حمله به سفارت عربستان، «فرصتی استثنایی» یا «ناشیگری پرهزینه»
۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سهشنبهدولت ایران جزو معدود دولتهایی است که سیاست خارجیاش را نه وزیر خارجه، که ملغمهای از تمایلات مختلف درون حکومت بیان میکنند، در مجلس، در "بیت رهبری" یا در کوچه و خیابان. گروهی «دانشجو» با کوکتل مولوتف به سفارت عربستان سعودی حمله میکنند و منتظرند که آیتالله خامنهای «حکم جهادشان دهد.»
جناحی از اصولگرایان تندرو مانند روحالله حسینیان، رئیس «فراکسیون انقلاب اسلامی» مجلس هم سرکوب شیعیان در بحرین و حضور نظامی عربستان در یاری رساندن به این سرکوب را "یک فرصت استثنایی» به شمار میآورند تا وارد «عمل» شوند و میگویند نباید اجازه داد «به خاطر محافظه کاری کنار بکشیم و اجازه دهیم دشمنان ما در منطقه به اشغال نظامی بپردازند.»
آیا منظور از «محافظهکاران» کسانی چون علیاکبر صالحی وزیر خارجه ایران هستند که چند روز پیش بر «گفتگو» برای «رفع سوءتفاهم» تاکید کرده و گفته بود که «الویت اصلی کارش بهبود مناسبات با عربستان سعودی» بوده است؟
«جمهوری اسلامی دیگر از مصونیت ۳۰ سال پیش برخوردار نیست»
ناظران معتقدند سیاست ایران در قبال کشورهای عرب منطقه و در راس آنها عربستان سعودی، فاقد یک استراتژی منسجم و مخلوطی از گرایشات گوناگون درون حکومت است. به گفته آنها ایران توان لشگرکشی نظامی به عربستان را ندارد و اقدامهایی نظیر حمله به سفارت عربستان تنها میتواند به زیان این کشور تمام شود.
حسن شریعتمداری، فعال سیاسی مقیم هامبورگ میگوید خواست برخی گروههای تندروی حکومت این است که «دفاع منفعل» را به «دفاع فعال» تبدیل کنند و «دفاع فعال این است که صحنه درگیری را که در آینده ممکن است در داخل خاک ایران رخ دهد به خارج از خاک ایران کشاند.»
به نظر او این درگیری الزما و مستقیم با آمریکا یا اسرائیل نخواهد بود و این امکان هست که آغازگر آن کشورهای عضو همکاری شورای خلیج فارس باشند.
اما وقوع چنین گزینهای چقدر محتمل است و ایران تا چه اندازه آمادگی حرکت در صفحه شطرنج پیچیده خاورمیانه را دارد؟ بسیاری معتقدند که تحولات این منطقه هر آن میتواند گریبانگیر جمهوری اسلامی شود.
حسن شریعتمداری میگوید که هنوز برای بسیاری سوالها پاسخی روشن وجود ندارد، ولی آنچه مسلم است «ایران باید با دقت سیاست خود در قبال کشورهای شورای خلیج فارس را بررسی کند.»
او میگوید: «اگر درنظر بگیریم که بحرین بزرگترین پایگاه آمریکا در منطقه است، آن وقت این سوال مطرح میشود که آیا دخالت ایران، الزاما دخالت آمریکا را هم در پی خواهد داشت یا نه؟ این سوال بازی است که عربها امیدوارند آمریکا در صورت دست زدن ایران به این ناشیگری سیاسی، در حمایت از آن ها با ایران وارد جنگ شود و شرایط از جنگ میان اعراب و ایران به جنگ آمریکا و ایران فرارویانده شود.»
دکتر شاهین فاطمی، استاد دانشگاه در پاریس نیز بر این باور است که اعراب به خودی خود دست به اقدام نظامی علیه ایران نخواهند زد و این کار تنها با پشتیبانی آمریکا امکانپذیر خواهد بود.
او معتقد است که جمهوری اسلامی اشتباه بزرگی میکند اگر به جای تنش زدایی، دست به تنشزایی زند. بخصوص پس از آنچه بر سر لیبی آمد. او میگوید: «امروز دیگر جمهوری اسلامی از آن مصونیتی که به گمان خود در ۳۰ سال گذشته داشت برخوردار نیست. جنگ اگر شروع شود بر اثر اشتباه جمهوری اسلامی خواهد بود. کشورهای غربی پی بهانه میگردند و جمهوری اسلامی باید بیش از حد مواظب باشد که بهانه به دست آنها ندهد چون در موضعی نیست که بتواند از کشور دفاع کند.»
شاهین فاطمی با اشاره به حرکت پنج ناو دیگر آمریکا به سوی خیلج فارس، تاکید میکند که حکومت ایران با اشتباه در محاسبات خود ممکن است تصور کند با تنشآفرینی در منطقه و راه انداختن جنگی «کوچک» فرصتی برای بیرون آمدن از تنگناهای داخلی به دست آورد و پایگاه از دست رفتهاش در میان مردم را کمی ترمیم کند. «وگرنه هیچیک از دیگر حکومتهای منطقه علاقهای به جنگ و درگیری ندارد و آنچه نگران کننده است، اشتباه جمهوری اسلامی در اینگونه محاسبات است.»
بسیاری ناظران معتقدند حکومتهای مستبد منطقه جای پای محکمی ندارند و دیر یا زود رفتنیاند. اما سرسختی این حکومتها برای حفظ خود میتواند سرچشمه جنگهای فاجعهآفرین گردد.
آیا حکومت ایران در این میان یک استثناء است و از تنشهای سیاسی و نظامی منطقه مصون خواهد ماند؟ حسن شریعتمداری معتقد است حرکت ناشیانه ایران در منطقه، از جمله روشن شدن دخالتاش در بحرین، ممکن است به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل بیانجامد و همان «حادثهای که در لیبی اتفاق افتاد برای ایران هم رخ دهد.»
او میگوید:«ما ایرانیان باید هوشیار باشیم و به نظام حاکم در ایران فشار آوریم که اختلافات داخلی را به آنجایی نکشاند که پای خارجی به ایران باز شود. نظام حاکم باید هرچه زودتر اصلاحات عمیق داخلی در ایران را شروع کند، انتخابات آزاد را بپذیرد و از ماجراجویی در منطقه هم به طمع این که انقلاب اسلامی صادر خواهد شد دست بردارد. همه میدانند که اثری از صدور انقلاب اسلامی در منطقه وجود ندارد و آنچه هست بهم خوردن تعادل استراتژیک منطقه است.»
«خاورمیانه جدید» مدل آمریکا یا احمدینژاد
زمانی که آمریکا طرح «خاورمیانه بزرگ» را مطرح کرد، هنوز نارضایتی در میان مردم کشورهای منطقه به این شکل و در این ابعاد برای کسی متصور نبود. نارضایتیای که در اعماق موج میزد، در سطح خود را به صورت اعتراضهای اینجا و آنجا و موضعی نشان میداد و به سرعت سرکوب میشد.
آمریکا مدعی بود طرح «خاورمیانه جدید»اش، طرح دمکراسی برای کشورهای منطقه است. این ادعا در حالی که تعدادی از دیکتاتورترین حکومتهای منطقه متحدین اصلی آمریکا به شمار میآمدند، چندان باورکردنی نبود.
اکنون بیشتر این کشورها دستخوش انقلاباند. انقلابی که جمهوری اسلامی دنباله روی نسخه حکومت خود میداند. محمود احمدی نژاد میگوید «خاورمیانه جدید» در حال شکل گرفتن است اما نه آن خاورمیانه ای که آمریکا آرزویش را داشت و پیشبینی اش را کرده بود. به نظر رییس جمهوری ایران این خاورمیانه به شکل و شمایلی ظهور پیدا خواهد کرد که حکومت اسلامی خواستارش است.
شاهین فاطمی میگوید: «اتفاقا امروز بیش از هرزمان به آن خاورمیانهای نزدیک شدهایم که آمریکا از آن صحبت میکرد. زمانی که آمریکا این حرف را میزد، در بسیاری از کشورهای خاورمیانه رژیمهای دیکتاتوری مسلط بودند. امروز آنها یا وجود ندارند یا بسیار متزلزل شدهاند. مسلما منطقه دارد به سمت دمکراسی پیش میرود. ممکن است این (روند) گاه متوقف شود یا آن دمکراسی، دمکراسی غربی نباشد. ولی حرکتی به سوی حکومتهای مردمی در منطقه شروع شده که هیچکس نمیتواند جلویش را بگیرد یا مسیرش را تغییر دهد.»
به نظر شاهین فاطمی نه ایران میتواند از این موج مستثنی باشد، نه غرب میتواند به شیوهی سابق بهدنبال منافع خود در منطقه. او معتقد است حوادث منطقه در تاثیر از حوادث پس از انتخابات ایران شروع شد و این بومرنگ باز به ایران بازخواهد گشت. او میگوید «اگر آیندهای برای دمکراسی غیر مذهبی در منطقه وجود داشته باشد، از ایران شروع خواهد شد و بازهم ایران در تغییرات منطقه پیشگام خواهد بود.»
به عقیده شاهین فاطمی غرب نیز در آینده ناچار خواهد شد منافع و مصالح خود را در همکاری با مردم منطقه جستجو کند و نه با رهبرانی که مورد قبول مردم نیستند.
مریم انصاری
تحریریه: مهیندخت مصباح