خامنهای با تکرار صورتبندی تبلیغاتی حکومت در دو دهه گذشته با بزرگنمایی دستاوردهای هستهای بر ضرورت تداوم تولید سوخت اتمی و دیگر محصولات هستهای تاکید کرد. همچنین با طرح شروط و تجلیل از برنامه هستهای موقعیت خود در جایگاه مسئولیتناپذیری در مورد کاهش ابعاد فعالیت و عدول نظام از "انقلابیگری" در سیاست خارجی را حفظ کرد. اگرچه باز اظهار داشت که نظام به دلیل ملاحظات مذهبی قصد ساخت تسلیحات اتمی نداشته و اقدامات تنبیهی غرب در این تصمیم بیتاثیر بوده اما فقدان انسجام در مواضع و سوابق موجود تردید در این ادعا ایجاد میکند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
خامنهای در همین سخنان و نظرات قبلیاش دستیابی به فناوریهای هستهای را از مولفههای قدرت به حساب آورده که نقش ویژه در اهداف راهبردی، امنیتی و ژئوپلتیک نظام جمهوری اسلامی دارد. ادعای او در خصوص اثبات درستی بیاعتمادی به غرب نیز فاقد پشتوانه است. برجام اساسا در فضای بیاعتمادی و در یک پروسه مبتنی بر اعتمادسازی و ارائه سازوکار مشخص شکل گرفت. او با ممانعت از تعمیم برجام به همه حوزههای اختلافی و ادامه سیاست خارجی تقابلی با آمریکا عملا در مسیر بهرهبرداری ازدستاوردهای برجام سنگاندازی کرد. تصمیم دولت ترامپ در خروج ناموجه از برجام نیز فرصت به خامنهای و حامیانش در هسته سخت قدرت داد تا پروپاگاندای کنونی را ترویج کنند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
اگر اقدامات تنبیهی، افشاگریها و عملیات تخریبی کشورهای غربی و اسرائیل نبود این امکان وجود داشت که الان جمهوری اسلامی در باشگاه قدرتهای هستهای نظامی دنیا باشد. نوع مواجهه دو دهه اخیر و فراز و نشیبهای آن باعث شد تا سمت و سوی برنامه هستهای حکومت به سمت قرار گرفتن در آستانه تولید بمب از لحاظ فنی و تکنیکی تحول پیدا کند. در این راهبرد نقطه گریز هستهای کاهش پیدا کرده و فعالیتها به گونهای ساماندهی میشود که ساخت جنگ افزار اتمی بعد از حصول قابلیت های فنی و نظامی مورد نیاز به تصمیم گیری سیاسی بستگی پیدا کند. بدینترتیب صنعت هستهای کشور از شرایط نرمال و تصمیمگیری در چارچوب ملاکهای علمی، فنی و اقتصادی بیرون آمده و تبدیل به اهرم فشار و ابزار چانهزنی شده است. در واقع سالها است که گروگان ملاحظات راهبردی و امنیتی شده است. ازاینرو در تمامی این سال ها خواست اصلی نظام در ماجراجویی هسته ای دریافت تضمین امنیتی از آمریکا بوده است.
غنیسازی بالا با چه هدفی؟
سخنان محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی مبنی بر اینکه "هدف از غنیسازی با خلوص بالا رفع تحریمها است" شاهدی بر ادعای یادشده است. البته در بخشهای دارویی و کشاورزی از دستاوردهای پیشرفت در حوزه هستهای استفاده شده است اما آن بخشها با حساسیت جامعه جهانی مواجه نبودهاند. ویژگی خاص برنامه هستهای رشد سرطانی و نامتوازن است که باعث شده دستاوردهای محدود، صدها میلیارد دلار هزینه مستقیم و فرصت برای کشور در بیست سال گذشته ایجاد کند. تاثیر آن در میدان و حوزه راهبردی و نظامی نیز نامشخص است؛ بخصوص کم هزینهتر بودن آن در مقابل بدیلهای دیگر. فضای پلیسی حاکم و حیثیتی کردن فناوری هستهای اجازه بررسی در چارچوب اقتصادی- فنی و کارشناسی را نداده است.
ادعای تولید برق هستهای و صرفه آن به لحاظ اقتصادی و زیست محیطی نیز موضوعی چالشی است که حداقل با دعاوی خامنهای صدق نمیکند. علیرغم هزینههای گزاف در دو دهه گذشته و هزینه چندین برابری تاسیس و راهاندازی نیروگاه اتمی بوشهر، ظرفیت برق هستهای در مدار کشور هزار مگاوات است. ادعای تولید ۲۰۰۰۰ مگاوات برق اتمی خامنهای آشکارا طرحی بلندپروازانه است که مزیتهای اقتصادی و فنی آن روشن نیست. علاوه بر آن معلوم نیست در شرایطی که ایران مواد اولیه هستهای در این ابعاد را ندارد و قیمت تمام شده غنیسازی و دیگرفناوری های مربوطه نیز چند برابر قیمت جهانی است چگونه تولید برق هستهای در این اندازه با توجه به برخورداری کشور از منابع سوخت فسیلی ارزان مقرون به صرفه و توجیهپذیر است.
خامنه ای بی اعتنا به این ضوابط مانند دیگر حوزه ها با رویکرد دستوری به دنبال قدرت نمایی است. اگر مانع تحریم های کمرشکن اقتصادی، احساس خطر از رویارویی نظامی و نگرانی از طولانی شدن پیامدهای منفی آنها بر بقاء نظام و گسترش نارضایتی ها به سطح غیرقابل کنترل نبود خامنه ای بعید بود تن به برجام می داد. الان نیز به نظر می رسد رانه اصلی او برای پذیرش اصل توافق و تکرار «نرمش قهرمانانه» استیصال ناشی از تشدید فلاکت اقتصادی و نیاز به بهرهبرداری از منابع مالی فریز شده برای اداره وضعیت جاری کشور و پایان دادن به سیر منفی شدن انباشت سرمایه در کشور است.
اما نکته کلیدی در سخنان یادشده خامنهای حفظ زیرساخت های هسته ای ایجاد شده برای هر نوع توافقی در آینده است. زیرساخت های فوق گسترده تر از وضعیت ماقبل برجام هستند. در برجام نیز زیرساخت ها حفظ شد و در ادامه در سطح تحقیقاتی نیز پیشرفت هایی به دست آمد. علاوه بر آن بسته شدن پرونده های پادمانی در آژانس اتمی بین المللی نیز مورد نظر است. بر اساس سخنان سید محمد مرندی مشاور رسانه ای تیم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی، توافق موقت و مقدماتی نیز در دستور کار جمهوری اسلامی است اما پیش نیاز هر دوی آنها مختومه شدن پرونده های مربوط به فعالیت های هسته ای مشکوک و اعلان نشده است.
اگرچه وضعیت همکاری آژانس و سازمان انرژی اتمی از وضعیت بحرانی گذشته بیرون آمده و اکنون آژانس دستگاه های نظارتی اش را مجددا نصب کرده است اما همچنان موضوعات اختلافی وجود دارد. اگر همکاری مورد نظر آژانس انجام نشده و پاسخ های قانع کننده ای از سوی جمهوری اسلامی داده نشود امکان دستیابی به توافق بر اساس مصلحت سنجی سیاسی مشابه برجام نامحتمل است. فعلا سطح رضایت از همکاری ها در حدی است که در اجلاس اخیر شورای حکام آژانس قطعنامه ای علیه جمهوری اسلامی ایران صادر نشد ولی کماکان سایه تردید بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای و نگرانی از گسترش موجودی سوخت هستهای و پیشرفت در بهره برداری از سانتریفوژهای پیشرفته تر بر سر سازمان انرژی اتمی ایران سنگینی می کند.
علی رغم چالش ها و تنش های کلامی بین دو طرف، توافق حکومت و آژانس فصل جدیدی را ایجاد کرد که امیدواری برای دستیابی به نوعی از مصالحه بوجود آمده است که البته هنوز قطعیتی ندارد. تغییر سیاست دولت بایدن و دگرگونی شرایط سیاسی داخلی ایران نیز این امیدواری را تقویت کرده اما کماکان موانع اصلی وجود داشته و برطرف نشدند.
دولت بایدن بر اساس شنیده ها و عملکرد موقتا طرح بازسازی برجام را کنار گذاشته و دنبال طرح "بی" در کشیدن مکانیزم ماشه از سوی تروئیکای اروپایی و برخورد نظامی هم نیست. الان طرح "سی" را دنبال می کند که با مجموعه ای از اقدامات سخت و نرم فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی از نقطه بیبازگشت و تقابل خطرناک دور شود. مسئله اصلی اتحادیه اروپا نیز متوقف شدن روند همکاری نظامی دولت های ایران و روسیه در جنگ اوکراین است. حساسیت کشورهای عربی نیز نسبت به بازسازی برجام کمتر از گذشته شده است؛ البته آنها نیز خواهان مشارکت در پروسه تدوین توافق جدید هستند.
بازگشت به برجام یا توافقی دیگر
حال بر بستر افزایش مذاکرات غیرمستقیم و رفت وآمد میانجی ها، سخنان خامنه ا ی که با واکنش مثبت بازار همراه شد به معنای آمادگی نظام برای تنش زدایی مقطعی در برنامه هسته ای است. این تنش زدایی مقطعی می تواند با متوقف شدن غنیسازی شصت درصدی از سوی جمهوری اسلامی و آزادی شماری از زندانیان دو تابعیتی همراه باشد و دولت آمریکا نیز برخی از تحریم ها را تعلیق کرده و مجوز آزاد شدن کنترل شده و با هزینه کرد محدود به مصارف جاری و موضوعاتی غیرحساس برخی از منابع فریز شده را صادر کند. این توافق می تواند مقدمه بازگشت به برجام و یا قرارداد دیگری در آینده بشود.
رفت و آمدهایی که بعد از توافق ایران و آژانس شد از جمله سفر مقامات ایرانی و آمریکایی به عمان، مذاکرات بیسابقه بین مسئول تیم مذاکرکننده هسته ای آمریکا با نماینده ایران در سازمان ملل متحد در داخل خاک آمریکا، مذاکرات نیابتی با آمریکا از طریق عربستان و قطر، آزاد شدن برخی از منابع مالی در عراق و سفر سلطان عمان به تهران همه باعث افزایش خوشبینی نسبت به پیدا کردن راه حلی برای توافق شده اند. نبود راه حل بهتر نیز دیگر عاملی است که رویکرد تعاملی و توافق شکننده و محدود را بهترین انتخاب ممکن در میان گزینه های بد بدل ساخته است. اما در عین حال موانع و اختلافات نیز در حدی هستند که عبور از آنها را چالشی دشوار و زمانبر کرده است؛ تضمینی هم برای موفقیت وجود ندارد.
هفته های آینده زمان حساسی هستند که تکلیف چشمانداز توافق را تا حدی روشن میکنند. سخنان خامنهای در مجموع بیشتر به نفع شکل گیری توافق بود تا دور شدن از آن. منتهی وی کماکان توافق را یک امر موردی و تاکتیکی برای حل و فصل دعوا می پندارد تا یک تغییر راهبردی در سیاست خارجی و تنش زدایی پایدار با آمریکا. البته برخورد او در پشت پرده و هدایت مذاکرات نیز با توجه به رفتار دوگانه نهادینه شده اثرگذار است که تا کجا انعطاف نشان میدهد.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.