حقوق بشر در ایران در سال ۱۳۸۸ • مصاحبه با عبدالکریم لاهیجی
۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبهدر مورد وضعیت حقوق بشر در ایران در سال ۱۳۸۸ با دکتر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و نایب رئیس کنفدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر گفتوگو کردهایم:
دویچه وله: آقای دکتر لاهیجی، برآورد عمومی شما از وقایع سال ۱۳۸۸ در ایران چیست؟ آیا در زمینهی حقوق بشر در ایران وضع بدتر شده است؟
عبدالکریم لاهیجی: در ایران وضع بدتر شده که هیچ، بلکه میتوانم بگویم طی حداقل ۲۰ سال گذشته، وضع حقوق بشر در ایران هرگز به وخامت سالی که پشت سر میگذاریم نبوده است. بیلان هشت ماه گذشتهی دولت احمدینژاد نشان از پسرفت و نقض مستمر که هیچ، بلکه نقض فاحش حقوق بشر در همهی زمینهها دارد.
از حق زندگی شروع کنیم؛ در سالهای گذشته یعنی در دوران دولت احمدینژاد، مجازات اعدام در ایران هر سال رو به افزایش بوده است. سال گذشته بیش از ۳۸۰ تن در ایران اعدام شدند. امسال هنوز رقم قطعی را نداریم، ولی در کنار اعدامهای روبه افزایش هرساله، دهها کشته داریم.
خود حکومت پذیرفته است که در جریان وقایع اخیر، در نتیجهی وحشیگریهایی که لباس شخصیها و نیروهای امنیتی نسبت به مردم اعمال کردند، بیش از ۵۰ نفر کشته شدند. هرچند ما میدانیم این رقم خیلی بیش از اینها و بین ۸۰ تا ۹۰ تن است.
کشتن مردم در جریان سرکوب تظاهرات، شکنجه، بدرفتاری با زندانیها و در کنار آنها مطرح شدن مسالهی تجاوز به زندانیها برای نخستین بار و فجایع بازداشتگاه کهریزک که خود دولت کشته شدن چهارتن بر اثر شکنجه، بدرفتاری، کتک و عدم مدوا را در آنجا پذیرفت، بیلان نقض حقوق بشر طی هشت ماه گذشته در ایران بوده است.
در ارتباط با کهریزک، با وجود سخنان و وعده وعیدهایی که در جهت آرام کردن احساسات مردم اعلام شد، تا کنون یک تن هم تحت تعقیب قرار نگرفته است. کمیسیون تحقیق در مجلس درست شد و در وهلهی اول گفتند که مسئولیتها بر عهدهی مرتضوی است، بعد اعلام کردند عدهای از ماموران یا فرماندهان نظامی یا انتظامی هم مسئولند و ممکن است تحت تعقیب قرار بگیرند. اما تا امروز یک تن هم مورد تعقیب قرار نگرفته و مرتضوی هم علاوه بر این که سمت خود را به عنوان معاون دادستان کل کشور حفظ کرده، در رأس سازمان مبارزه با مواد مخدر هم قرار داده شده است.
در ارتباط با آزادی بیان و آزادی مطبوعات هم همین بس که در حال حاضر بیش از ۵۰ روزنامهنگار در زندان بهسر میبرند. این وضعیت طی سالهای اخیر اصلا سابقه نداشته است.
متاسفانه در مقابل چنین بیلانی، باید بگویم وضعیت فوقالعاده وخیم و به مراتب وخیمتر از آمارها و بیلانهای سالهای گذشته و حتی نخستین سالهای دوران دولت احمدینژاد است.
آقای لاهیجی میتوانید به این پرسش پاسخ بدهید که چرا وقتی از شما در زمینهی حقوق بشر سؤال میشود، در درجهی اول به دستگیریها و شکنجه و اعدام میپردازید؟
به خاطر این که بالاترین و نخستین حقی که در اعلامیهی جهانی حقوق بشر، موازین جهانی حقوق بشر و میثاقهای مربوط به آن برای انسانها شناخته شده، حق زندگی و حق داشتن امنیت است.
مجازات اعدام و به خصوص کشتن مردم در جریان یک اعتراض، یک تظاهرات مسالمتآمیز که دنیا ناظر و شاهد مسالمتآمیز بودن آن بوده، نقض حق زندگی است. در ارتباط با حق داشتن امنیت هم میبینیم که مردم را میگیرند، میربایند و بعد میزنند و حتی مداوا هم نمیکنند؛ به حدی که زندانی در بازداشتگاه فوت میکند. خُب اینها در صدر حقوق و آزادیهای شخصی انسانی است که در حوزهی حقوق مدنی قرار میگیرد. حقوق فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، پس از حقوق مدنی قرار میگیرند.
الان مبارزهای که در ایران جریان دارد و به خصوص مبارزات زنان، بیشتر طلب حقوق مدنی است. یعنی مردم از حقوق مدنیشان هم محروم هستند. از این رو است که من این مسائل را در پیشاپیش سؤالی که مطرح کردید، در بارهی بیلان حقوق بشری دولت احمدینژاد ذکر کردم.
آقای لاهیجی، با وجود این که فشارها بیشتر شده، ولی حوادث بعد از انتخابات باعث شد چشم و گوش مردم باز شود. پس میتوانیم بگوییم در عرصهی مبارزه برای دستیابی به حقوق انسانی، وضع بهتر شده است؟
مسلم است؛ الان مردم ایران به حقوق خودشان آشنایی کامل پیدا کردهاند. با توجه به این که ۶۰درصد مردم ایران زیر ۳۰ سال سن دارند و نسلی هستند که پس از انقلاب اسلامی پا به عرصهی حیات گذاشتهاند، در اثر تمام این تلاشها و کوششها و خوشبختانه با توجه به پیشرفتهای الکترونیکی که در دنیا به وجود آمده، امواج این گفتهها و نوشتهها از طریق اینترنت و رادیو تلویزیونها به ایران هم میرود و با وجود تمام تلاش و کوششی که جمهوری اسلامی در جهت اعمال سانسور میکند، ایران جزو ۱۰ کشوری است که بیشترین استفاده را از الکترونیک و اینترنت میکند.
بنابراین مسلم است که مردم به حقوق خودشان آشنا شدهاند و مسلم است که الان حقوق بشر در هر خانوادهای جایی دارد و مسلم است که مردم و در صدر آنها جوانها و زنان در مطالبهی حقوق خودشان مصمم شدهاند و با وجود افزایش سرکوب که متاسفانه حتی به بهای جان آنها تمام میشود، این نهضت متوقف نشده است.
پرسش شما را باید از دو زاویه مورد بررسی قرار بدهیم؛ یکی از جهت بیلان وحشتناک و واقعا فاحش حکومت به معنای اعم کلمه، چون قوهی قضاییه هم مسئولیت بزرگی در این بیلان سیاه دارد و دوم از جهت جامعهی مدنی و مردم. از جهت جامعهی مدنی و مردم، مسلم است که پیشرفتهای بسیاری چه از نظر آگاهی و آشنایی مردم به حقوقشان و چه از نظر نهضت مطالباتی نصیب مردم ایران شده است.
من بارها گفتهام که نهضت امروز مردم ایران یک نهضت سیاسی به معنای اخص کلمه نیست، بلکه وقتی مردم میگویند: «رای من کجاست؟» یعنی حقوقشان را مطالبه میکنند و این فرق دارد با مبارزهی یک سازمان سیاسی به عنوان اپوزیسیون یک دولت که مثلا جای آن دولت را بگیرد یا در مجلس اکثریت پیدا کند و به قدرت برسد.
وقتی به گستردگی نهضت مردم ایران که وسعت آن شاید به اندازهی تمام کشور باشد نگاه میکنیم (هرچند ممکن است به روستاها نرسیده باشد، ولی ۷۰درصد جامعهی ایران شهرنشین است) در وهلهی اول یک جنبش حقوق مدنی و اجتماعی را میبینیم. از این نظر، مسلما پیشرفت بزرگی نصیب مردم ایران و جنبش مطالبات حقوق شده است.
به وزن آگاهیهای حقوق بشری در جامعه اشاره کردید؛ وزن این آگاهیها را در میان فعالان سیاسی چگونه میبینید؟
الان حقوق بشر چنان جایگاهی را پیدا کرده که تمام گروههای سیاسی نیز خوشبختانه هم به این آگاهی رسیدهاند و هم میدانند که باید مبارزه برای اعتلای حقوق بشر و برای تحقق حقوق بشر را به عنوان پیششرط هر مبارزهی سیاسی در ایران مطرح کنند.
من خیلی خوشحالام که میبینم در کنار ما مدافعان حقوق بشر، سازمانها، گروههای سیاسی و حتی سیاستمداران هم از خود این حساسیت را نشان میدهند. وقتی جوانی در ایران محکوم به اعدام میشود، همه اعتراض میکنند و این دیگر فقط کار اختصاصی یا حوزهی اختصاصی کار سازمانها و طرفداران حقوق بشر نیست.
این امر نشان میدهد که حقوق بشر جزیی از مبارزهی سیاسی سازمانهای سیاسی و سیاستمداران هم شده است و همانطور که گفتم، آنها هم خود را ناگزیر میبینند که مسالهی حقوق بشر و احترام به حقوق بشر از ناحیهی دولت را در صدر خواستههای خودشان مطرح کنند.
آقای دکتر لاهیجی، شما در ارتباط با سازمانها و مجامع بینالمللی پیگیر حقوق بشر هستید؛ نگاه این مجامع به ایران در سال ۱۳۸۸چه تغییراتی کرده است؟
در ارتباط با شورای «حقوق بشر سازمان ملل»، همانطور که اخیرا در سخنانام در مراسمی که با حضور خانم پیلای در چهارچوب فستیوال فیلمهای حقوق بشر در ژنو برپا شده بود گفتم، شورای حقوق بشر متاسفانه نه فقط امیدها و خواستههای مدافعان حقوق بشر را برآورده نکرد، بلکه طی مدت محدودی که از زمان تأسیس آن میگذرد، کارنامهاش به مراتب از کارنامهی کمیسیون حقوق بشر گذشته بدتر است.
در حال حاضر، شورای حقوق بشر به مرکز کشمکش دولتها از طریق زدوبندهای سیاسی و اعمال نفوذهای سیاسی تبدیل شده است. کنفرانس اسلامی برای خود یک جا در این شورا دارد، کشورهای آسیایی و در صدر آنها چین، یک جا و کشورهای آفریقایی یا خاورمیانهای، مانند الجزایر و لیبی هم جای دیگری دارند.
بنابراین ما دیگر به تمام معنا از شورای حقوق بشر سازمان ملل مأیوس شدهایم. در حال حاضر، بیشتر قطعنامههای مربوط به نقض فاحش حقوق بشر، از طریق کمیتهی سوم مجمع عمومی مطرح میشود.
ولی در کنار این، کمیساریای حقوق بشر در ارتباط با وضعیت حقوق بشر در ایران فوقالعاده فعال است و اخطارهای مکرر به جمهوری اسلامی داده است که گزارشگران ویژهی حقوق بشر سازمان ملل بتوانند به ایران بروند. چون این هم یکی از موارد فاحش کارنامهی جمهوری اسلامی است که پنج سال است هیچ گزارشگری به ایران نرفته است. دو روز پیش نیز خانم پیلای در این رابطه، مجداد به دولت ایران اخطار داد.
با توجه به این که جمهوری اسلامی با تمام سیاهکاریها، کاندیدای عضویت در شورای حقوق بشر هم شده و این موضوع باید در اجلاس شورا در ماه مه آینده (اردیبهشت سال آیندهی ایرانی) مطرح شود، فشار سازمانهای حقوق بشر و کمیساریای حقوق بشر در این راستا است که جمهوری اسلامی حداقل تا آن زمان برای این که موجبی برای مطرح شدن درخواست عضویتاش در شورای حقوق بشر وجود داشته باشد، بگذارد گزارشگران حقوق بشر به ایران بروند.
ما درخواست کردهایم در صدر گزارشگران ویژه، گزارشگران مربوط به شکنجه و بازداشتهای خودسرانه به ایران بروند. برای این که بتوانند تحقیق کنند و معلوم شود چه جنایات و چه
فجایعی در هشت ماه گذشته صورت گرفته است.
چون با وجودی که شاید در حال حاضر رقمی بین هزار تا دوهزار زندانی سیاسی در زندانهای ایران باشند، ولی حتی ما به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای حقوق بشر دنیا، هنوز هم رقم دقیق این زندانیان را نداریم و فکر نمیکنم سازمانهای دیگر هم از آن مطلع باشند.
کنفرانس مطبوعاتی مشترکی که فدراسیون بینالمللی حقوق بشر و سازمان عفو بینالملل در جریان نشست شورای حقوق بشر با هم برگزار کردند نیز حاکی از آن بود که آنها هم کمابیش در چنین وضعیت عدم آگاهیای نسبت به ابعاد گسترش نقض حقوق بشر، به خصوص در حوزهی بازداشتها و زندانیها قرار دارند.
چشمانداز سال آینده را چگونه میبینید؟ فکر میکنید حکومت بتواند با بگیر و ببند، همین وضع را حفظ کند؟
به عقیدهی من، خود حکومت هم میداند که سیاست سرکوب و افزایش خشونت و اختناق به سنگ خورده و به نتیجه نرسیده است. به خاطر همین هم فکر میکنم طی روزهای اخیر شاید مقداری در حالت تعدیل این سیاست هستند. چنانچه عدهای را آزاد کردند و احکام محکومیت چند تن -از جمله سعید لیلاز- در مرحلهی تجدید نظر تخفیف پیدا کرد. از سوی دیگر، خیلی با عجله اعلام کردند که حکم اعدام جوان ۱۹ سالهای که تنها اتهاماش این بوده که سنگ در دستاش بوده است، در مرحلهی تجدیدنظر تایید نشده است.
در هرحال شاید جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که باید دست از افزایش روزافزون سرکوب، اختناق و دستگیریها بردارد. ولی باید توجه کرد که حکومت انسجامی ندارد. بلکه بین خودشان هم نوعی جنگ قدرت در جریان است و دو سیاست در تقابل با یکدیگر قرار گرفتهاند.
یکی سیاست اعمال خشونت بیشتر از جانب همان گروهی است که بعد از عاشورا درخواست میکردند دوباره اعدامهای سیاسی از سر گرفته شود که متاسفانه موفق شدند دو جوان را هم که پیش از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شده بودند، تسلیم چوبهی دار کنند.
در عین حال گروه دیگری هم که شاید مقداری معتدلتر باشند و بیشتر با واقعیات جامعهی ایران سروکار دارند، سعی میکنند حداقل حدودی را رعایت کنند. که گویا توانستهاند سیاست اعمال خشونت بیشتر را تا حدودی متوقف کنند.
البته تهدیدها همچنان ادامه دارد؛ صدور همین حکم اخیر محکومیت اعدام برای یک دانشجوی ۱۹ ساله و یا صحبتهای احمدیمقدم در ارتباط با مراسم شب چهارشبنهسوری هم نمونهای از ادامهی این تهدیدها است. در حالی که بالاخره چهارشنبه سوری مراسم سنتیای است که هزار یا دوهزار سال است در ایران رواج دارد، اما شرایط طوری است که حکومت از انجام مراسم چهارشبنهسوری یا حتی انجام مسابقهی فوتبال هم وحشت دارد.
در چنین وضعیتی برای ما خیلی سخت است که پیشبینیای از آیندهی آزادیهای اجتماعی در ایران داشته باشیم. ولی به صورت قطعی میتوان گفت که سیاست سرکوب هم خوشبختانه راه به جایی نبرده است و با همهی اُفت و خیزهایی که جنبش مردم داشته، ولی هنوز صدای اعتراض در سطح وسیعی از شهرهای ایران به گوش میرسد.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: رضا نیکجو