1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

حفظ جمهوری اسلامی یا برانداختن آن؛ مساله این است

Jamshid Barzegar -  neuer Leiter der DW Farsi-Redaktion.
جمشید برزگر
۱۳۹۸ آبان ۲۷, دوشنبه

اعتراضات کنونی به روشنی نشان می‌دهد که الگوی مبارزه سیاسی و اهداف آن در ایران تغییر کرده است. جمشید برزگر، رییس بخش فارسی دویچه‌وله، در تحلیل خود به دلایل این تغییر و پیامدهای آن پرداخته است.

https://p.dw.com/p/3TEsK
Iran Protest Benzinpreise
عکس: FARS

اعتراضات اخیر که در واکنش به گرانی بنزین آغاز شد، اما اکنون به روشنی دامنه‌ای به‌­مراتب گسترد­ه‌­تر پیدا کرده، بیش و پیش از هر چیز نشان می‌­دهد روندی که به‌­ویژه در اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ آشکار شد، حالا دیگر به اصلی‌­ترین مشخصه عرصه سیاست در ایران بدل شده است: تثبیت رویکرد براندازی در مقابل حل و فصل منازعات در چارچوب و مناسبات درون حاکمیتی.

دو سال پیش، هواداران جمهوری اسلامی و بقای آن، شعارهایی مانند «اصلاح­‌طلب- اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» و «براندازیم» را نه در خیابان‌­ها و نه در شبکه‌­های اجتماعی جدی نگرفتند و آن را به گروهی محدود و «ربات»ها نسبت دادند.

تمام حوادث دو سال گذشته، اعتراض‌­های پیاپی و روزانه و فضای عمومی در شبکه‌­های اجتماعی به‌عنوان تنها مجال ظهور و بروز دیدگاه‌­ها، نادرستی این ارزیابی را نشان می‌­داد اما شاید هیچ چیز به اندازه شعارها و ابعاد ناآرامی‌­های همین چند روز گذشته نمی‌­توانست نشان دهد که الگوی حاکم برای تغییر وضعیت و تعیین مسیر آینده به‌طور بنیادین عوض شده است.

اعتراضات دو سال پیش، جغرافیای سیاسی و صف­‌بندی نیروهای سیاسی ایران را تغییر داد. تقسیم‌­بندی‌­های مجاز درون حاکمیتی کارآیی خود را از دست دادند و بی‌­اعتبار شدند و به‌جای اردوگاه­‌هایی نظیر اصلاح­‌طلب/ اصولگرا یا میانه‌­رو/تندرو، دو اردوگاه اصلی تازه جای گرفت: موافقان حفظ نظام جمهوری اسلامی و موافقان براندازی آن.

جمشید برزگر
جمشید برزگرعکس: DW/B. Scheid

روند رویدادهای دو سال گذشته و اکنون، ظهور آن در سراسر کشور،(به گفته استاندار تهران، ۲۲ استان کشور عرصه ناآرامی و اعتراض بوده است) نشان می‌­دهد که این تغییر و تحول بنیادین، هم در سطح جامعه و هم در سطح قدرت صورت گرفته است.

به همان اندازه که در میان معترضان ناامیدی از هر ساز و کار درون حاکمیتی برای اصلاح و بهبود امور افزایش یافته، در میان جناح‌­های مختلف درون حاکمیت نیز اجماع و هم­‌سخنی برای مقابله و سرکوب اعتراضات فزونی گرفته است.

اکنون، حسن روحانی دیگر در بیرون آوردن جامه «حقوق‌­دان» و پوشیدن لباس «سرهنگ» تردیدی به خود راه نمی‌­دهد و از این نظر، خیلی راحت در کنار رقبای دیروز خود می­‌ایستد و از آنها برای «برخورد» با معترضانی که آنها را «عددی نمی­‌داند» کمک می­‌خواهد.

میانه­‌روهایی که با شعار تدبیر و امید و اعتدال آمده بودند، نه فقط به «لوله» کردن معترضان ادامه دادند، بلکه از اسلاف خود پیشی گرفتند و با قطع کامل اینترنت، تمامی شهروندان ایران را در حصر و زندان اطلاعاتی قرار داده­‌اند.

فارغ از اینکه اعتراضات آبان ماه سال ۱۳۹۸ تا چه زمانی ادامه پیدا کند و چه پیامدهایی داشته باشد، یک نکته تقریبا غیر قابل مناقشه به نظر می‌­رسد: الگوی مبارزه با جمهوری اسلامی از بنیان تغییر کرده و آنچه که مایه مرزبندی است اصل ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی است.

به سخن دیگر، موضع میانه­‌ای دیگر وجود ندارد. یا باید موافق حفظ و بقای جمهوری اسلامی بود و یا خواهان برانداختن آن و جایگزینی یک نظام سیاسی تازه­‌.

این امر، شاید مهم‌­ترین تحول گفتمانی پس از استقرار جمهوری اسلامی به حساب آید.

تقریبا برای نزدیک به چهار دهه، جمهوری اسلامی به دلایل و روش‌­های مختلف موفق شده بود گفتمانی را بر جامعه مسلط کند که براساس آن، نه تنها بهترین راه، بلکه تنها راه حل مشکلات و اعمال تغییرات برای بهبود وضعیت، اقدام به هر نوع عمل سیاسی صرفا در چارچوب قدرت مستقر و بدون خروج از محدوده‌­های مجاز جمهوری اسلامی قلمداد می‌­شد.

این گفتمان، در طول چهار دهه گذشته، نام­‌های مختلفی به خود گرفته و جلوه­‌های گوناگونی داشته است، اما فصل مشترک همه این نام‌­های متفاوت، مهار منازعات سیاسی و اجتماعی در درون نظم و مستقر بوده است.

فراگیری رویکردی که هدف نهایی‌­اش جذب، سازمان­دهی، و سرانجام کنترل و هضم رقابت­‌ها، منازعات و مخالفت‌­های نهادهای مدنی و احزاب سیاسی در قالب‌­های مجاز حکومتی است، هدف روشنی دارد: سوق دادن حتی رادیکال‌­ترین حرکت‌ها و مطالبات به سوی خواسته‌های قابل تحمل نظیر اصلاح نظام و نه تغییر آن.  

به این ترتیب، مشارکت در انتخابات حتی با وجود آزاد و عادلانه نبودن آن و محدویت گزینش از میان نامزدهای مورد تایید نظام، تاکید بر خودداری تام و تمام از هر نوع خشونت، حتی خشونت متقابل یا دفاع از خود، و ارجحیت بی شک و شبهه اصلاح نظام به جای تغییر آن، اصلی­‌ترین مولفه‌­های عمل سیاسی در دهه‌های گذشته بوده است.

اما به نظر می‌­رسد در سایه برآمدن نسلی تازه و نیز تحولات داخلی، منطقه‌­ای و بین‌­المللی از جمله سیاست خارجی جمهوری اسلامی و تحریم‌­های اعمال شده، این الگو کارآیی خود را از دست داده است و تلاش برای حفظ و یا سرنگونی جمهوری اسلامی اصلی‌­ترین ویژگی الگوی جدید باشد.