حادثه ایران خودرو؛ زنگ خطر دیگری <br /> برای ایمنی محیط کار در ایران
۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبهروز سهشنبه پنجم بهمن، مصادف با یک روز تعطیل در ایران بود، ولی مدیریت کارخانه ایران خودرو بزرگترین واحد تولید خودرو در ایران، از کارگران خواسته بود تا سر کار خود حاضر شوند. ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه شب، کارگران در حال خروج از کارخانه بودند که ناگهان کامیونی که قصد ورود به کارخانه را داشت با آنان برخورد کرد. در این حادثه چهار نفر کشته و ۱۳ نفر زخمی شدند.
حدود یک ماه پیش از این حادثه در ۲۳ آذرماه یک معدن زغال سنگ در کرمان ریزش کرد. حداقل چهار کارگر در اثر این حادثه در عمق ۶۰۰ متری زمین مدفون شدند. به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی در سال جاری بیش از ۲۰ کارگر در معادن ایران در اثر ناایمن بودن محل کار، جان خود را از دست دادهاند.
حادثه معدن بابنیزوی کرمان نیز که در فروردین ماه سال ۸۸ رخ داد، همچنان در یادها مانده است. در اثر نشت گاز متان و به دنبال آن انفجار و ریزش معدن، ۱۲ کارگر جان خود را از دست دادند. این در حالی است که کارگران قبل از حادثه به کارفرما هشدار داده بودند که میزان گاز از حد مجاز فراتر رفته ولی با این وجود کارفرما دستور ادامه کار را صادر میکند.
یک سال پیش از این حادثه نیز معدن بابنیزو دو کشته داده بود. سال ۱۳۸۴ نیز در همین معدن ۹ کارگر در اثر انفجار جان خود را از دست دادند.
این اتفاقات در حالی روی میدهد که به گفتهی هادی غنیمیفرد رئیس خانه صنعت و معدن ایران، در وزارت کار و امور اجتماعی دایرهای تحت عنوان «ایمنی کار» وجود دارد و مدیرکل این بخش موظف است که به طور مرتب بر مکانهایی که در معرض خطر هستند و ممکن است ناامنبودنشان گرفتاریهایی بهبار آورد، سرکشی کند و اگر خطایی مشاهده کرد، به کارفرما و به متصدی تذکر دهد. با این وجود علت روی دادن مکرر چنین حوادثی چیست؟
آقای غنیمیفرد معتقد است: «بعضی مواقع واقعاً اینها حوادث و تصادفهایی غیرقابل اجتناب است. در دنیا هم وجود دارد. در چین شاید دو یا سه ماه قبل بود که یک حادثهی غمانگیز در یک معدن اتفاق افتاد و پنج شش نفر جابجا فوت کردند. در مورد یکی از کشورهای آمریکای جنوبی بود که داشتند در زیرزمین حفاری میکردند و حتما یادتان هست چند نفر آدم گیر کردند که بعد از ۴۰ روز معطلی توانستند آنها را از آن زیر بیرون آورند. این مسائلی نیست که ما بخواهیم این طوری بگوییم که اینها در اثر عدم توجه بهوجود آمده باشد. اتفاق است. وقتی کامیون ترمزش میبرد، راننده چه کار میتواند بکند؟ کارفرمای ایران خودرو چه کار میتواند بکند؟ از دست هیچ کسی کاری برنمیآید».
گروهی از کارگران ایران خودرو پس از این حادثه مقابل دفتر مدیریت کارخانه تجمع کردهاند. به گفتهی آنان مدیریت آنها را "مجبور" کرده بوده که در روز تعطیل سر کار بیایند و به علت خستگی ناشی از کار در روز تعطیل، این اتفاق روی داده است.
آقای غنیمیفرد اما میگوید: «بحث اجبار نیست. شما میدانید کارخانهای در حد ایران خودرو که مانند زیمنس و مرسدس بنز دارد کار میکند، اینها نمیتوانند که فقط روی یک شیفت کار کنند، نمیتوانند روزهای تعطیل ببندند. روزهای تعطیل میگویند بیایید سر کار، اضافهکار بهشان میدهند، حقوق کارکردن در روز تعطیل را میدهند، حقوق خاصی دارد که آنها را میدهند و کسانی هم که میآیند سر کار از همهی این مزایا استفاده میکنند و طبیعتاً هم هر کسی بیاید سر کار در سوابقش دیده میشود که آدم با انضباطی است و خواستههای کارخانه را رعایت میکند».
رابطه تشکلهای صنفی و ایمنی محل کار
کارگران ایران خودرو بعد از حادثه روز سهشنبه پنجم بهمن و در تجمع اعتراض آمیزشان خواستار تشکیل سندیکای کارگری شدند. این نخستین بار است که کارگران صنعت خودروسازی خواهان به دست آوردن حق برخورداری از تشکلصنفی مستقل میشوند. کارگران دیگر واحدهای کارگری از جمله رانندگان شرکت اتوبوسرانی و بخشهای تولیدی صنعتی و کشاورزی چندین سال است که برای به دست آوردن این حق قانونی خود تلاش کرده و حتی برخی از آنان به زندان نیز محکوم شدهاند.
محد مالجو اقتصاددان و تحلیلگر مسائل کارگری میگوید: «هنگامی که نهادهای ناظر بر سلامت و ایمنی کار به میان میآیند، قدرت چانهزنی کارفرمایان خصوصی و کارفرمایان دولتی با آنها به مراتب بیشتر از قدرت چانهزنی کارگران با آنها است. کارگرانی که بههرحال از تشکلهای مستقل کارگری برخوردار نیستند و حق داشتن صدای جمعی را ندارند. در مقابل آنها کارفرمایانی هستند، چه دولتی چه خصوصی که صدای رسایی دارند و نهادهایی برای اعمال فشار روی این قبیل سازمانها و نهادهای ناظر دارند».
مالجو میگوید نه تنها برای تشکیل سندیکاهای کارگری، حتی به منظور تشکیل شورای اسلامی کار که نهادی مورد تایید دولت است نیز کارگران صنعت خودروسازی همواره با مشکل روبرو بودهاند: «کارگران جمع میشدند تا انتخاباتی برای شورای اسلامی کار بگذارند، اما مدیریت درست در ساعاتی که قرار بود انتخابات صورت گیرد، در محلی دورتر، انواع و اقسام مزایا مثل فروش گوشت و مرغ و ماهی و چیزهایی از این دست با قیمت پایینتر میگذاشت و همچنین در آن ساعات با حفظ حقوق، به نیروی کار مرخصی میداد و بههرحال موانع اجرایی ایجاد میکرد برای این که عملاً انتخابات نتواند به حد نصاب برسد».
این کارشناس سپس چنین نتیجهگیری میکند که نبود تشکلهایی خاص کارگران باعث میشود تا آنان در مواردی مثل شرایط بد محیط کار، نتوانند از حقوقشان دفاع کنند. وی میگوید: «واقعیت این است که کارگران حتی از تشکلهای نزدیک به نظام سیاسی هم برخوردار نیستند، چه برسد به تشکلهایی که مستقل باشند. در چنین چهارچوبی طبیعیست که نمیتوانند از حقوق خودشان دفاع کنند، چه در خصوص ایمنی کار چه در خصوص امنیت شغلی، چه در خصوص سطح دستمزدها یا ساعات کاری یا سایر مؤلفههایی که وضعیت معیشتی و وضعیت کاری آنها را رقم میزند».
سیاستهای پس از جنگ؛ یکی از عوامل ناایمنی محیط کار
محمد مالجو با اشاره به سیاستهای اقتصادی دولت پس از پایان جنگ هشت سالهی ایران و عراق معتقد است هدف اصلی این سیاست، راهانداختن چرخ انباشت سرمایه بود و برای رسیدن به این منظور سیاستهای متعدد و متنوعی در دستور کار قرار گرفت که یکی از مؤلفههای مهم این سیاستها عبارت بود از پروژهی ارزانسازی نیروی کار.
وی ادامه میدهد: «یکی از مؤلفههای ارزانسازی نیروی کار شرایط ایمنیست. مثلا به طور مشخص اگر روی کارگران یقه آبی یا کارگران یدی، تمرکز کنیم برحسب این که از چه صنعتی صحبت میکنیم، آنها در معرض سوانح شغلی هستند و لوازم و ابزارآلاتی نیاز دارند برای این که از این مخاطره به نحوی از انحاء فاصله بگیرند و کمتر در معرض مخاطره باشند. مثل دستکشها و عینکهای خاص برحسب این که از چه گروه شغلی داریم صحبت میکنیم. اینها بههرحال هزینههاییست که کارفرما باید متقبل شود. وقتی از ارزانسازی نیروی کار صحبت میکنیم، یکی از مسائل هم این است که میزان تلاش و هزینهای را که کارفرمایان اعم از دولتی یا خصوصی، برای تهیهی ابزارآلات مناسب برای کارگران صرف میکنند، کاهش دهند».
از ابتدای سال جاری شمسی تا کنون یعنی در عرض ۱۱ ماه، حدود سی کارگر در اثر ناامن بودن محیط کار کشته شدهاند؛ تقریبا سه کارگر در هر ماه. آیا این رقم بالایی نیست؟
میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی