپسندد و ادعا میکند فاصلهای بسیار دارند.
بهزاد کشمیریپور
تحریریه: مصطفی ملکان